تاریخچه روز بین
المللی زنان

آلکساندرا کولنتای در سال 1872 در روسیه به دنیا آمد. در 26 سالگی برای
تحصیلات دانشگاهی به سوئیس رفت. در آن زمان زنان در روسیه از تحصیلات
دانشگاهی محروم بودند. او به هنگام بازگشت به پترزبورگ به مبارزات انقلابی
پیوست. در سال 1909 به دنبال تهدید به دستگیری مجبور به ترک روسیه شد و تا
ماه مارس 1917 در تبعید ماند. کولنتای در اولین حکومت بلشویک ها وزیر رفاه
اجتماعی بود. او تنها زنی بود که چنین پستی داشت. کولنتای نوشته های بسیاری
درباره مسئله زنان دارد. در نوشته هایش به تجزیه و تحلیل موقعیت زن در
جامعه سرمایه داری و ارتباط مبارزات زنان با جنبش انقلابی و مبارزه برای
سوسیالیسم پرداخته است؛ و خانواده، آموزش در جامعه، روابط شخصی انسان ها را
بررسی می کند و به خوبی نشان می دهد که این پدیده ها به طور اساسی به نحوه
سازمان اجتماعی مربوط می گردند. کولنتای مقاله "روز بین المللی زنان" را در
سال 1920 نوشت، در این مقاله او به پیوند مبارزات زنان با مبارزات طبقه
کارگر تاکید فراوان دارد.
جنبشی رزمنده
روز زنان یا روز زنان کارگر روز همبستگی بین المللی و روز برای ارزیابی
نیرو و سازمان یافتگی زنان کارگر است. اما این روز فقط برای زنان ویژگی
ندارد. 8 مارس روز تاریخی و فراموش نشدنی برای کارگران و دهقانان، برای
تمامی کارگران روسی و کارگران دنیا است. در 1917، یعنی سالی که انقلاب عظیم
فوریه آغاز شد، این زنان کارگر پترزبورگ بودند که این انقلاب را آغاز
کردند، آنها اولین کسانی بودند که تصمیم گرفتند پرچم مخالفت علیه تزار و
همپالگی هایش را برافرازند. بنابراین روز بین المللی زنان جشنی دوگانه برای
ما است. اما اگر این، تعطیلی همگانی برای تمام پرولتاریا است پس چرا ما آن
را "روز زنان" می نامیم؟ پس چرا ما جشن ها و جلسات مخصوص که مشخصا زنان
کارگر و دهقان را مورد خطاب قرار می دهند، برگزار می کنیم؟ آیا این اتحاد و
همبستگی طبقه کارگر را مورد خطر قرار نمی دهد؟ برای جواب به این سوالات
نگاهی به گذشته می افکنیم تا ببینیم که روز زنان چگونه شروع شد و به چه
منظوری سازمان یافت.
روز زنان چرا و چگونه سازمان یافت؟
مدتی پیش در حقیقت، حدود 10 سال پیش، مسئله برابری زنان و این که آیا زنان
می توانند در جوار مردان در حکومت شرکت نمایند بحث داغی بود. طبقه کارگر در
تمام کشورهای سرمایه داری برای حقوق زنان کارگر مبارزه می کرد. بورژوازی
نمی خواست این حقوق را بپذیرد. به نفع بورژوازی نبود که صدای طبقه کارگر را
در پارلمان نیرومندتر کند، در تما م کشورها آن ها از تصویب شدن قوانینی که
به زنان کارگر حق رای برای زنان با اصرار خاصی تاکید داشتند. در فوریه 1907
زنان سوسیالیست آمریکا تظاهرات و جلسات عظیمی در سراسر کشور بر پا داشتند.
آنان خواستار حقوق سیاسی برای زنان کارگر بودند. این اولین "روز زنان" بود.
بنابر این ابتکار سازمان دادن روز زنان" به زنان آمریکا تعلق دارد. در سال
1910 در دومین کنفرانس بین المللی زنان کارگر سوسیالیست، کلارا زتکین مساله
سازمان دادن روز بین المللی زنان را مطرح کرد. کنفرانس تصمیم گرفت هر سال
در تمام کشورها، زنان باید یک روز واحد را با شعار "حق رای برای زنان،
نیروی مان را در مبارزه برای سوسیالیسم متحد خواهد کرد." جشن گیرند. در آن
سالها مسئله دموکراتیک تر کردن پارلمان یعنی گسترش حق رای و حق انتخاب شدن،
به طوری که شامل زنان نیز گردد، امری حیاتی بود. حتی قبل از جنگ جهانی اول،
کارگران در تمام کشورهای بورژوازی به جز روسیه از حق رای برخوردار بودند.
تنها زنان، در کنار دیوانگان بدون این حقوق باقی ماندند. با وجود این در
همان زمان، واقعیت سخت سرمایه داری خواستار شرکت زنان در اقتصاد کشور بود.
هر ساله تعداد زنانی که مجبور بودند درکارخانه ها و کارگاه ها کار کنند یا
مستخدم و پیشخدمت خانه ها شوند افزایش می یافت. زنان در کنار مردان کار می
کردند و ثروت مملکت با دست های آنان ساخته می شد، اما زنان بدون حق رای
باقی ماندند. در سالهای آخر ماقبل جنگ، افزایش قیمت ها حتی صلح جوترین زنان
خانه دار را هم مجبور کرد که به مسائل سیاسی علاقمند شوند و بر علیه اقتصاد
چپاول گرانه بورژوازی با صدای رسا اعتراض کنند. "شورش زنان خانه دار" مکررا
تکرار می شد و در اوقات مختلف در اتریش، انگلستان، فرانسه و آلمان اوج می
گرفت. زنان کارگر فهمیدند که فقط کافی نیست در و تخته دکان ها را در بازار
بشکنند و یا تاجر تک و توکی را تهدید کنند، آنها فهمیدند که چنین حرکاتی
مخارج زندگی را پایین نمی آورد. آنها می بایست سیاست های حکومت را تغییر
بدهند. بدین منظور، طبقه کارگر باید حق رای و حق انتخاب شدن را گسترش می
داد. تصمیم بر این شد که در هر کشوری یک "روز زنان" به عنوان شکلی از
مبارزه برای به دست آوردن حق رای برای زنان کارگر برگزار شود، این روز می
بایست روز همبستگی بین المللی در مبارزه برای اهداف مشترک و روزی برای
ارزیابی نیروی سازمان یافته زنان کارگر در زیر پرچم سوسیالیسم می بود.
اولین روز بین المللی
تصمیمی که در دومین کنفرانس بین المللی زنان سوسیالیست گرفته شد، بر روی
صفحه کاغذ باقی نماند. تصمیم بر آن شد که اولین روز بین المللی زنان در روز
19 مارس 1911 برگزار گردد. این تاریخ اتفاقی انتخاب نشد. رفقای آلمانی ما
این روز را انتخاب کردند، زیرا اهمیتی تاریخی برای پرولتاریای آلمان داشت.
در 19 مارس، در سال انقلاب 1848 شاه پروس برای اولین بار قدرت توده های
مسلح را به رسمیت شناخت و در برابر تهدید شورش پرولتاریا سر فرود آورد. در
میان تمام وعده هائی که او داد و بعدا خلف وعده کرد، وعده دادن حق رای به
زنان بود. پس از ژانویه 1911 فعالیت هائی در آلمان و اتریش برای تدارک روز
زنان شد. آنان برنامه های تظاهرات را شفاها و از طریق مطبوعات اعلام کردند.
یک هفته پیش از روز زنان دو مجله منتشر شد، در آلمان "رای برای زنان" و در
اتریش "روز زنان" منتشر گردید. مقالات مختلفی به روز زنان اختصاص داده شدند.
"زنان و پارلمان"، "زنان کارگر و امور کشوری"، "رابطه زنان خانه دار با
سیاست چیست؟" و غیره. مساله برابری زنان در حکومت و در جامعه به طوری همه
جانبه مورد تحزیه و تحلیل قرار گرفت. تمام مقالات بر یک نکته تاکید داشتند،
این که برای دموکراتیک تر کردن پارلمان، حق رای و حق انتخاب شدن زنان ضرورت
مطلق دارد. اولین روز بین المللی زنان در سال 1911 برگزار گردید. موفقیت آن
فراتر از تمام انتظارات رفت. آلمان و اتریش در روز بین المللی زنان کارگر،
دریای جوشان و ملتهبی از زنان بودند. جلسات در همه جا ترتیب داده شدند. در
شهرهای کوچک و حتی در دهات. سالن ها چنان تنگاتنگ پر شدند که از کارگران
مرد خواسته شد که جای خود را به زنان بدهند. یقینا این اولین نمایش رزمندگی
زنان کارگر بود. مردها به جای زنان با بچه ها در خانه ها ماندند و زنان
شان، زنان خانه دار محبوس به جلسات رفتند. در اتریش با پلیس تصادم شد. طی
بزرگترین تظاهرات خیابانی که درآن 30000 نفر شرکت داشتند پلیس تصمیم گرفت
که پرچم تظاهر کنندگان را از آنان بگیرد. زنان کارگر مقاومت کردند. در
برخوردی که به دنبال آمد، جلوی خونریزی با کمک نمایندگان سوسیالیست پارلمان
گرفته شد. در سال 1913 روز بین الملی زنان به 8 مارس منتقل شد. از آن پس
تاریخ 8 مارس، روز رزمندگی زنان کارگر باقی ماند.
آیا روز زنان ضروری است؟
روز زنان در اروپا و آمریکا نتایج حیرت آوری داشته است. درست است که هیچ یک
از پارلمان های بورژوا به فکر دادن امتیازی به کارگران نیفتادند و یا به
درخواست های زنان جوابی ندادند، چرا که در آن زمان بورژوازی با انقلاب
سوسیالیستی تهدید نمی شد. اما روز زنان دست آورد داشت. برتر از همه تبدیل
روش عالی تبلیغ در میان خواهران پرولتری که کم تر سیاسی بودند شد. آن ها
نمی توانستند به جلسات، تظاهرات، پسترها، جزوه ها، روزنامه هایی که به زنان
کارگر اختصاص داده شده بودند، بی توجه بمانند. حتی زنان کارگری که از نظر
سیاسی در میان عقب افتاده ترین قرار می گرفتند نیز با خود فکر میکردند. "این
روز ما است فستیوالی برای زنان کارگر" و شتابان به جلسات می رفتند. در "هر
روز زنان کارگر"، زنان بیشتری به احزاب سوسیالیست می پیوستند و اتحادیه های
کارگری رشد می کردند. سازماندهی بهتر شد و آگاهی سیاسی رشد کرد. روز زنان
خدمت دیگری هم کرد. همبستگی بین المللی کارگران را قوت بخشید. احزاب
کشورهای مختلف معمولا در این مواقع سخنران مبادله می کردند، رفقای آلمانی
به انگلستان می روند، رفقای انگلیسی به هلند می روند و غیره، پیوستگی بین
الملی زنان کارگر محکم و قوی شد و این بدین معنی است که نیروی مبارزاتی
پرولتاریا مجموعا رشد کرده است. این ها نتایج روز رزمندگی زنان کارگر است.
این نتایج نشان می دهند، که کسانی که طوری حرف می زدند که گویا ارزشی ندارد
که روز رزمنده جداگانه زنان برگزار شود، اشتباه می کردند. تجربه چندین ساله
چیزی دیگر به ما می آموزد. روز رزمندگی زنان کارگر به افزایش آگاهی و
سازمان دهی زنان پرولتاریا کمک می کند، یعنی سهم مهمی در موفقیت کسانی که
برای آینده ای بهتر برای طبقه کارگر مبارزه می کنند، دارد.
روز زنان کارگر روسیه
زنان کارگر روسی اولین بار در سال 1913 در "روز زنان کارگر" شرکت کردند این
دوره ارتجاع زمانی بود که تزار کارگران و دهقانان را در پنجه فاسد خود می
فشرد. فکر این که "روز زنان کارگر" آشکارا و به شکل تظاهرات جشن گرفته شود
نمی توانست مطرح باشد. اما زنان کارگر سازمان یافته قادر بودن که روز بین
المللی خود را به ثبت رسانند. دو روزنامه قانونی طبقه کارگر، "پراودا"ی
بلشویک ها و "لووچ" منشویک ها مقالاتی درباره روز بین المللی زنان داشتند.
آن ها مقالات مخصوصی داشتند و عکس هائی از کسانی نظیر رفقای خارجی "آگوست
ببل" و "کلارا زتکین" که مبارزه می کردند و در جنبش زنان کارگر شرکت داشتند.
در آن سال های تاریک جلسات ممنوع بودند، اما در پتروگراد، در مرکز مخابراتی
"کالاشیکووسکی" زنان کارگری که متعلق به حزب بودند، یک روز صبح سخنرانی و
بحث درباره مساله زن را ترتیب دادند. ورودیه 5 کپک بود. این جلسه غیره
قانونی بود، اما سالن کاملا پر شده بود، اعضا حزب صحبت کردند، اما قبل از
اتمام این جلسه، پلیس که گوش به زنگ بود و احساس خطر می کرد مداخله نمود و
بسیاری از سخنرانان را دستگیر کرد. این که زنان روسیه، که تحت ستم تزاریسم
می زیستند، توانستند به مبارزه بپیوندند و به نحوی با عمل خود روز جهانی
زنان را اذعان دارند اهمیت عظیمی برای کارگران تمام جهان داشت. این علامت
خوبی مبنی بر آن بود ک روسیه داشت بیدار می شد و زندان ها و چوبه های دار
تزاری توان این را نداشتند که روح مبارزه جوئی و اعتراض کارگران را نابود
کنند. در سال 1914 "روز زنان کارگر" در روسیه بهتر سازماندهی شد. هر دو
روزنامه کارگران مربوط به جشن بودند. رفقای ما نیروی بسیاری به تدارک "روز
زنان کارگر" روسیه اختصاص دادند. به خاطر دخالت پلیس آنان نتوانستند
تظاهرات سازمان دهند. کسانی که دست اندر کار برنامه ریزی "روز زنان کارگر"
بودند خود را در زندان های تزار یافتند و بسیاری از آنها بعدها به شمال سرد
فرستاده شدند. شعار "برای حق رای زنان کارگر مبارزه کن" طبیعتا در روسیه به
درخواست صریحی برای سرنگونی اتوکراسی تزاری تبدیل شد.
روز زنان کارگر به هنگام جنگ امپریالیستی
اولین جنگ جهانی شروع شد. خون جنگ، سرتاپای طبقه کارگر تمام کشورها را در
بر گرفت. در سال 1915 و 1916 "روز زنان کارگر" در خارج حادثه ای بی رونق
بود. زنان سوسیالیست چپی که در نظریات حزب بلشویک سهیم بودند تلاش کردند که
8 مارس را به تظاهرات ضد جنگ زنان کارگر مبدل کنند. اما احزاب سوسیالیست
خیانت کار در آلمان و در سایر کشورها اجازه به زنان سوسیالیست ندادند که
گردهمائی های خود را ترتیب دهند. از دادن پاسپورت به زنان سوسیالیست برای
رفتن به کشورهای بی طرف، جاهائی که زنان کارگر می خواستند جلسات بین المللی
خود را برگزار کنند و نشان دهند که برخلاف امیال بورژوازی روح همبستگی در
میان کارگران همچنان زنده است، امتناع شد. در سال 1915 فقط در نروژ
توانستند که تظاهراتی در روز زنان برگزار کنند. نمایندگانی از روسیه و
کشورهای بی طرف در آن شرکت کردند. فکر برگزار کردن روز زنان در روسیه واهی
بود زیرا که قدرت تزاریسم و ماشین نظامی لجام گسیخته بود.
اما پس از آن، سال پر عظمت 1917 فرارسید. گرسنگی، سرما و محاکمات جنگی صبر
زنان کارگر و دهقانان روسیه را در هم شکست. در سال 1917 در 8 مارس در روز
زنان کارگر، آنان دلیرانه به خیابان های پتروگراد آمدند. زنان، برخی از
کارگران، برخی از همسران سربازان، خواستار "نان برای فرزندان" و "بازگشت
شوهران از سنگرها" بودند. در این زمان تعیین کننده مخالفت زنان کارگر
تهدیدآمیز بود که حتی نیروهای امنیتی تزاری جسارت نکردند که معامله معمولی
را که با "یاغیان" می کردند، با آن ها نیز بکنند، بلکه با گیجی به دریای
طوفانی خشم مردم چشم دوختند.
در سال 1917 روز زنان کارگر به روزی فراموش نشدنی در تارخ مبدل گردید. در
این روز زنان روسی مشعل انقلاب پرولتاریا را برافروختند و تمام دنیا را به
آتش کشیدند. این روز، روز آغاز انقلاب فوریه بود.
فراخوان ما برای رویاروئی
"روز زنان کارگر" اولین بار 10 سال پیش به عنوان جزئی از رشته اقداماتی بود
که برای برابری سیاسی زنان و مبارزه برای سوسیالیسم سازمان یافت. این هدف
برای زنان کارگر روسیه تحقق یافته است. در جمهوری شوراها، زنان کارگر و
دهقانان نیازی به مبارزه برای حق رای و حق انتخاب شدن و حقوق مدنی ندارند،
آنان هم اکنون این حقوق را کسب کرده اند. زنان کارگر و دهقانان روسی
شهروندان برابر هستند. در دست شان سلاح قدرتمندی که مبارزه برای زندگی بهتر
را سهل تر می کند، حق رای و حق شرکت در شوراها و تمام سازمان های اشتراکی
را دارند.
اما داشتن حق به تنهائی کافی نیست. ما باید یاد بگیریم که از این حق
استفاده کنیم. حق رای سلاحی است که ما باید استادانه یاد بگیریم که چگونه
از آن به نفع خود و به نفع جمهوری کارگران استفاده نمائیم. در طی دو سال
قدرت شوراها زندگی کاملا تغییر نیافته است. ما فقط در جریان مبارزه برای
کمونیسم هستیم. ما در جهانی که از گذشته تاریک و ستم بارمان به ارث برده
ایم در محاصره ایم. بندهای خانواده، کار خانگی، فحشا، همچنان به سنگینی بر
زنان کارگر فشار می آورند. زنان کارگر و دهقان فقط زمانی می توانند خود را
از این شرایط رها سازند و برابری را در خود زندگی و نه فقط در برابر قانون
کسب کنند که تمام نیروی شان را برای ساختن روسیه شورائی به عنوان یک جامعه
واقعا کمونیستی اختصاص دهند.
برای تسریع این امر، ما باید اول اقتصاد درهم شکسته روسیه را بسازیم. ما
باید حل دو وظیفه فوری را بررسی کنیم. ساختن نیروی کار با انضباط و با
آگاهی سیاسی و استقرار دوباره وسائط نقلیه. اگر ارتش کار ما خوب کار کند ما
به زودی و دوباره صاحب ماشین بخار خواهیم شد، راه آهن شروع به کار خواهد
کرد. این به معنی این است که زنان و مردان کارگر نان، هیزم و مواد خامی را
که نیاز حیاتی بدان دارند به دست می آورند.
برگرداندن وسائط نقلیه به حالت عادی پیروزی کمونیسم را تسریع خواهد کرد. با
پیروزی کمونیسم برابری کامل و اساسی زنان جامه عمل می پوشد. امسال در "روز
زنان کارگر" زنان کارگر و دهقان، مادران، همسران و خواهران تمام هم خود را
به کمک به کارگران و رفقائی که در جهت غلبه به هرج و مرج در راه های آهن و
به راه انداختن دوباره وسائط نقلیه هستند اختصاص دهید! همه در جهت مبارزه
برای نان و هیزم و مواد خام!
سال پیش روز کارگر این بود "همه برای پیروزی جبهه سرخ". حال ما از زنان
کارگر می خواهیم که نیروی خود را حول جبهه بدون خونریزی گرد آورند؛ جبهه
کار! ارتش سرخ دشمن خارجی را شکست داد، زیرا سازمان یافته، با انضباط و
آماده برای فداکاری بود. با سازمان دهی، کار سخت، نظم و فداکاری، جمهوری
کارگران به دشمن داخلی نیز غلبه خواهد کرد، به خرابی وسائط نقلیه و اقتصاد،
گرسنگی، سرما و بیماری.
"همه برای پیروزی جبهه بدون خونریزی کار! همه برای این پیروزی"
وظایف نوین "روز زنان کارگر"
انقلاب اکتبر به زنان برابری با مردان را تا آن جائی که به حقوق مدنی مربوط
بود، داد. زن پرولتاریائی روسی کسی که چندی پیش، ستمدیده ترین و بدبخت ترین
بود، حال در جمهوری شوراها قادر است که با غرور به رفقا در کشورهای دیگر،
راه برابری سیاسی و آزادی کامل زنان از طریق استقرار دیکتاتوری پرولتاریا و
قدرت شوراها را نشان دهد. شرایط فرق زیادی با کشورهای سرمایه داری، جائی که
زنان بیش از حد کار می کنند و فاقد امتیازات هستند، دارد. در این کشورها
صدای زنان ضعیف و بی رمق است. این درست است که در کشورهای مختلف : نروژ،
استرالیا، فنلاند و برخی از ایالات آمریکای شمالی زنان حقوق مدنی خود را
حتی پیش از جنگ به دست آورده بودند.
در آلمان، بعد از این که "قیصر" سرنگون شد و جمهوری بورژوازی به سرکردگی "مصالحه
گران" مستقر شد، 36 زن وارد پارلمان شدند اما حتی یک کمونیست هم در میان آن
ها نبود. در سال 1919 در انگلستان یک زن برای اولین بار به نمایندگی انتخاب
شد. اما او چه کسی بود؟ یک "خانم" یعنی یک زمیندار، یک اشرافی. همچنین در
فرانسه اخیرا مساله دادن حق رای و حق انتخاب شدن به زنان طرح می شود. اما
فایده این حقوق برای زنان کارگر در چهارچوب پارلمان بورژوازی چیست؟ در حالی
که قدرت در دست سرمایه داران و زمینداران است، هیچ حق سیاسی، زنان کارگر را
از موقعیت سنتی بردگی خانگی در خانه و جامعه نجات نمی دهد. بورژوازی فرانسه
آماده است که رشوه دیگری به طبقه کارگر بدهد. در مقابله با رشد نفوذ عقاید
بلشویکی در میان پرولتاریا، آنان حاضرند که به زنان حق رای بدهند.
آقای بورژوا، آقا_خیلی دیر شده است!
بعد از تجربه انقلاب روسیه، برای هر زن کارگر در فرانسه، انگلستان و در
سایر کشورها واضح است که فقط دیکتاتوری طبقه کارگر، فقط قدرت شوراها می
تواند برابری تمام و کمال را ضمانت کند. فقط پیروزی نهائی کمونیسم می تواند
زنجیرهای قرنی از ستم و نبود حقوق را پاره کند. اگر وظیفه روز بین المللی
زنان کارگر پیش از این و در مقابل برتری پارلمان های بورژوازی مبارزه برای
حق رای زنان بود، طبقه کارگر امروزه وظیفه نوینی دارد، سازمان دهی زنان
کارگر گرد شعار رزمنده انترناسیونال سوم. به جای درخواست شرکت در کار
پارلمان بورژوا.
به آوائی که از روسیه می آید گوش دهید.
"زنان کارگر تمام کشورها! جبهه متحد پرولتاریا را برای مبارزه علیه کسانی
که دنیا را غارت می کنند سازمان دهید! سرنگون باد پارلمانتاریسم بورژوازی!
ما قدرت شوراها را خوش آمد می گوئیم! نابود باد نابرابری هائی که مردان و
زنان کارگر را رنج می دهند! ما به همراه کارگران برای پیروزی کمونیسم در
جهان مبارزه خواهیم کرد!"
"این آوا، اولین بار در میان تجربیات نظم نوین به گوش رسید. در جنگ داخلی
به گوش زنان کارگر کشورهای دیگر خواهد رسید و قلوب آنان را خاطره ای به طپش
خواهد انداخت. زنان کارگر گوش خواهند داد و به درستی این آوا ایمان خواهند
آورد. تا همین اواخر آنها تصور می کردند که به دست آوردن حق رای ارزش دارد.
تصور می کردند که اگر بتوانند چند نماینده به پارلمان بفرستند زندگی آسوده
تری خواهند داشت و ستم سرمایه داری قابل تحمل تر خواهد شد. حالا آنها چیز
دیگری می دانند.
ترجمه : قره داغی
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|