منطق و خاطرات

 عباس تموچین

 ترفند عمومى حزب توده واسه اينكه ثابت بكنه خطائى نكرده اين بود كه مقدمات منطق صورى را طورى لوث ميكرد كه نتيجه دلخواه حاصل بشود. براى من سالها طول كشيد كه بالاخره اين راز را كشف بكنم. داستان از اين قرار است كه ما در منطق صورى دو تا مقدمه داريم كه اگر آنها را درست نچينيم نتيجه غلط مي گيريم. مثلا جناب طبرى در استدلالى منطقى ميگويد،، همه حكومتهاى ضد امپرياليست طرفدار طبقه كارگرند. اين مقدمه اول، مقدمه دوم ،، حكومت اسلامى ايران هم كه يك حكومت ضد امپرياليست است. اما نتيجه ،، لابد ”طرفدار طبقه كارگر است. اما همان موقع هم ما ميدانستيم كه نيست. پس كجاى كار اشكال دارد؟ اشكال در جزء دوم مقدمه است كه در آن عمدا يا سهوا جايگاه عناصر مقدماتى غلط چيده شده اند تا نتيجه استدلال به ظاهر كاملا منطقى اما ذاتا لوث شود. طبق منطق صورى سالم مقدمه دوم اين استدلال بايد به اينگونه باشد،، اين حكومت هم كه طرفدار طبقه كارگر است لابد ضد امپرياليست است. اما در واقع امر كسى قبول نميكرد كه حكومت طرفدار طبقه كارگر است. به يك دليل خيلى ساده و آنهم اينكه مشغول سركوب نهادهاى سياسى طبقه كارگر بود اما همه قبول ميكردند كه ضد امپرياليست بود .

در آن موقع من در برزخ واقع عينى و استدلال منطقى گير كرده بودم و چون با انواع لوثهاى منطقى آشنايى نداشتم منطقا قدرت نقد منطقى ام راه به جائى نميبرد. تا اينكه راه را در مطالعه عميقتر منطق صورى يافتم و موضوع برايم بيش از آنكه شگفت آور باشد خنده دار تر شد. يعنى باى باى همه طبريهاى شارلاتان.

 اينجاست كه ميگويم روشنفكر سياسى يك شارلاتان بيش نيست. جناب ايشان نزديك به يك دهه از 51 تا 61 مرا باورانده بود كه راست ميگويد. اما كوتاه سخن انكه همين آدم حتى تا دم مرگش هم فكر ميكرد كه دارد كار منطقى ميكند و در واقع غلط ميكرد. در مورد مطلب قبلى بايد بگم كه همه فسيلهاى مانده از دوران ما جز نشخوار همان منطق ملوث ولى اينبار با جابجائى عناصر مقدماتى آن باز به همان مدار بسته طبرى گرفتارند. مسئله حكومت اسلامى ايران يا هر حكومت دگرى اصولا با منطق صورى كه متعلق به روابط استدلالى دنياى غير معقول است قابل تحليل نيست و بعد ها كه منطق استقرائى براى آدمها و رابط فى مابين كشف گرديد موضوع سهلتر شد و ديالكتيك تحليل صعودى كه سخت ترين نوع نحوه تحليل منطق استقراء است جانشين ديالكتيك نزولى در عرصه تحليل شد.

 يعنى قانون منطق صورى جاي كه بر عالم غير متفكر منطبق است جاى خود را به قاعده استقراء داد و وارد عرصه سياست شد و هنوز هم با تمام توان در آنجا به كار گرفته ميشود. يكى از عوالم غير متفكر حوزه ايدئولوژى است كه ساختار صورى دارد و امروزه تنها در نيمه راه ماندگان حوزه دانش اعم از حوزه سياسى يا مدنى دانش بدان متوصلند. اين حوزه مديدى است كه باطل است و كسانيكه با منطق صورى در حوزه استقرا قدم ميزنند يا احمقند يا شارلاتان. قصه آئينه هاى قديمى و جنگ توپراق قلعه نمونه همين آدمهاست. سياست حوزه استدلال روشنفكرانه ،، تو بگو،، پيروان منطق صورى نيست و هيچ سياستمدارى و تحليلگر سياسى به اين حوزه كه همانا حوزه ايدئولوژى هم هست وارد نميشود.

ايدئولوژيها محصول بلافصل منطق صورى اند و نه استقرائى. در اينجا بازندگان كسانى هستند كه نميتوانند استقراء كنند. براى مسعود رجوی قبل از تهاجم امريكا به عراق نوشتم كه سرنوشت اشرف در شرف نابودى است. اشرف را قبل از آمدن آمريكائيها منحل كن و بذار اين آدمها هرجا كه خواستند بروند و زندگى كنند. به من كه جواب استقرائى نداد فقط با معيار ايدئولوژيك خودش ؛ من و هركس ديگرى را كه اينگونه مى انديشيد منصوب به نسبتهاى ديگر كرد( مزدوررژیم ) كه اصلا ربطى به حرف و استدلال من نداشت. فكر ميكنم الان بهتر است يك مدتى سرش را خضاب نكند و بعد برود جلو آئينه خواهد گفت آئينه هم آئينه هاى قديمى. ولى حتما دوست ندارد كه اينكاررا بكند لذا بگذار از جنگ توپراق قلعه باى خود آلبوم خاطره بسازد و با آن دل خوش كند چرا كه شادى همه انسانها آرزوى همه انسانهاى انسان دوست است.

03.03.2013



_______________________________________________________

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.