|
تاریخ انتشار :08.12.2015
توصیه های اخلاقی و رفع مسئولیت از آخوندها!
محمد هادی
باعث و بانی این نوشته، خواندن مقاله ای بود از دکتر محمود سریع
القلم استاد یکی از دانشگاههای ایران در خبر آنلاین، که در آن ضمن
برشمردن برخی رفتارهای نادرست و بعضاً بی تربیت مردم نتیجه گیری
کرده بود که:
تا وقتی من ایرانی عوض نشده و مردمانی آگاه و درستکار نشویم، روی
کار آمدن روحانی، احمدی نژاد ، خاتمی ، رضا پهلوی ، هاشمی رفسنجانی
هیچ فرقی ندارند! ایشان در تائید و درستی نتیجه گیری خود بموارد
زیر اشاره نموده است:(آغاز نقل قول)
"یک ملت دلال مسلکِ ناآگاه ، با آن حماقت آشکار در هنگام رانندگی
یا برخی با توحش علنی برای برداشتن یک شیرینی از جعبه ی تعارفی يا
حمله به غذاي نذري یا شهوت عجیب برای قرار گرفتن در مقابل دوربین،
ريختن زباله در كوچه و خيابان و طبيعت، جا زدن و جلو زدن در صف ،
با رتبه‌ی نخست جستجوی سکس … چرا باید در پی یک زمامدار رویایی
باشد؟
من پیشنهاد می کنم ملت هشت سال انتخابات را تعطیل کنند و اجازه
بدهند هر کسی که می‌آید همینجور ادامه دهد بعد خودشان با حوصله این
موارد را تجربه کنند
اول : ایرانی ها لطفا روزی یک بار(یا دست کم یک روز در میان) حمام
بروند
دوم : ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون ، دهانشان را ببندند و
تا بیست بشمرند.بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند
سوم : هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد ، اگر شده
یالثارات
چهارم : هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند …
حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی
پنجم : رانندگان به جای فاصله ی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف
خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از پنجاه کیلومتر
در هیچ شرایطی تجاوز نکند
ششم : همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را
برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم ، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر
است
هفتم : بفهمیم كه زرنگی ضایع كردن حق دیگران نیست بلكه ، رعایت
حقوق دیگران ، رسیدن به حقوق خودمان است؛ هر کس به اندازه ما حق
دارد و وقتش با ارزش است
هشتم : بفهمیم كه اگر صاحب یك بوتیك هستیم شغل ما بوتیك دار است یا
اگر راننده تاكسی هستیم شغل ما راننده است . نه اینكه همه دزد و
كلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط بعنوان برای راهی به رسیدن به
كلاهبرداری استفاده كنیم . به شغلمان احترام بگذاریم و دزدی فقط
برای كسی باشد كه شغلش دزدی است
نهم : مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها ، جزو
املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی
برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست
دهم : مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و
زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند
چون به معنای … نیست
یازدهم : ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند (مثل
ژاپنی‌ها) و دهانشان را تا یک ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند.
خلاصه این که ظرفیت برد دیگران و شکست خودمان را به دست بیاوریم؛
سعی کنیم جدا از برد یا باخت، باارزش بشویم!
دوازدهم : ایرانی‌ها به جای تمسخر شکل ظاهری و نوع حرف زدن
سیاستمداران، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست. همین!
سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند
به خیابان فرشته می روند برای (عبور) از خیابان فرشته باشد و در کل
به هر قبرستانی می روند برای خاطر (همان قبرستان) باشد
چهاردهم: تمرین کنیم که میانبری که ممکن است ذره‌ای کسی را دلخور
کند، مصداق بارز دزدی است؛ حتی‌المقدور میانبر نزنیم
پانزدهم: در هنگام رانندگی، بین خطوط حرکت کنیم و خطی را انتخاب
کنیم که متناسب با سرعت ماست - در عین سادگی، این از همه کارهای
دیگه سخت تره!
شانزدهم: این آخری از همه سختتر است و اینكه دروغ نگوییم
همانطور كه فكر می كنیم عمل كنیم . فراموش نكنیم ریا كه اكنون عادت
و عرف جامعه شده است درواقع یك بیماری اجتماعی و از آسیب شناسی
بسیار جدی برخوردار است
عزیزان، کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این
مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم
ایران ما ، همان سرزمینی که هنگام قرائت سرود ای ایران ای مرز پر
گهر ، موهای گردنه مان سیخ میشود و دچار دل لرزه مطبوعی میشویم ،
در حال سقوط است. بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه
دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند و نقش اصلی را خودمان ایفا
می کنیم" پایان نقل قول
اگر آقای سریع القلم تنها به توصیه های اخلاقی و تربیتی در مقالۀ
خود بسنده میکرد ای بسا در برخورد اولیۀ و احساسی در خواننده حتی
همدلی و همدردی می یافت که: بابا بیچاره خیلی هم پرت و بیجا
نمیگوید! ولی ایشان در لابلای پندهای اخلاقی خود اشاراتی به مسائل
سیاسی و قضاوتهای نه چندان عادلانه دارد که در ادامه به آنها اشاره
خواهد شد
قبل از هر چیز از حق نباید گذشت که مقالۀ فوق-منهای موضوعات نادرست
سیاسی آن- با شرح ناهنجارهای زندگی در ایران-بمثابۀ دست پخت
آخوندها و در بعد از نزدیک به چهار دهه حکومت-خواسته و یا ناخواسته
شکست و رسوایی رژیم را در برپایی مدینۀ فاضلۀ مورد ادعای آخوندها
به زنده ترین شکل خود به نمایش گذارده است!
آقای سریع القلم در نام بردن از رئیس جمهور های آخوندها نام رضا
پهلوی-بعنوان اپوزیسیون آبکی و بی خطر خارج از رژیم را-تنها برای
متفاوت نشان دادن آنها آورده است و با آشنایی به حساسیت حیوانی و
شامۀ قوی آخوندها، نه تنها از هیچ یک چهره های شاخص و جدی
اپوزیسیون در خارج نام نمی برد بلکه حتی از ذکر نام موسوی و کروبی
هم پرهیز میکند!
آقای سریع القلم برغم صراحت در شمارش برخی از مشکلات و رفتارهای
ناهنجار مردم-آنهم در شهرهای بزرگ بخصوص تهران- آگاهانه و یا
ناآگاهانه نهایتاً در رابطه با حل مشکلات اجتماعی تحت حکومت
آخوندها، بمردم آدرس عوضی میدهد و به جای هشدار به حکام جنایتکار و
غارتگر رژیم ولایت فقیه- بعنوان مقصر اصلی نابسامانی های اجتماعی-
غیرمنصفانه به نصیحت بی مصرف مردم میپردازد! و طبیعی است که
اینگونه نصایح را، مردم تا خرخره غرق در بیشمار مشکلات زندگی
روزمره، از یک گوش شنیده و از گوش دیگر خارج میکنند! اگر قرار به
نصیحت و آشنایی مردم با روابط اجتماعی بهتر مورد نظر بود ایکاش
آقای سریع القلم مردم را متقابلاً با حقوق و مسئولیتی که رژیم در
قبال تامین آرامش و امنیت و بهداشت عموم شهروندان دارد آشنا و
تشویق می نمود!
البته این انتقادات بدین معنی نیست که در عکس العمل گفته شود که تا
رژیم آخوندها سرنگون نشده، مردم نباید حمام بروند، و یا کتاب
نخوانند، و در رانندگی تا میتوانند جلوی هم پیچیده و در زندگی سرهم
کلاه بگذارند و یا مردان تا از حدقه درآمدن چشم ها، چشم چرانی و
جای پای عبور خانم ها را بقول ایشان شخم بزنند! در میان گله و
شکایت از مردم تحت ستم آخوندها آنچه که از قلم آقای سریع القلم
افتاده است همانا کمرنگ نمودن نقش و مسئولیت رژیم در ایجاد بحران
های اخلاقی و سیاسی و اجتماعی و زندگی جنگلی و خر تو خر فعلی جامعه
ایران است که مردم بصورت طنز و تمسخر میگویند: اینکه آخوندها
میگویند امام زمان ایران را اداره میکند بخدا راست میگویند براستی
ادارۀ چنین مملکت درهم و برهم و بی در و پیکری را فقط با قدرت فوق
بشری امامان میتوان سرپا نگهداشت!
مسائل و مشکلات کردار و رفتار اجتماعی مردم وقتی به مرحلۀ همگانی و
گسترده میرسند دیگر در چهارچوب باید و نباید و پند و نصیحت راه حل
نداشته و برای آنها میبایستی راه حلهای کلان اجتماعی در سطح دولت و
حکومت جستجو نمود. مسائل و مشکلات مردم ایران قبل از هر امر فردی و
توصیه های اخلاقی، ریشه در حکومت آخوندها دارد که به ایران و
ساکنان آن بمانند کشوری اشغال شده رفتار و حکومت میکنند و این به
معنی معصوم و عاری از خطا و اشتباه بودن مردم نیست. در جامعه ای که
زندان های آن پر از آفتابه دزد بوده ولی غارتگران بیت المال و
بودجه کشور در مسند صدارات و وکالت هستند براستی بی انصافی است یقه
آفتابه دزد را گرفتن و درس اخلاق دادن! دزدی در اثر گرسنگی-بر خلاف
حرص و ولع سیری ناپذیر آخوندها در چپاول و غارت- احتیاج چندانی به
تفسیر و تحلیل روانشناسی و جامعه شناسی ندارد! هر چند این به معنی
درست بودن دزدی-ولو آفتابه- در شرایط عادی نیست!
در محکوم نمودن مردم و رفع مسئولیت اصلی از رژیم در ایجاد شرایط
غیرانسانی فعلی، البته آقای سریع القلم تنها نیست و هستند بسیاری
که بر این باورند که اساساً مسائل و مشکلات مردم ایران سیاسی نیست
و آنها قبل از هر چیز-از جمله خلع ید از آخوندهای حاکم- نیازمند
کارهای فرهنگی هستند! عیب و کمبود بزرگ در اینگونه تحلیهای بظاهر
منطقی -ولی در واقع سرکاری- این است که در آنها میزان تاثیرگذاری و
تعیین کنندگی نقش مردم و رژیم مخدوش و یکسان فرض شده و گاهاً مظلوم
بجای ظالم مورد مواخذه و سرزنش قرار میگیرد و نهایتاً بدین شکل از
آخوندهای حاکم رفع مسئولیت و رد اتهام میکنند و مردم را دنبال نخود
سیاه فرهنگی میفرستند انگار که در رژیم ولایت فقیه امکان فعالیتهای
واقعاً فرهنگی که قرار است روزی و روزگاری به تغییر رژیم آخوندها
منتهی گردد وجود دارد!
مدافعین تقدم فعالیتهای فرهنگی بر دفع
شر آخوندهای ضد فرهنگ اصلاً به روی خود نمی آورند که حتی برای همان
فعالیتهای فرهنگی مورد نظر آنها، جامعه نیازمند حداقلی از آزادی
های فردی و اجتماعی است! آنچه که امروز موجب بحران و فرو ریزی
ارزشهای اخلاقی در جامعه شده است! بیشتر به این دلیل است که مردم
در ادامه خیانت به امید و اعتماد آنها و رو شدن دست آخوندها در سطح
کلان و وسیع اجتماعی، دیگر دلیل و تمایل چندانی در پایبندی به
اخلاقیات و حلال و حرام های مرسوم ندارند! و براین باورند که در
غیر اینصورت، کلاهشان پسِ معرکه خواهد بود! بخصوص وقتی حیرت زده و
با چشمان ناباور خود شاهدند که چگونه آیت اله ها و حجت های دیروزی
خدا در روی زمین، امروز اکثراً دزد و فاسد و جنایتکار از کار
درآمدند! طبیعی است که در عکس العمل به تقوای حقه بازانۀ آخوندها،
منکر هر نوع معیار اخلاقی گردند!
وقتی اخلاق در افکار و در انظار عمومی
، خوار و بی ارزش و پایبندی به آن به بی عرضه گی تعبیر میشود روشن
است که در چنین جنگلی دیگر هیچکس، هیچ خدایی را بنده نخواهد بود تا
چه رسد به نصایح و توصیه های اخلاقی آقای دکتر سریع القلم! که بدون
اشاره به سرچشمه و مرکز صدور فساد و فحشاء و غارت و جنایت
نهایتاً-ولو ناخواسته- آخوندهای فاسد را غسل داده و تبرئه میکند! و
این نوع یاری رساندن های مستقیم و غیرمستقیم به آخوندها در شرایطی
است که رژیم بعد از سازش و تسلیم اتمی، جام زهر در گلویش گیر کرده
و نه می تواند آنرا بالا بیاورد و نه به آسانی غورت داده و هضم کند!
و در این میان و در ارتباط با مردم بجان آمده و آمادۀ انفجار،
بخوبی میداند که مردم با رژیم حسابهای تلنباره و تسویه نشدۀ بسیار
داشته و تنها منتظر کوچکترین اشتباه برگشت ناپذیر آخوندها برای
وصول نهایی و تمام و کمال آنها میباشند!
در روابط بین المللی رژیم برای ورود
باید رژیم غذایی و حیاتی خود را تغییر داده و باید راه رفتن مثل
آدم را یاد بگیرد ولی میترسد ضمن مبادرت به آن، نه تنها راه رفتن
مثل آدم را یاد نگیرد بلکه راه رفتن غیر آدمیزاد و قبلی خود-که
دوام خود را تاکنون مدیون آن بوده-را نیز از یاد ببرد! کشتی نوح
رژیم برای رسیدن به سواحل بین المللی، باید سبک وزن گردد و
شوربختانه به نظر میرسد که برای سبک نمودن کشتی سنگین وزن آخوندها،
اینبار بایستی ناخدای بیخدای کشتی را بدریای طوفانی و پر تلاطم
پرتاب کنند! بعبارت دیگر زمان آن فرا رسیده که چاقوی رژیم برای
بقاء باید دستۀ خودش را ببرد! دوران خر و خرما خواهی آخوندها در
آستانۀ بسر آمدن است!
_________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|
