مقاله

 

 

 هدف من بیان معضلات اجتماعی بوده


شاهین نجفی


محافل و عناصر تندرو، ترانه‌ی انتقادی شاهین نجفی خواننده‌ی رپ ساکن آلمان را مصداق "ارتداد" خوانده‌اند. شاهین نجفی در گفت‌وگو با دویچه وله از انگیزه‌ و هدفش از خواندن این ترانه می‌گوید.


سایت‌های گوناگون فتوایی از آیت‌الله صافی گلپایگانی را منتشر کرده‌اند، که برای "جسارت‌کنندگان به امام نقی" حکم "ارتداد" صادر کرده است. این استفتاء نخست در سایت مرجع بانفوذ منتشر شد.


متن استفتاء یا پرسش شرعی، به این شرح است: «مدتی است عده‌ای اجیرشده که عمدتا از ضد انقلاب خارج از کشور می‌باشند، در فضای اینترنت، سایت‌ها و وبلاگ‌های خود به راحتی به امام مظلوم شیعیان حضرت امام هادی اهانت و جسارت می‌کنند (طراحی، جوک، کاریکاتور، فحاشی، دروغ بستن و ...) حکم این افراد چیست؟»


آیت‌الله صافی گلپایگانی در پاسخ به این پرسش، فتوی داده است: «چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشند مرتدند. والله اعلم».
هرچند ترانه‌ی شاهین نجفی، حدود دو هفته پس از فتوای آیت‌الله صافی منتشر شده است، اما گروهی از "افسران جنگ نرم" و فعالان حزب‌اللهی با استناد به فتوای مزبور، خواستار قتل شاهین نجفی شده‌اند و گفته می‌شود که تدارک برای کشتن او را شروع کرده‌اند.
برای روشن شدن انگیزه و هدف شاهین نجفی از خواندن این ترانه انتقادی دویچه وله گفت‌وگویی با وی داشته است.


دویچه‏وله: آقای نجفی، از وقتی که به آلمان آمده‏اید، تا به‏حال چند آلبوم منتشر کرده‏اید. اگر نگاهی اجمالی و کوتاه بیاندازیم، به چه موضوعاتی در این آلبوم‏ها پرداخته‏اید؟ و این‌که این موضوعات یا به عبارتی مشغله‏های ذهنی شما در چه مسیری تغییر کرده‏اند؟
شاهین نجفی: موضوعاتی که ما به آن می‏پرداختیم، مسائل روز ایران، یعنی مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی، فقر، اعتیاد، زن‏ستیزی، اشاره به حقوق زنان و در نهایت حقوق انسانی هر انسان و… بوده. در واقع، آن‏چه در ایران دارد اتفاق می‏افتد. الان هم به همین ترتیب است. البته در آلبوم "هیچ هیچ هیچ" مقداری قضیه‏ شاعرانه شد و سعی کردیم بار شعری قضیه و تغزلی بودن آن بیشتر بشود، ولی همان نگاه، حالا مقداری پنهان‏تر وجود داشته است.


بحث دیگری هم که بوده، کسانی که کارهای مرا گوش می‏کنند، می‏دانند که من یک آدم ضددین نیستم، ولی نظرات خودم را نسبت به مذهب دارم و بدون این‏که قرار باشد به اعتقاد کسی توهین بشود، نظر خودم را می‏گویم. این اظهار نظر ممکن است گاهی آمیخته با نوعی از خشم باشد، یا ممکن است نوعی از غم و ملانکولیک بودن در آن باشد و خیلی اوقات هم با طنز همراه باشد. اما به هیچ عنوان ربطی به توهین و بی‏احترامی ندارد.


مسئله همین‏جاست. من به پاسخ خود شما برمی‏گردم. مضمون ترانه‏های شما همیشه انتقادی و سیاسی- اجتماعی بوده، اما آیا برای موضوعاتی که به آن می‏پردازید، خط قرمزی هم قائل هستید؟ پرداختن به مضامین مشخصی برای شما تابو هست؟


خط قرمز برای من چیزهایی است که اتفاقاً ممکن است در جامعه‏ی ایرانی رعایت نشود. مثلاً این‏که شما از زن به عنوان یک ابزار جنسی در کارتان استفاده کنید، یا ترویج مواد مخدر، یا قوم‏ستیزی و این‏که نژادی را به عنوان نژاد برتر معرفی کنید و یا بخواهید به آن افتخار کنید یا بحث توهین مشخص و فحاشی به ادیان و این‏که بخواهید آنها را جریحه‏دار کنید…


پس در عرصه‏ی باورهای مذهبی و دینی هم موضوعاتی وجود دارند که فکر می‏کنید نباید آن‏ها را سوژه قرار داد.
این‏ها بیشتر برای من مصلحت هستند. یعنی من فکر می‏کنم کاربرد ندارد و شما هیچ‏وقت با توهین و فحاشی نمی‏توانید، حتی اگر هدف‏تان روشن‏گری باشد، به آن‏ چیزی که می‏خواهید برسید. من خودم به کار تزریقی معتقد هستم، ولی گاهاً ممکن است یک تزریق دردی هم داشته باشد. مثلاً این‏که شما یک تست پنسلین بگیرید، تفاوت دارد با این‏که بخواهید پنسیلین را به باسن بیمار تزریق کنید. دومی درد کوچولویی دارد، ولی رفع می‏شود و زیاد جای نگرانی نیست.


