زندگی پس ازمرگ

§ خانم من فقط مأمورم. به من گفتند بشمار، حالا هم شمردم. شما کلاً
110305 رکعت دارید.
§ ولی من همه نمازهام رو خواندم. نمی شه یک کاریش بکنی؟!
§ دست ما نیست به خدا. ولی چشم؛ روندش می کنم به 110500. خوبه؟
§ عجب گرفتاری شدیم! من می گم همه رو خواندم. گرد نمی خواد بکنی.
همان هایی که خوندم رو بهم بده.
§ عرض کردم. مبلتون چرمی بوده. یارو یافت آبادیه چرمش رو از چین
وارد کرده. اینها ذبح شرعی نمی کنند. چرم حکم مردار رو داشته و نجس
بوده. شما می نشستی روش، حواستون نبوده دستتون عرق میکرده و نماز
باطله...
§ من اینهایی که می گی اصلاً حالیم نیست. من همه اش رو خواندم. یک
جایی اشتباه کردی. از جام تکون نمی خورم تا درستش کنی!
§ ببینید خانم، فیلمش هست. ما از لحظه لحظه اعمالتون فیلم گرفتیم.
ببینید...
§ ای خدا مرگم بده. این چیه؟!
§ بگذارید رد کنم اینجاهاش رو... خب، همین جا. ببین خانم اینجا که
زوم کردم رو مبل نشستید و ...
§ این منم؟
§ بله خانم. این هم همون مبلیه که...
§ چقدر چاق افتادم اینجا!
§ چه عرض کنم؟ می تونم کمی کنتراستش رو بیشتر کنم ولی نرم افزارم
قفل شکسته است، اسکیل رو عوض نمی کنه...
§ آقا میشه این عکس رو برام بریزی؟ خدا از حسابرسی کمت نکنه!
§ فلش دارید همراتون؟
§ چه حرفی می زنی! من تازه یک ساعت پیش از قبر در اومدم. فلشم کجا
بود؟ نمی شه بریزی رو سی دی؟
§ سی دی خام ندارم. بریزم ته این طوریش نیست؟ اعمال یه بابایی است
که در جنینی تلف شد. باقی سی دی خالیه.
§ جا میشه؟
§ آره بابا. هر سی دی جهان آخرت 7000 گیگ جا داره و هر بیت هم 7000
گیگ دنیاست!
§ پس قربون دستت یه موزیکی چیزی هم بریز ته اش!
§ باشه. یه تکنوازی اسرافیل دارم، جدید. حالشو ببر...!!
_______________________________________________________
|