زنان کارگر خانگی مهاجر، از تحت ستم ترين رنجبران!
سهیلا دهماسی
هر ساله هزاران زن کارگر، از کشورهای باصطلاح درحال توسعه جنوب و جنوب شرقی آسيا، به اميد مزد ناچيزی که با آن شکم خود و افراد خانواده اشان را سير کنند، خانواده های خود را رها کرده و راهی کشورهای عربی حاشيه خليج فارس و ديگر کشورهای خاورميانه و يا کشورهای آمريکای لاتين می شوند. اينان کارگران خانگی مهاجر هستند که بخش قابل توجهی از کارگران مهاجر جهان را تشکيل می دهند. (١) درجه استثمار و محرومیت و در یک کلام سرنوشت مصیبت بار و غم انگیزی که در این کشورها در انتظار آنهاست، چهره زشت و بیرحم نظام سرمایه داری را بار دیگر هر چه برجسته تر به نمایش می گذارد. سازمان جهانی کار تعداد کارگران خانگی را در گزارش سال 2011 خود 53 ميليون نفر اعلام کرده است. رقمی که از کل نيروی کار بسياری از کشورها بيشتر می باشد و تنها ٩ کشور در دنيا هستند که تعداد نيروی کار آنها بيشتر از ٥٣ ميليون نفر است. يعنی اگر همه کارگران خانگی دنيا را در يک کشور فرضی قرار داده و آنها را همه کارگران آن کشور فرض کنيم، آنگاه آن کشور دهمين کشور از نظر تعداد نيروی کار می شود. بر اساس همان گزارش، کارگران خانگی حدود ٤ درصد کارگران مزدبگير دنيا را تشکيل می دهند و بطور متوسط ٨٠ درصد آنها زن هستند. کشورهای عربی بيش از بيست ميليون کارگر مهاجر دارند که بيش از يک سوم آنان را زنان کارگر سريلانکايی، بنگلادشی، نپالی، اندونزيايی، فيليپينی و اتيوپيايی تشکيل می دهند، و بيش از ٣ ميليون نفر از آنان در خانه های ثروتمندان کشورهای حاشيه خليج فارس در شرایطی بسیار سخت و اغلب شديدا غیر انسانی به کارگری مشغولند. بيش از ٩٠ درصد از کارگران مهاجری که در عربستان سعودی و امارات متحده عربی کار می کنند، اندونزيايی ، و بيش از ٩٤ درصد از کارگران مهاجری که در اردن و کويت و لبنان مشغول به کار هستند سريلانکايی می باشند. اکثر کارگر ان خانگی، زنان کارگر مهاجر هستند. با نگاهی به وضعيت زنان کارگر خانگی مهاجر در کشورهای حاشيه خليج فارس می بينيم که آنها بنا به دلايل متعددی، کم مزدترين و بی حقوق ترين و تحت ستم ترين کارگران خانگی در جهان هستند، بطوريکه به درستی در برخی در گزارشات از آنان تحت عنوان "بردگان مدرن" نام می برند.
تا پيش از اوايل دهه ١٩٨٠، معمولأ زنان کارگر همراه با خانواده هايشان دست به مهاجرت می زدند. اما از آن پس تاکنون بنا به دلايل مختلف( منجمله سودجویی سرمایه داران و استفاده کنندگان از این نیروی کار ارزان جهت کاهش هزینه ها و تغييراتی که در بازار سرمایه داری در اثر رشد "گلوباليزاسيون" ايجاد شد و منجر به افزايش هرچه بيشتر فقر و گسترش ارتش ذخيره کار زنان- به دليل ارزانتر بودن کار زنان نسبت به مردها- گشت) تعداد زنان کارگری که به تنهايی مهاجرت می کنند، روز به روز بيشتر شده است. اکثر اين زنان کارگر مهاجر به کشورهای عضو "شورای همکاری های خليج فارس" مهاجرت می کنند. مهاجرت کارگران به اين کشورها از اوايل ١٩٨٠ تاکنون (به دليل رشد سلطه مناسبات امپریالیستی در این کشورها و نیاز بیشتر به نیروی کار ارزان) بسيار افزايش يافته است. (شورای همکاری های خليج فارس شامل کشورهای عربستان سعودی، بحرين، قطر، کويت و امارات عربی است.)