آخرین کار شما که واکنش‏های تندی را در پی داشته، ترانه‏ی "نقی" است. شما تا به حال در ترانه‏های‏تان بیشتر به معضلات می‏پرداختید و از فضای موجود انتقاد می‏کردید. اما این‏بار صحبت از شخصیتی مشخص است که محور اصلی ترانه است. به نظر می‏آید کمپین فیس‏بوکی "یادآوری امام نقی به شیعیان" برای شما بستری بود برای پراختن به یک‏سری از مسائل روز که ظاهراً ذهن شما را مشغول می‏کرده. یا این‏که خود این شخص و معضل مذهب هم برایتان هدف بوده؟


نه در ابتدای امر! واقعیت این است که این فقط دست‏آویزی شد که من به یک مسئله‏ی دیگر بپردازم. در واقع، در این کار، من به همان اندازه به اجتماع خودمان هم نقد داشته‏ام، اما به آن قسمت‌ها کم‏توجهی شده و عده‏ای فقط دقت کرده‏اند به اسم یک امام. در صورتی‏که اصلاً این‏طور نیست و تنها کسی که در این‏جا وجود ندارد خود شخص "امام نقی" است. این کار ادامه‏ی یک کار سریالی هم بوده. چون پیش از آن، انگار همان شخص با امام دوازدهم که منتظر ظهورش بود و انتظار داشت بیاید جامعه را درست کند، صحبت می‏کرده و این‏بار به خواسته‏اش نرسیده و آمده مسئله‏ی "امام نقی" را دست‏مایه قرار داده است. ولی این اسم زیاد تأثیر خاصی ندارد. یعنی فقط یک بهانه بود.
با این حساب، اگر چنین کمپینی وجود نمی‏داشت، شما به شکل دیگری به این موضوعات می‏پرداختید؟


یقیناً… یقیناً. فقط چون این مسئله‏ به نوعی به روز بود، من از آن استفاده کردم در جهت بیان اتفاقاتی که مثلاً در سال گذشته افتاده و خیلی هم اتفاقات کمدی‏ای بودند.
سایت‏های مختلف فتوایی از آیت‏الله صافی گلپایگانی را منتشر کرده‏اند که در آن، برای "جسارت کنندگان به امام نقی" حکم ارتداد صادر شده است. خبرگزاری فارس مدعی شده که این فتوا متوجه شماست. با توجه به شیوه و سبک کارتان و هم‏چنین با توجه به سابقه‏ی برخوردهای تاکنونی حکومت ایران با "هتک حرمت" و "توهین به مقدسات"، یا این‏که سایت‏تان هم قبلاً برای مدتی هک شده بود، پیامدهای خواندن چنین ترانه‏ای، باید از قبل برایتان به شکلی روشن می‌بود. این‏طور نیست؟
من فکر می‏کردم که ممکن است از جهت سیاسی پیامدهایی داشته باشد، ولی فکر نمی‏کردم تا این اندازه این‏ها را زخمی کند. این‏که خواسته‏اند مردم را تحت تأثیر قرار بدهند و از باورهای مردم در این جهت استفاده کرده‏اند که انگار من خواسته‏ام به این باورها توهین کنم، سوءاستفاده‏ای است که این‏ها دارند می‏کنند، وگرنه من در رابطه با همین حکم هم مشکوک هستم و فکر نمی‏کنم آقای صافی گلپایگانی مشخصاً این حکم را در مورد من صادر کرده باشند. فکر نمی‏کنم واقعاً!
تحریک‏آمیز بودن یکی از عناصر بارز کارهای شماست. ارزیابی خودتان چطور است؟ فکر می‏کنید این تابوشکنی‏ها تا چه اندازه تأثیرگذار هستند؟


در مورد تأثیرگذاری آن شاید من نباید صحبت کنم. من فقط دارم می‏شنوم. بخشی از آن را دارم آگاهانه انجام می‏دهم، ولی به غیر از این چیزی در شخصیت واقعی من هم نیست. یعنی من همان کاری را که در شعرم دارم انجام می‏دهم، در زندگی واقعی‏ خودم هم دارم انجام می‏دهم. یعنی همان هستم، چیزی نیست که بخواهم بیشتر از آن را انجام بدهم، همان شرارتی که در زندگی شخصی‏ام دارم، همان را توی کارم هم می‏آورم.
برگردیم به مسئله‏ی فتوا و وضعیت خودتان؛ برای جلوگیری و مقابله با خطرات احتمالی، تا به حال چه اقداماتی کرده‏اید؟
من نمی‏توانم همه چیز را توضیح بدهم، ولی مطمئناً تدابیری در نظر گرفته‏ایم. به هرحال ما در کشوری هستیم که از این جهت‏ها خیلی سیستماتیک است. ولی فقط لازم است بگویم که هیچ جای نگرانی نیست. بعضی از عزیزان داخل کشور دوست داشتند که این فضای رعب و وحشت را ایجاد کنند، ولی همه چیز طبق روال عادی خودش و آرام دارد پیش می‏رود و ما هم مثل قبل به کار خودمان ادامه می‏دهیم.
پلیس آلمان هم در جریان این مسائل قرار دارد…
ما به کسانی که باید می‏گفتیم و آن‏ها باید در جریان قرار می‏گرفتند، گفتیم.

*****

پاسخ شاهین نجفی به منتقدان آهنگ نقی

اکثر شما عزیزان متن این ترانه را چرت و بی پایه و اساس خواندید، اگر از نظر شما اینطور است، پس چرا اینقدر فحش و ناسزا؟
چون چیزی که بی پایه است، اصلا نیست، پس ارزش ندارد، ولی این صحبت های شما نشان میدهد که چیزی بوده.
و اما حرف هایم.اعتقاد، دین، ایمان، مقدسات و …اصولی هستند نامحسوس که تنها در سرشت انسان، یافت میشوند.تمامی ما نیاز به وجودی ورای خویش داریم.کسی که در لحظه های تنهایی، تنهایمان نگذارد، کسی که با او رازونیاز کنیم، کسی که خود را از او بدانیم.امروزه به علت حاکمیت مذهب، این نیاز ها را با چیزی به نام ‹دین› پاسخ میدهند.چیزی که از نظر بزرگترین دانشمندان، ساخته فکر انسان بوده است.و ساخته بدی هم نبوده، چون به بهترین شکل انسان ها این را باور میکنند.اما اگر کمی از خودمان جدا شویم و با عقل و منطق به این قضایا نگاه کنیم، شاید به چیز های ارزشمندتری پی ببریم.اگه دین درست است و خدا آن را فرستاده که ما به سوی او برگردیم، پس ما بازیچه ایی بیش نیستیم،که از قبل هدف ما معین بوده، ما آمدیم و همانند عروسک خیمه شب بازی نقش خودمان را بازی میکنیم و تمام. این بود زندگی؟
یعنی خداوند ما را خلق کرده که به او برگردیم؟پس اگه قرار به برگشتنمان است، پس پیامبر برای چیست؟ دین برای چیست؟اگه آنها برای هدایت ما به سوی خدا هستند، پس خدا چه کاره است؟مگر او نمیداند که ما چه آینده ایی داریم؟مگر او نمیداند که آیا به او باز خواهیم گشت یا خیر؟


اگر دین را خدا فرستاده، چرا پیامبران و امت آنان با هم مشکل دارند؟مگر تنها یک خدا نیست؟که همه پیامبران و ادیان و مذاهب از آن او هستند؟مگر غایت تمامی ما بازگشت به او نبود؟پس فرق نمیکند کسی که دین دارد یا کسی که ندارد.چرا اسلام باید به ایران حمله کند و زن ومرد و کودک و بزرگ را بکشد یا مسلمان کند؟و هزاران چرا دیگر.اما چیزی که در اینجا مهم و واضح است، ‹انسان بودن› است.تمامی ما اسمأ انسان هستیم.و هر انسانی حقوق خود را دارد.یکی از این حقوق، آزادی در فکر و بیان و اندیشه است.


من نمیتوانم به شما تحمیل کنم که به چی فکر کنی، چه اندیشه ایی داشته باشی یا چه چیزی را بیان کنی و یا اندیشه و اعتقادات و افکار تو را به سُخره بگیرم، همانطور که شما این حق را ندارید.اگر افرادی اعتقاد و اندیشه دارند، که تنها دین ‹اسلام› است و تنها راه خوشبختی در دنیا اُخروی، آن است، اندیشه آنان محترم.و اگر کسانی اعتقاد دارند که دین تنها راه تحقق اهداف اقلیت حاکم است و انسان خدایش را در وجود خودش باید بیابد، اندیشه آنان نیز محترم است.هروقت تونستیم این اصل را رعایت کنیم، آن وقت میتونیم خودمان را باطنأ نیز انسان بدانیم و بنامیم.


اما باید این کوته فکری را کنار بگذاریم که تشبیه شکل گنبد به سینه زن، و یا برافراشتن پرچم همجنسگرایان بر روی آن را تهمت بنامیم.
اگر دین را عزیز میدانی، پس در همه وجوه سعی در متدین بودنت کن، نه اینکه عرقت را بخوری، شهوتت را برانی، دروغت را بگویی، تهمتت را بزنی و سر وقت نمازت را بخوانی.اگر این را تهمت میدانی، پس جوک ساختن برای هموطنان ترک، لر، رشت و … را نیز توهین بدان و تکرار نکن.


این را بدان که همه ما جدا از دین و عقیده و نژاد و تفکرمان، در یک چیز با ارزش مشترک هستیم، و آن انسانیت است.پس قبل از اینکه متدین باشی یا بی دین، سعی کن انسان باشی.امیدوارم حوصله کرده باشید که حرف هایم را بخوانی و در آن اندکی اندیشه کنی.


سپاس گذارم
 

دویچه وله




_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد