تاریخ انتشار :30.04.2018
توحید طبقاتی !
hoshyaresmaeil2017@hotmail.com
چند روز پیش در فیس بوک خواندم عضوی سابق از مجاهدین برای دیدار
برادرش به آلبانی رفته و موفق به دیدار هم شد ، من ضمن اینکه از
این دیدار به صفت یک عمل انسانی خوشحال شدم ، از ذهنم هم گذشت آیا
این اتفاق یک چرخش دیدگاهی مجاهدین است و یا در جامعه بی طبقه
توحیدی مجاهدین افراد طبقه بندی هستند و چرا عمدتا آنها که قدرت و
توانش را هم دارند نمیخواهند حیطه عمل یا حق وحقوق انسانی را از پوزسیون
سیاسی .... این 2 را از هم تفکیک کنند ؟
حدود 2 سال پیش من هم سفری رفتم به آلبانی تا دیداری داشته باشم با
اعضای خانواده . اجازه دیدار داده نشد و نوشتند زندانیان خودشان
مایل به ملاقات نیستند! بعد از مدتی زندانیان از آلبانی با
خانواده درایران تماس میگیرند وضمن دلجویی ضمنی میگویند ملاقات
انجام میشود ، همه چیز درست میشود....به شرطی که اسماعیل اما و
اگر....
در کردستان عراق دربدر بودیم ، که یک روز خانم عضو سابق شورای رهبری
مجاهدین زنگ زد و گفت رفته بودم ایران و 10 میلیون دلار ارثیه پدری
( بودجه از وزارت اطلاعات ) را آوردم تا به همه شماها کمک کنم ....
تشکر کردم ، وانمود کردم که باورش کردم و گفتم اتفاقا قاچاقچی گفته
15 هزار دلار تا مقصد و من 10 هزار دلار کم دارم . گفت : مشکلی
نیست به شرطی که اما و اگر....
در زندان تیف عراق افسر ارتش آمریکا روزی صدایم کرد و از طریق
مترجمی گفت : تو از مجاهدین چه میدانی ؟ گفتم شش تا فرمول خفن اتمی
و شیمیایی دارم ... مترجم خنده اش گرفته بود و با خنده ترجمه کرد .
افسر مربوطه گفت تو را صدا نزدم شوخی کنم جدی پرسیدم با توجل به اینکه در اروپا با اینها کار
میکردی اگرچیزی میدانی بگو ، گفتم اگرهم میدانستم جدا عادت
ندارم به زندانبانم چیزی بگم ... گفت : توهمکاری کن هفته دیگر مثل فتح الله
آزاد میشی و میروی واشنگتن...اما و اگر...
دلیل آوردن این 3 فاکت مشخص این است که این 3 ضلع مثلث مزبور
علیرغم هراختلافی ، ولی یک نخ مشترک قوی دارند . همه در حرف مفت
مدعی رعایت حقوق انسانی هستند ولی آخرش یک"اما و اگر" میآورند که
دیگر اسمش کمک انسانی نیست اسمش معامله است ، آنها علاقه عجیبی
دارند که با "هیچی" هم معامله کنند . سخترین قسمت هم
مربوط به همین معامله کردن است . آنها اعم از کوچک و بزرگ ، برای
داشته هاشان بیل و کلنگ نزدند، فقط در زیر سایه هوش ضد انسانی
خودشان تمام امکانات کره زمین را با سیاست انحصاری کردند و باحاصل
خون و رنج انسانها برای معامله کردن با خودت میآیند !
برای فهم ساده تر مثالی فرضی بزنم . معمولا صیادان در کارشان ریلی باید بروند اعم از پهن کردن تور و دام ، ریختن
دانه ، استتار و انتظار ... بعد از چند روز شاید چیزی هم صید نکنند
، یعنی پذیرفتن ریسک دست خالی هم ، بخشی از ریل کارش است .
کاری که این اضلاع سیاسی و توحیدی انجام میدهند مثل این میماند که
صیادی بیاید و به پرنده ای بگوید من اینجا برایت دام میگذارم و
دانه هم میریزم تا بیایی بخوری بعد هم خودت بروی توی قفس و قلاده
ما را بزنی ، فقط اما و اگر....نوکت را کمی کج کنی ، دمت را خودت
قیچی کنی ، بالت را ببندی
، به جای غارغار هم واق واق کنی.....در این مثال فرضی اگر پرنده و
صیاد زبان هم را فهم کنند پرنده حتما با خودش میگوید این یارو دیگه
چیه و از کدوم سیاره اومده ؟
بی پرنسیبها طرف مقابلشان را
کودک یا گوسفند میبینند و به خاطر نیاز یا علاقه طرف مقابلشان به چیزی
، سعی
میکنند او را به رقاصی مطلوب خودشان وادارند ! بی پرنسیبی با
پرنسیب زشت یکی نیست و دو مقوله کاملا متفاوت است . ریشه بی
پرنسیبی هم همیشه در طول تاریخ انسان در بافت و ذات ادیان توحیدی و
قدرت سیاسی نهفته است !
30.04.2018
اسماعیل هوشیار
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|