در کشورهايی مانند لبنان و اردن نيز، کارگری در خانه ها بزرگترين بخش بازار کار زنان مهاجر را تشکيل می دهد که اکثر آنها زنان مهاجر سريلانکايی و فيليپينی هستند. بخشی از اين زنان، اکثرأ زنان فيليپينی تحصيلکرده هستند. زنان کارگر در محیط های کار اکثرا در معرض آزار و اذیت سیستماتیک صاحبان کار قرار می گیرند.
مهمترين دليلی که منجر به رشد تقاضا برای کار زنان کارگر (بخصوص کارگران خانگی) شده، ارزان بودن آنها (مزد بسيار ناچيز آنها) است. رشد اقتصادی طبقه غارتگر سرمايه دار وابسته در کشورهای نفت خيز، از یک طرف و تشديد بحران اقتصادی نظام سرمايه داری در سالهای اخیر که منجر به هر چه فقیر تر شدن مردم کشورهای تحت سلطه گشته از طرف دیگر باعث روی آوری زنان طبقه کارگر این کشورها به بازار جهت فروش ارزان نیروی کار خود شده است. طبقه سرمایه دار در کشورهای نفت خیز اولین مشتری این نیروی کار ارزان هستند به خصوص که بر اساس سنت و فرهنگ ارتجاعی حاکم، آنها داشتن خدمتکار را جزئی از "پرستيژ" اجتماعی خود می دانند. همچنین با توجه به رشد سریع مناسبات سرمایه داری و نیازهای آن، زنان شهروند آن کشورها هر چه بيشتر به بازار کار سرمایه داری کشيده شده اند. درنتيجه، زنان شاغل که نياز به خدمات کارگران خانگی برای انجام کارهای خانه و نگهداری از کودکانشان دارند، از دیگر مشتری های کارگران خانگی مهاجر ارزان قيمت هستند.
در کشورهای حاشيه خليج فارس که رژيم های ديکتاتور وابسته به امپرياليسم حکومت می کنند، هجوم دائم التزائد سرمایه های امپریالیستی در اشکال مختلف و استثمار شديد کارگران مهاجر، دو روی يک سکه هستند. اين کشورها دارای قوانين مهاجرتی بسيار ارتجاعی و زن ستيزانه و ظالمانه ای هستند که دست کارفرمايان را برای استثمار شديد کارگران خارجی و ظلم و ستم به آنهاکاملأ باز گذاشته است. نخستین رفتار غیر انسانی و استثمارگرانه صاحبان کار در قبال کارگران خانگی در بدو ورود آنها، ضبط پاسپورت و مدارک شناسایی آنهاست. این عمل در واقع ابزاری برای در بردگی نگه داشتن کارگران خانگی ست. پرداخت نکردن حقوق کارگران، افزايش ساعات کار و از آن بدتر آزار و شکنجه جسمی و روحی آنها نمونه هائی از اين اجحافات هستند. در اين کشورها که قوانين و فرهنگ ارتجاعی زن ستيزانه نسبت به کشورهای ديگر سنگينی بيشتری دارد، زنان کارگر خانگی به دليل جنسيتشان، خيلی بيشتر (نسبت به ديگر کارگران مهاجر و غير مهاجر) مورد استثمار و اذيت و آزار شديد کارفرماهايشان و واسطه ها و پليس و ديگر مأمورين دولت قرار می گيرند. استثمار شدید و بهره برداریهای جنسی و عدم اطمینان دائم از پرداخت شدن دستمزدهای ناچیز همواره همچون شبح سیاهی در زندگی پر از رنج کارگران خانگی زن سایه افکنده است. حتی جرات به اقدام به هر گونه شکایت چه به صاحب کار و چه به مقامات رسمی ممکن است به عواقب بسیار دردناکی در زندگی آنها منجر شود. از جمله ممکن است کارگر زنی که به مقاومت در مقابل تجاوز از طرف کارفرما دست زده، بطور غیر عادلانه خود به تحمل زندان محکوم شود.
در سیستم استثمارگرانه حاکم بر زندگی و کار کارگران خانگی، واسطه ها نقش بسیار مخرب مهمی دارند. واسطه ها، افرادی سودجو هستند که از طريق استثمار شديد کارگران خانگی به زندگی انگلی خود ادامه می دهند. آنها در چهارچوب قوانين مهاجرت ارتجاعی و ضدکارگری، بطور فردی و يا از طريق ثبت يک شرکت خدماتی، با تحمیل بدترین شرایط به متقاضیان به استخدام کارگران مهاجر پرداخته و آنها را با ويزاهای موقت به خانه های ثروتمندان در کشورهای عربی خليج فارس می فرستند. معمولأ مزد کارگران به واسطه ها پرداخت می شود که پس از کسر بخش عمده ای از آن، مبلغ ناچيزی به کارگران می دهند. از آنجا که واسطه ها، کارگران را فريب داده و مخارج ويزا و پاسپورت و غيره را بيش از آنچه که بوده وانمود می کنند، اغلب کارگران و خانواده های آنها زير بار قرض های کلان و بدهکاری به واسطه ها قرار دارند. در امارات متحده عربی، به اين واسطه ها "کفيل" گفته می شود که در چهارچوب قوانين اين کشور عملأ از حقوق بسيار زياد و حمايت های قانونی فراوان برخوردارند. طبق قوانين مهاجرت امارات، خارجيان حق اقامت دائم در اين کشور را ندارند و بايد هر ٣ سال يکبار ويزای اقامت خود را از طريق پرداخت مبلغی به يک کفيل تمديد کنند. اين قانون "قانون کفالت" نام دارد و در اغلب کشورهای عربی خليج فارس جاری است. بسياری از کفيل ها و کارفرمايان با توجه به موقعیتی که در سیستم سرمایه داری حاکم در این کشور پیدا کرده اند با سود جوئی وحشتناک از قبل کار زنان کارگر، آنها را به تقبل غیر انسانی ترین شرایط و حتی فحشاء نيز وادار کرده اند.
کارگران مهاجر (و بخصوص زنان) که منبع درآمد مهمی برای طبقه سرمايه دار و دولت حامی آن در کشورهای زادگاه خود هستند، توسط آنها نیز مورد ظلم و ستم مضاعف قرار می گيرند. بطور مثال، دولت های جنوب و جنوب شرق آسيا که بزرگترين صادرکنندگان کارگر مهاجر هستند و از اين طريق درآمد مالياتی کلانی به دست آورده اند، هیچ گاه شهروندان خود را در مواردی که نیاز دارند مورد حمایت قرار نمی دهند. ناگفته نماند که قسمت عمده اين درآمدهايی که از دسترنج شبانه روزی کارگران بدست آمده، توسط دستگاه سرکوب حاکم به مصرف سرکوب خود اين کارگران و ديگر زحمتکشان تحت ستم می رسد. به عنوان مثال در سال ٢٠٠٠ بيش از ٢ ميليارد دلار از درآمدهای مالياتی دولت بنگلادش از مزد ناچيز کارگران فقير مهاجر بوده و نگاهی به اخبار کارگری اين کشور، گواه مخارج کلانی است که دولت بنگلادش صرف سرکوب مبارزات کارگری در این کشور می کند. بنابراين، عليرغم منافع بسيار و درآمدهای کلانی که از قبل کار زنان کارگر خانگی نصيب کارفرماهايشان و دولت کشور زادگاهشان می شود، اين کارگران هم در چهارچوب قوانين مهاجرت کشور مهمان و هم در چهارچوب قوانين ضدکارگری کشور زادگاهشان شديدأ مورد ظلم و ستم قرار داشته و آنچنان استثمار و تحقير می شوند که غالبأ برای رهايی از زندگی پردرد و رنجی که دارند، گاه چاره ای جز خودکشی نمی بينند. اتفاقاً، اخيرأ فيلمی در مورد سرنوشت غم انگيز يک زن جوان کارگر مهاجر اتيوپيايی به نام "اعلم دچاسا" در رسانه های کشورهای مختلف منتشر شد که در این فيلم چند مرد نشان داده می شود که در حال کتک زدن "اعلم" هستند، و او بی رمق و ناتوان در کف خيابانی در بيروت، زير دست و پای آنها افتاده است. آنها بعد از کتک زدن "اعلم"، او را به زور به داخل اتومبيلی انداخته و به مقصد نامعلومی بردند. بعدأ معلوم شد که در واقعیت امر يکی از آن مردها "علی محفوظ" نام داشته و يکی از صاحبان شرکت پيمانکاری است که "اعلم" را برای کارگری به لبنان آورده بوده. چند روز پس از انتشار اين فيلم، اعلم در بيمارستان خودکشی کرد.
آنچه بر سر اعلم آمد در واقع جلوه ای از ظلم و ستم و بی حقوقی در سیستم سرمایه داری حاکم بر جهان است که انسان های زحمتکش و مولد ثروت را اسیر دست مشی انگل های اجتماعی کرده است. در کشورهای یاد شده به هیچوجه قوانین عادلانه ای که به آنها عمل شود هم وجود ندارد که حداقل وقتی اعلم ها با اجحافات و ظلم و ستم بی حد مواجه می شوند بتوانند از آنها استفاده کنند. مسلماً اگر اعلم تا این درجه خود را بی دفاع و بدون پشتيبان نمی ديد، به خودکشی دست نمی زد. (فيلم غم انگيز اشاره شده را می توانيد در اين لينک مشاهده کنيد http://www.ethiopianreview.com/content/37513 ) طبق بررسی هايی که توسط سازمان جهانی کار در رابطه با وضعيت زنان کارگر خانگی در ٤ کشور بحرين، کويت، لبنان و امارات متحده عربی انجام شده، مزد متوسط اين کارگران در لبنان ١٠٠ تا ٣٠٠ دلار و در امارات ١٥٠ تا ٢٠٠ دلار در ماه برآورد شده است که با توجه به ساعات طولانی کار و شرايط کار آنها بسیار ناچیز و در حد بردگی ست. در اين کشورها، مزدی بابت "اضافه کاری" به اين کارگران که گاه تا ١٠1 ساعت در هفته کار می کنند، پرداخت نمی شود. آنها معمولأ همه روزهای ماه کار می کنند و برخی از آنها فقط يک يا دو روز در ماه تعطيل (و درواقع آزاد) هستند.طبق گزارش کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل که معمولا تمام حقیقت را بیان نمی کند، بیش از ٤٠ درصد از کارگران خانگی بحرين، مورد آزار و تنبيه بدنی و ديگر خشونت ها منجمله تجاوز جنسی، قرار می گيرند. بطور مثال، بيش از ٥٠ درصد از کارگرانی که در کويت توسط سازمان جهانی کار مصاحبه شدند، اعلام کرده اند که صاحبکارها و واسطه هايشان آنها را تحت انواع خشونت های شديد منجمله تجاوز جنسی قرار داده اند. رفتار غیر انسانی ای که مناسبات ضد خلقی سرمایه داری، وقوع سیستماتیک آن را ممکن ساخته است.
طبق قانون "کفاله"،(یا کفالت) در اين کشورها،
اگر کارگران، که اصولا فاقد ابتدایی ترین حقوق
انسانی هستند، در واکنش به استثمار و وحشی گری صاحب کار، از محل
کار خود، يعنی از خانه شکنجه گر شان فرار کنند، از آنجا که شکنجه
گر یعنی همان صاحب کار درواقع ضامن و کفالت کننده آنها نيز بوده،
این فرار به معنی رفتار خلاف قانون مهاجرت بوده و به بازداشت و
استرداد کارگر به کشور زادگاهش منجر خواهد شد. بنابراين، ساختار
کفاله درواقع معادل کار اجباری است و "قانون" شرایط را برای
استثمار و اعمال تبعيض عليه کارگران، تسهيل می کند. طبق قوانين
اغلب کشورهای خاورميانه، به خصوص چهار کشوری که در گزارش مزبور ذکر
شده، در صورت فرار کارگران، پليس عکس آنها را در روزنامه ها منتشر
می کند و هر کسی را هم که به کارگر فراری پناه داده، همراه با او
زندانی خواهد کرد. بسياری از کارگران مصاحبه شده اعلام کرده اند که
پس از فرار، وقتی که دستگير شده اند توسط پليس مورد شکنجه و آزار
جنسی قرار گرفته اند. در یک گزارش گفته شده است که ١٩٠٠ نفر از
کارگران خانگی عربستان سعودی در سال ٢٠٠٠ از خانه صاحب کارهايشان
فرار کرده و اعلام کردند که در زمان دستگيری مورد آزار پليس قرار
گرفته بودند و مزدهای پرداخت نشده اشان را هم هرگز دريافت نکردند.
این رفتار شبیه برخی از جنایات ضد خلقی
فاشیستها با قربانیانشان در اردوگاه های کار اجباری
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد