مقاله

 

عکس یادگاری

hoshyaresmaeil@yahoo.com

ابراهیم نبوی درکنارلاجوردی دردهۀ 60 درسالهای سرکوب

 

اگر این عکس را به یک دانشجوی فلسفه نشان بدهید ممکن است دو ساعت برود توی بحر آن و به این فکر کند که اصولا هدف از زانوزدن وگرفتن چنین عکسی چه بوده است؟ نظر ارسطو و سقراط و افلاطون در این باره چیست؟ و هزاران سوال دیگر.

اگر این عکس را یک روانشناس نگاه کند ممکن است به شما بگوید: به احتمال زیاد اون سیبیلو که سفت و سخت به لاجوردی مالیده ، در تدارک یاد دادن روشهای تواب ساختن است .

اگر این عکس را به یک شاعری با روحیه ای لطیف نشان دهید ممکن است یک شعر جانسوزی در وصف فراغ لاجوردی با رفقایش بسراید که دل هر خواننده ای را بدرد بیاورد.

اگر این عکس را به یک حسابدار نشان دهید فورا ماشین حسابش را درمی آورد و حساب میکند اگر قیمت خرید هر سیاسی را بطور متوسط پنج هزار تومان و عمر مفید هرکدام را دو سال و ضریب استهلاک آنها را 20% فرض کنیم و تعداد کل انها را 5567 عدد منظور کنیم اکنون میتوانیم تخمین بزنیم که دارایی موجود در اوین پس از کسورات قانونی به چیزی در حدود چند صد نفر می رسیم ( چون بقیه اعدام شده اند ) که نصف آن شامل مالیات برتوابین میشود و بقیه اش هم مال خود خداست و شریک قانونی نبوی.

اگر یک مهندس به این عکس نگاه کند ممکن است این سوال برایش بوجود بیاید که مرکز ثقل اسلام  کجاست؟ نیروهای وارده به دیواره های جانبی مسلمان خارج ازکشورکه سیاسی و اپوزسیون هم هست از چه مدل ریاضی پیروی میکنند؟ ایا میتوان یک میکروپروسسوری روی آن نصب کرد که تعداد مسلمانان نظم نوین را ثبت و ضبط کند؟ آیا بجای سیستم مکانیکی قفل و زنجیر بر در کاخ سفید میتوان از امواج مخابراتی استفاده کرد؟
آیا مسلمانان زهوار دررفته و درب و داغون را میتوان دوباره بازیافت نمود؟ خود محتویاتشان را چطور؟

و اما اگر این عکس را به یکی از برو بچه های کاخ سفید نشان بدهیم اولین سوالی که از شما می پرسد این است که:
«اینجا» کجاست؟؟
اینهایی که زانو زده اند الان کجا هستند؟ و به کدام قبله نماز میگذارند ؟
 

رییس یکی از زندانهای بزرگ ایران معاون خود را احضار و به او می گوید:

 "روز دوشنبه، حدود ساعت 7 غروب، ستاره دنباله دار هالی دیده خواهد شد. نظر به اینکه چنین پدیده ای هر 78 سال یکبار تکرار می شود، به همه زندانیان ابلاغ کنید که قبل از ساعت 7، با بسر داشتن چفیه بسیج، در حیاط زندان حضور یابند تا توضیحات لازم داده شود. در صورت بارندگی مشاهده هالی با چشم عریان (غیر مسلح) ممکن نیست وبهمین خاطرزندانیان را به سالن نهارخوری هدایت کنید تا از طریق نمایش فیلم با این پدیده شگفت آشنا شوند".

معاون خطاب به سر بازجو:

 "بنا بدستور جناب برادر رییس، ستاره دنباله دار هالو روز دوشنبه بالای زندان طلوع خواهد کرد. در صورت ریزش باران، کلیه زندانیان را با چفیه بسیج به سالن نهار خوری ببرید تا فیلم مستندی را درباره این نمایش عجیب که هر 78 سال یکبار در برابر چشمان عریان اتفاق می افتد، تماشا کنند".

سربازجو خطاب به خود بازجو:

 "بنا بدرخواست آقای معاون، قرار است یک آدم 78 ساله هالو با چفیه بسیج و بدن عریان در نهارخوری زندان فیلم مستندی درباره امنیت در روزهای بارانی نمایش دهد".

بازجو خطاب به تواب:

 "همه زندانیان بایستی روز دوشنبه ساعت 7 لخت و عریان در حیاط  زندان جمع شوند و به آهنگ بارون بارونه گوش کنن".

تواب خطاب به استاد خود :

 

"آقای رییس روز دوشنبه 78 سالش میشود و قرار است در حیاط زندان و سالن نهار خوری بزن و بکوب راه بیفته و گروه هالو پشمالو برنامه اجرا کنه.هرکس مایل بود میتونه برهنه بیاد ولی چفیه بسیج لازمه ".

استاد استحاله شده خطاب به مردم :

 

هر کس مخالف اسلام و من است فقط 5 درصد است و چرا هنوز زنده هستید ؟

در این چند سالی که پرتم کردند بیرون ، خیلی زور زدم تا دوباره بزرگی از سر گیرند تا افتخار گرفتن عکس یادگاری با مرتضوی را هم از دست ندهم ولی هیاهوی مردم باعث شد تا دور از هیاهو بی خیال همه چیز بشم . هاله بشم ، هلو بشم و کار خودم رو بکنم . راستی اگه گفتید کار من چیه ؟

 

 

اسماعیل هوشیار

20.10.2009

ژنو

 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد