تاریخ انتشار : 21.04.2017
" تزهای " از سر بیکاری و بر
علیه بیکاری
اژدر امیری

تز ، تئوری ، تئوریسین ، پراکتیک ، پراکتیسین ، بنیان گذار ،
عضو کمیته مرکزی ، عناوینی هستند بسیار خوش آهنگ Klingt Sehr Schön
و مسخ کننده و همان شور و شوق و شنگولی در فرد چپ ایجاد میکند که
عناوین مهندس و دکتر استادو پروفسور در افراد جامعه بورژوایی و در
سلسله مراتب جامعه بورژوایی !
یکی از این افراد (در بین چپ ها) که از داشتن فقط یکی از این
عناوین مست و پاتیل میشود و عقل و هوش از دست میدهد ،و خیلی هم
دوست دارد بعنوان سردبیر بیکار تز پرداز به جامعه معرفی شود و
جامعه هم او را " به همین عنوان " برسمیت بشناسد مصطفی اسد پور است
.
بسیار خوب ! جامعه هم نه بخیل است و نه هم ابزاری در دست دارد که
از تز پردازی افرادش جلوگیری کند ، تنها میتواند نگاهی بیندازد به
تز ها ، اینکه آیا این تزها در عالم مستی صادر شده اند ! نازل شده
اند ! یا اینکه در شرایط " متعارف و معمولی " آنچه به سلامتی عقل
انسانی gesundem Menschen Verstand معروف است . بنابراین نگاهی
بیندازیم به تزهای دوران مستی !
پیش از پرداختن به دیگر تزها ، " تزهای اصلی " ، بد نیست اشاره ای
کنیم به تز رژیم غذایی ایشان و رفقای سردبیر بیکار مبنی بر ممنوعیت
" مغز خر خوردن " ! اینطور که از نوشته های سردبیر بیکار و اغلب
رفقای ایشان برداشت میشود ، اینان مغز خر و گوشت خر نمی خورند ،
حال یا بدلیل اینکه آخوند حرام اعلام کرده و ممنوع ! و یا اصلن
دوست ندارند ، و یا اینکه فکر میکنند هر کی مغز خر خورد ، خر میشود
! که اگر این تز صحت " علمی " داشته باشد ! دیگر واویلا ست ! خوردن
کله پاچه گاو و گوسفند چی ؟
" تزهای اصلی " !
" هر چقدر که سرمایه در سطح جهانی در بحران بی سابقه حیات چرکین
خود دست و پا بزند ، هر چقدر هم به زعم اپوزیسیون ضد رژیمی
ناسیونالیست ایرانی " یک مشت آخوند دزد نفهم " اقتصاد ایران را به
فنا برده باشند ، هیچ تغییری در واقعیت ساده سرسام بی انتهای تولید
و آنهم بر مبنای مدرن ترین روش ها و سیاستهای سود و استثمار
کاپیتالیستی جهان امروز در ایران نمی دهد . " ( انقلاب خاموش زنان
در ایران )
پس در اینجا به زعم سر دبیر بیکار ضد اپوزیسیون ضد رژیمی ، اینان
یک مشت آخوند دزد نفهم نیستند که اقتصاد ایران را به فنا برده اند
، بلکه برعکس بر مبنای مدرنترین روش ها و سیاست ها تولید بی انتها
را سازمان میدهند ! چند خط بعد و در همانجا ...
" بدون یک سر سوزن اغراق جمهوری اسلامی را میتوان جمع جبری یک مشت
نهاد متشکل از شعبان بی مخهای ملبس به وزیر و وکیل و قاضی و گزمه
تشبیه کرد . "
" تاریخ سی ساله اخیر را باید اوج ابتکار و درایت بورژوازی در رجعت
به قرون وسطی و به زمانهای دور دست در مصاف با طبیعت با دستان خالی
نامید . "
و " باز هم در مورد مبارزه اقتصادی و تزهای اصلی "
" اقتصاد بحران زده ایران " نقطه عزیمت بخش اساسی و تقریبا تمامی
اپوزیسیون سیاسی جمهوری اسلامی است . در ترسیم بن بست و شور بختی
این جریانات ( یعنی اینکه ایشان جزو این جریانات شور بخت نیست و
اقتصاد ایران بحران زده نیست !) همین قدر کافی که خود این حکومت و
کل طبقه بورژوا در ایران بسیار روشن تر ، جامع تر و واقعی تر بر
عمق بحران تاکید دارند . "
ودر نوشته بعدی : " امروز حکومت سرمایه در ایران دچار بحران عمیق
است . "
بدون یک سر سوزن اغراق و شور بختی در ترسیم این تزها آیا شما فکر
میکنید این تزها در شرایط متعارف صادر شده اند ؟ در بالا یک مشت
آخوند دزد و نفهم نیستند ، چند خط بعد " جمع جبری یک مشت نهاد
متشکل از شعبان مخها " ! در بالا بر مبنای مدرنترین روش ها و سیاست
ها تولید بی انتها را سازمان میدهند ! چند خط بعد " اوجابتکار و
درایت بورژوازی در رجعت به قرون وسطی و به زمانهای دور دست " !در
این نوشته اقتصاد ایران بحران زده نیست ، و در نوشته بعدی " حکومت
سرمایه در ایران دچار بحران عمیق است " !
این تزها که از قضا در آپریل ظاهر میشوند و معروف به تزهای آپریلی
! خیلی شبیه آب و هوای آپریل در دویچ لند می باشند ! صبح باران می
آید ، ظهر گرم و آفتابی است ، و عصر برف سنگین می بارد !
سردبیر بیکار و تزهای بیکاری اش !
" بیمه بیکاری و استثمار : بیمه بیکاری در مقابل شارلاتانهای
طبقاتی بورژوا سد می بندد ، چرا که هیچ کس (!) بخاطر نداری و
گرسنگی مجبور به تن دادن استثمار (!!) و شرایط کارفرما نیست ..."
واقعآ اینطور است ؟ با وجود بیمه بیکاری و با وجود تامین اجتماعی
تضمین شده در کشورهای پیشرفته سرمایه داری ما ندیدیم هیچ کس از تن
دادن به استثمار و شرایط کارفرما خودداری کند !
" بیمه بیکاری و کار بعنوان وظیفه : بیمه بیکاری تاکید (!) بر آنست
که همه آحاد جامعه موظفند (!!) در تولید (!!!) و چرخ سازندگی شریک
شوند و هیچ کس بنا به موقعیت اجتماعی (!!!!) و یا ثروت باد آورده
نمی تواند از وظیفه مشارکت در کار و تولید سر باز بزند . "
چگونه منی که بنا به موقعیت اجتماعی باد آورده بیکارم و یا بیکار
شده ام و بیمه بیکاری میگیریم ، موظف ام در تولید و چرخ سازندگی و
مشارکت در کار و تولید شرکت کنم ! وظیفه من فعلن بیکاری است و
تاکید جامعه هم بر بیکاری ! بیمه بیکاری تاکید خاصی بر چیزی ندارد
، چتر حمایتی است برای کسی که بدلایلی بیکار میشود تا یافتن کار
جدید ، و اینهم تاریخآ در نتیجه مبارزات خود کارگران بدست آمده است
!
" سوسیال دمکراسی غربی در جواب زندگی مدرن انسانی سیستم مزد فردی
(!) به کارگر ، چه زن و چه مرد را برقرار کرده است . " (!!)
بیچاره سوسیال دمکراسی و بنیان گذاری سیستم مزدی ، و آنهم مزد فردی
به کارگر ! قرار است کار فرما بگوید بفرما ! اینهم یک میلیون (
تومان ، یورو ، دلار ) برای جمع ، چه زن و چه مرد !
خب این برای تزهای اصلی ! اما راه حل بیکاری چیست ؟
برای مبارزه ریشه ایی و برای ریشه کن کردن بیکاری ، راه حل بیکاری
را در خود همین تزهای اصلی جستجو کنید ، در تز ...
رفقای بیکار ! بیکار ننشینید ! به هم بیکاران توصیه " اکید " میشود
از همین امروز شروع کنند به نوشتن تز ، نوشتن تزهای اصلی !
همان قطار باربری که این تزهای اصلی را با خود میبرد ، چند تا واگن
هم به سئوال و سئوالات اختصاص داده است . سئوال اینکه :
چرا من فکر میکنم که دارم فکر میکنم ؟ چرا من خیال میکنم که دارم
خیال میکنم ؟ چرا دیگران فکر میکنند که من دارم خیال میکنم ؟ چرا
من خیال میکنم که دیگران فکر نمی کنند ؟ چرا خیالات سر تا پای مرا
گرفته ؟ چرا عکس های شش در چهار من در تظاهرات " بیهوده " در دست
هیچ کارگری نیست ؟ چرا کارگران مرا روی دست هایشان بلند نمی کنند
تا بعد ... ؟ چرا ؟
زمانی دور یکی از مشهورترین و مطرح ترین اقتصاددانان آمریکای شمالی
، توماس کوپر ، و درعین حال رادیکال ، پیشنهاد رادیکالی مطرح میکند
:
" ممنوع کردن ازدواج برای بی مالکان ( یا بی چیزان ) "
Den Besitzlosen das Heiraten zu verbieten „„
این بی مالکان و یا بی چیزان را به بیکاران تشبیه میکنیم و رادیکال
تقاضا داریم :
نوشتن تز و تزهای اصلی برای بیکاران Arbeitslosen " اکیدآ " ممنوع
!
20.04.2017
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|