مقاله

 

 

درامتداد "سابیدن به الک" !

hoshyaresmaeil@yahoo.com

 

" سابیدن به الک " یک اصطلاح طنز است و در جایی به کار میرود که فرد یا جریانی به خاطرخطاهای بیشمار و کلان امکان یا توان اصلاح ندارد و به زبان ساده وضعش خیلی خراب است ! حس طنز چیز خوبی است . انبوهی خواص دارد . ساده ترین مسائل عمومی را سیاسی میکند. مشکلترین سیاستها را با ادبیاتی شیرین قابل فهم میکند . حس طنز یک ژن به خصوص یا همگانی نیست . اگر این حس طنز من ؛ توهین تلقی میشود بنده مسئول آن نخواهم بود .

 

 

درپی انتشار و بازتاب وسیع نامه انتقادی ایرج مصداقی به مسعود رجوی ؛ نهایتا شورای رهبرعقیدتی مجبورشد درجواب نامه ایرج مصداقی به مسعود رجوی موضع بگیرد . متن اطلاعیه نیازی به تشریح و تفسیرندارد ؛ تعجبی هم ندارد . یعنی قرارنبود و نمیتوانند حرفی دیگربزنند . خروس ایدئولوژی یک پا دارد . اگرفقط یک مورد و یک عضو این مثلا شورا یا آش شوربای رهبرعقیدتی ؛ حرفش با همان حرفهای قرن پیش تفاوت میکرد ؛ یا بدون هیچ تبعاتی حرفی متفاوت میزد ..... آنوقت امیدی بود . یعنی آنها پذیرفته اند که مسعود رجوی هم یک انسان معمولی و قابل نقد است . مسعود رجوی هم اشتباه دارد و یا میتواند اشتباه کند . نکات نقد شده را به چالش میکشیدند ؛ و نه اینکه ماده واحده را تکرار و درجهت خفقان بیشتراصلاح کنند !

 

 

اعضای انگشت شمارغیرمجاهد شورای مسعود رجوی ؛ نه ابله هستند و نه ناآگاه....آنها فقط آگاهانه خودشان را تعطیل کرده اند . ذهنها را قفل زده اند و امضاء میکنند ! تحریم همه رسانه های غیرمجاهد درکهکشان راه شیری به جز خودش و امریکا و بی بی سی ... ؛ تکفیر افراد مستقل سیاسی ؛ زدن مهرباطل به هرشکلی از مبارزه و همه سازمانهای سیاسی ؛ البته به جز اعمال خودشان ....مارکهای نخ نمای توحید انقلابی ؛ وسعت دادن به ماده واحده شورای رهبرعقیدتی ؛ سماق مکیدن برای ژئوپلتیک عراقی مسعود رجوی ؛ شعار شورایی با طعم آدامس خروس نشان....همه و همه فقط یک تصویربه انسان میدهد . به قول آن طنزپرداز خلاق ؛ ررردودودو...با این اطلاعیه "سابیدی به الک" جناب شورایی یا شوربای ایدئولوژیک .

 

 

همین امروز صبح هم پاراگراف یک مجاهد خلق درفیس بوک را دیدم و جوابش را هم دادم . نکته کلیدی دراین پاراگراف محدود کردن تمام تلاشهای سیاسی به مشکلات فردی با تشکیلات است کاری که طی سالها با ذهن هوادارکرده اند . مشکلات فردی البته هستند ولی زمانی قابل صفرصفرشدن میشود که جریان مجاهد خلق ابتدا خط سیاسی اش را اصلاح کند تا قابل اعتماد شود . ما صفرصفرسیاسی نداریم بلکه تا ابدیت نقد سیاسی داریم . جنگ ایدئلوژیک تا همیشه خواهیم داشت . برای صفرصفر فردی هم این گوی و این میدان !

 



Delaver Delaveri دوست عزیز اگر ان چیزی که تو می گویی باشی من تعجب می کنم که شما وقتی به ارتش پیوستید چه انتظار داشتید فکر کردید به قول معروف دارید می روید به کویت !!!!! ارتش ازادیبخش است و شما می توانید ازهر ارتشی بپرسید مهم نیست خلقی ویا غیر خلقی به شما خواهد گفت مهمترین اسلحه هرارتشی , دیسیپلین است .نگاهی به تاریخ بکنید و هیچوقت شده از خودتان بپرسید علت شکست سوسیلیستها در برابر فرانکو چه بود با وجود اینکه سوسیالیستها هم زمین داشتند هم نیروی بیشتری و هم اینکه از سراسر دنیا برای کمک به سوسیالیستها از سراسر جهان نیرو می رفت خیلی از شهرهای اروپا از شهدایی که در کمک به اسپانیاییها شهید شدند مجسمه و دفتر یاد بود دارند من اول هم گفتم نه قصدم روشنگری است ونه تاریخ نویسی ولی در برابر خائن سکوت را جایز نمی شمارم و شما با ادمهایی مثل مصداقی باید خط خودتان را جدا کنید . دقت کنید به گفته هایش در همه جا است و تمام حرفایش از طرف کسانی است که در کجای صحنه هستند و قصدش هم بر اندازی مجاهدین است که معلوم است از کجا آب می خورد و مطمئن باش اگر مجاهدین از بین برود اولین کسی که دست گل بزرگی بر مزار آنها خواهد گذاشت ایشان است و لی به این قهرمان!!!!!! , شما بگو بهتر نیست اگر تو دوست مجاهدین هستی چرا الحان یک شاخه گل به خودشان تا زنده هستند نمی دهی .
در ضمن با تشکر از شما که مرا مجاهد خطاب کردی.
vor 13 Stunden · Gefällt mir



Hoshyar Esmaeil کار منتقد تائید و کف زدن نیست . کار منتقد سوال پرسیدن و مو را از ماست کشیدن است . مجاهدین و رهبر عقیدتی نیازی به شاخه گل من یا افراد دیگر ندارند . خودشان دسته گلهای روزانه به خودشان میدهند . اصلا از مصداقی بگذریم . آیا مجاهدین و مشخصا رهبری ؛ ممکن است اشتباه هم داشته باشد ؟ آیا این رهبری را میشود نقد کرد ؟ آیا مکانیزم مسلح شدن مجدد ارتش مجاهدین درعراق قابل تشریح است ؟ و خلاصه سوال و دیالوگ حتاق نیست . جناب دلاور ما نرفته بودیم کویت ......ولی به سیبری مشابه دنیای استالین هم قرار نبود محدود شویم . من از تجربه و دیدنیهای خودم به اندازه کافی گفته ام . عنصر مجاهد خلق بالاخره یک اشتباه بزرگ که دارد .....شما از یک اشتباه بگو و نقد مورد نظر خودتان را هم به ما یاد بده . طوری که هم بشود نقدی صریح کرد و هم باعث درد یا خوشحالی کسی نشد . من نزدیک به 20 سال کارم تعریف و تمجید و تائید کردن ودادن دسته گل به مجاهد بود . امروز و چنین نتیجه ایی محصول عملکرد من هم بوده است . حالا برای اینکه تو هم بتوانی از یک جایی شروع کنی ....کمکت میکنم . آیا مجاهدین و رهبری اشتباه هم میتوانند داشته باشند ؟ به نظر شما بزرگترین اشتباه رهبری از کدام جنس است ؟ آیا مجاهد خلق را میشود به خاطر اشتباهاتش نقد و سوال کرد ؟ میدانم که همه این حرفها مثل گذشته و مثل نامه ایرج ....آب درهاون کوبیدن است . این را اطلاعیه جدید شورا میگوید . ولی چکنم که دست خودم نیست و هنوز به تغییر باور دارم حتی به شما !

 

 

 

 

اسماعیل هوشیار

08.05.2013

 

 

..............................................................................................................................................................................

 

از این شعربا مسما خوشمان آمد ولی ربطی به مطلب بالا ندارد یا اطلاعیه شورا ندارد . یعنی بنده مسئول نخواهم بود . این شعررا همینطوری توی اینترنت پیدا کردم .


سروده فیروز بشیری با کمی دخل و تصرف.....


اندر حكايت ملاقات با جناب خر و دعوت از ايشان به آدم شدن و استدلال و راضي بودن ايشان به خر بودن و شرمنده شدن حقير وآرزوي من ....




مناظره با جناب خر


روزی به رهی مرا گذر بود......خوابیده به ره جناب خر بود

از خر تو نگو که چون گهر بود......چون صاحب دانش و هنر بود

گفتم که جناب در چه حالی.......فرمود که وضع باشد عالی

گفتم که بیا خری رها کن.....آدم شو و بعد از این صفا کن

گفتا که برو مرا رها کن......زخم تن خویش را دوا کن

خر صاحب عقل و هوش باشد.....دور از عمل وحوش باشد

نه ظلم به دیگری نمودیم.......نه اهل ریا و مکر بودیم

نه ولایت فقیه بودیم.....نه رهبرعقیدتی هستیم

راضی چو به رزق خویش بودیم.......از سفرۀ کس نان نه ربودیم

دیدی تو خری کشد خری را ؟.....یا آنکه برد ز تن سری را ؟

دیدی تو خری که سم بکوبد ؟..... از بهر ژئوپلتیک مخ بطیلید ؟

دیدی تو خری سیاسی ؟..... بر خر دیگری سوار است؟

دیدی تو خری چون ولایت ؟..... یا آنکه خری چون امامت ؟

دیدی تو خری که جنگ جوید ؟.... یا مرده و زنده باد گوید؟

دیدی تو خری که در زمانه ؟.... پیشوا وخرهای دیگر پسش روانه

یا آنکه خری ز روی تزویر .....خرهای دیگر کشد به زنجیر؟

هرگز تو شنیده ای که یک خر؟.... با زور و فریب گشته رهبر

خر دور ز قیل و قال باشد......نارو زدنش محال باشد

خر معدن معرفت کمال است.....غیر از خریت ز خر محال است

تزویر و ریا و مکر و حیله.......منسوخ شدست در طویله

دیدم سخنش همه متین است.....فرمایش او همه یقین است

گفتم که ز آدمی سری تو.......هرچند به دید ما خری تو

بنشستم و آرزو نمودم......بر مجاهد خلق رو نمودم

ای کاش که قانون خریت.......جاری بشود به آدمیت
 

........................................................................................................

 

یه جورایی از کامنت مازیار دررابطه با اطلاعیه شورای خروس نشان درفیس بوک خوشمان آمد .

مازیار مازیار 07.05.2013.....برای خر کردن به شیوه آخوندی حتما میخ طویله لازم نیست ! منظور کلاه گشادی است که با حقه بازی آخوندی سر مردم می گذارند!


اصلا ریشه واژه تحریم از حرام است و به معنی حرام شمردن میباشد که یک مفهوم شرعی دارد! حرام شمردن برخی نشریات و سایتها آنهم از سوی "شورای مقاومتی" که ادعای لائیک بودن دارد کمیک و خنده دار به نظر می رسد و بسیار شبیه به تحریم نمودن روزنامه آیندگان توسط خمینی است در سال 58!


خوشبختانه مردم همه این تجربیات را با آخوندها در سی و پنج سال گذشته به شکلی تراژیک از سر گذرانده اند بهمین دلیل است که تکرار آنها ار سوی "شورای مقاومت"امروز کمیک و خنده آور میشود.

 



شورای ملی مقاومت – توضیح 4سال پيش شوراي ملي مقاومت ايران، بر اساس مصوبة دفاع

4سال پيش شوراي ملي مقاومت ايران، بر اساس مصوبة دفاع از اشرف (16 دي1388) همكاري با رسانه هايي را مورد تحريم قرار داد كه مصداق «همسويي با ولايت مطلقه فقيه در ضديت با فرزندان رشيد و مقاوم مردم ايران در اشرف» شمرده ميشوند. سايت ايرج مصداقي هوادار نادم سازمان مجاهدين خلق ايران از همان 4 سال پيش، نمونه بارز آنها بوده و هست.

مُهملبافي و دروغپردازي و بازپخش ياوه هاي تكراري اين شخص عليه مجاهدان اشرفي بويژه آقاي مسعود رجوي كه اخيراً بالا گرفته است، تازگي ندارد و بيش از سه دهه توسط ارگانهاي سركوبگر رژيم ضد بشري و رسانه ها و مأموران گشتاپوي آخوندي در هزاران خبر مجعول و مقاله و تحليل و كتاب و مصاحبه و فيلم و سريال تلويزيوني و نمايشگاه ، تكرار شده است. علاوه بر اين 300 بلندگو در اطراف اشرف طي 677 روز، همين مطالب را به اشكال مختلف بطور شبانه روزي تكرار كرده اند.

سخن گفتن از سركوب، ديكتاتوري، كيش شخصيت، محاكمات دروني، شيوه هاي استاليني، شستشوي مغزي، طلاق اجباري، وادار كردن افراد به بازگشتن به ايران به زور، نقض حقوق بشر اعضاء و همچنين فساد شخصيت و اخلاق مجاهدين و مسئول شوراي ملي مقاومت، چيز تازه اي نيست و تنها نيازمندي شديد خطوط متداخل ارتجاعي و استعماري را به از ميان برداشتن تشكيلات مجاهدين، بويژه بعد از خروج از ليست هاي تروريستي در شرايطي كه رژيم آخوندها در بحران سرنگوني دست و پا ميزند، نشان ميدهد. به اين قبيل برچسب ها مكررا پاسخ داده شده است. از جمله در آذرماه 1373 شوراي ملي مقاومت ايران در پاسخ به « تحريف و قلب واقعيات و تكرار دعاوي و اتهامهاي بي پايه از سال 64 در جريان رسوايي ايران گيت و معامله با رژيم خميني» در گزارش وزارت خارجه آمريكا خاطر نشان كرد: «براي ما تعجب آور نيست كه اين گزارش، مجاهدين و همچنين شوراي ملي مقاومت را ”اساساً غير دمكراتيك“ توصيف مي كند و مينويسد ”آنها يك آلترناتيو مناسب براي رژيم كنوني ايران نيستند“ . سياست گذاران و تنظيم كنندگان اين گزارش از قماش همان كساني هستند كه دولت ملي دكتر مصدق را نيز ”مناسب“ نميدانستند. آري ،”بزرگترين گناه“شوراي ملي مقاومت و مسئول آن آقاي مسعود رجوي، همچون مصدق بزرگ و در پيروي از او ، پايبندي به استقلال و دمكراسي است. اين مقاومت بر آن است كه پرچم شرف و آزادگي مردم ايران را همواره در اهتزاز نگاه دارد». از اين رو، خصومت افسار گسيخته و كين توزي بيمارگونه عليه مجاهدين و مقاومت ايران، با رطب و يابس گفتن، آسمان و ريسمان را بهم دوختن، نقل قولهاي ناقص يا بي ربط از اين و آن، دروغهاي زنجيره اي به استناد مأموران آشكار و پنهان اطلاعات ، تنها در خدمت ارتجاع و استعمار و رسانه ها و سرويس هاي مربوطه است و همچنانكه در مصوبه شورا آمده است، راه كشتار رزمندگان آزادي را هموار ميكند, اين خيانت به مبارزات و آرمانهاي آزاديخواهانه ملت ايران است.


صداي نادمان و خيانتكاران را نميتوان«صداي قتل عام» مجاهديني قالب كرد كه زهر آتش بس را به حلقوم خميني ريختند.
مقاومت ايران بار ديگر بر ضرورت تحريم اين قبيل سايتها كه حقانيت آن بيش از پيش به اثبات رسيده است تأكيد ميكند.

دبيرخانه شوراي ملي مقاومت
16 ارديبهشت1392
 


http://www.hambastegimeli.com/index.php?option=com_content&view=article&id=41556:2013-05-06-14-12-34&catid=258:2011-02-22-13-26-15&Itemid=367
 




صفحات ۴۳ و ۴۴ «گزارش ۹۲، نامه‌ی سرگشاده‌ به مسعود رجوی

در ادامه‌ی همین سیاست بود که شورای ملی مقاومت به ابتکار شما و فشارهای بیش از حد مجاهدین مصوبه‌‌‌ی «ننگین» و «خمینی‌نشانی» را تحت عنوان «ماده واحده» به تصویب ‌رساند که آشکارا سایت‌های «پژواک ایران» و «دیدگاه» را هدف قرار می‌داد تا مبادا اعضای شورای ملی مقاومت به همکاری با آن‌ها بپردازند. تصویب این «ماده واحده» قبل از هر چیز نشاندهنده‌ی این است که اعضای شورای ملی مقاومت نیز اعم از این که به این مصوبه رأی داده باشند یا نداده باشند احترام چندانی برای «آزادی بیان» و «مبارزه با سانسور» و... قائل نیستند و خودشان نیز از «استقلال رأی» چندانی برخوردار نیستند.

جنبشی که وقتی در قدرت نیست رکن چهارم دمکراسی یعنی آزادی مطبوعات را پاس نمی‌دارد اگر به قدرت سیاسی دست یابد آیا در جهت آزادی بیان و عقیده قدم بر می‌دارد؟

و اما «ماده واحده: دفاع از اشرف» که تاریخ آن ۱۶ دی ۱۳۸۸پس از انتشار گفتگوهای من و پاسخ به پرسش‌های مطرح شده است:



«در شرایط خطیر کنونی که حمایت و پشتیبانی از مبارزان اشرف یک وظیفه عاجل ملی و یک تکلیف انسانی بین‌المللی است، همسویی با ولایت مطلقه فقیه در ضدیت با فرزندان رشید و مقاوم مردم ایران در اشرف و تلاش برای تضعیف و تخطئه آنها و نادیده گرفتن حقوق قانونی و حقوق مکتسبه آنان که راه کشتار رزمندگان آزادی را هموار می‌کند، خیانت به مبارزات و آرمانهای آزادیخواهانه ملت ایران است. بنابراین اعضای شورا، رسانه‌هایی را که آشکارا با مجاهدان اشرف خصومت می‌کنند مورد تحریم قرار می‌دهند و هر نوع همکاری و مراوده با آنها را برخلاف مصالح عالیه مردم ایران و قیام علیه دیکتاتوری مذهبی و تروریستی می‌دانند».



البته همانطور که می‌دانید اعضای شورای ملی مقاومت و مجاهدین بعد از این مصوبه، با رسانه‌هایی همچون بی بی سی و رادیو فردا و صدای آمریکا به گفتگو می‌پرداختند و قطعاً از قبل هم با سیمای جمهوری اسلامی و خبرگزاری ایرنا و فارس و یا سایت‌های «ایران اینترلینک و نگاه‌نو و ایران دیده‌بان» و ... گفتگو و همکاری نمی‌کردند. هدف از این همه لفافه و ... در وهله‌ی اول سایت‌ «پژواک ایران» و «دیدگاه» بود که خوشبختانه یا متأسفانه اعضای شورای ملی مقاومت ارتباط خود را با آن‌ها قطع کردند و ما هم با کمال میل از آن‌ استقبال کردیم.

سیاست شما مرا به یاد «ماده واحده»‌ی «لغو فرمان همایونی» در مجلس شورای اسلامی در خرداد ۶۰ می‌اندازد که زمینه‌ساز کودتا علیه بنی‌صدر بود. متأسفم هرچه پیش می‌رویم سیاست‌ها به هم نزدیک‌تر می‌شود. فکرش را بکنید شاه دو سال و نیم بود که سقوط کرده بود و کودتاچیان «لغو فرمان همایونی» تصویب می‌کردند تا اختیارات بنی‌صدر را سلب کنند.



شما هم در تصویب «ماده‌ واحده» شورای ملی مقاومت از همان شیوه‌ی رژیم و کودتاچیان در اردیبهشت ۶۰ برای محدودکردن و حذف بنی‌صدر استفاده کردید.

حتی خمینی هم بررسی لایحه «حذف عنوان فرمان همایونی» را تشنج زا خوانده بود. و برخی از نمایندگان آن را حذف رئیس جمهور لقب داده بودند. رفسنجانی در خاطرات خود می‌نویسد: «برای بنی صدر مسئله بانك مركزی حیاتی است و برای دولت هم. براساس مصوبه كمیسیون شماره ۲ شورای انقلاب كلیه اختیارات شاه به رئیس جمهور واگذار شده بود. با استفاده از این مصوبه (موسوم به فرمان همایونی) اختیار عزل و نصب رئیس شهربانی، فرمانده ژاندارمری و رئیس بانك مركزی با بنی صدر بودند و نخست وزیر اول ـ محمد علی رجایی ـ نفوذی روی نظام بانكی نداشت.

http://hamshahrionline.ir/hamnews/1382/820118/world/_econw.htm





ماده‌‌ واحده‌ی مصوب شورای ملی مقاومت هم با آن‌که فریبکارانه روی همکاری با رژیم و دشمنی با رزمندگان ارتش دست گذاشته بود اما هدفش «پژواک ایران» و «دیدگاه» بود. به نزدیکان‌تان هم روی موضوع فوق تأکید می‌کردید.

علنی کردن آن هم زمانی صورت گرفت که متوجه شدید این «ماده‌ واحده» قبل از تصویب به بیرون درز کرده است. بعد از اشاراتی که علی‌ناظر در مقالاتش به آن کرد به زعم‌خودتان پیش‌دستی کردید تا مبادا کسی آن را علنی نکند وگرنه شما چندان به «شفاف‌سازی» قائل نیستید.

آیا این درماندگی یک اپوزیسیون و «شورایی» که عنوان «ملی» و «مقاومت» را یدک می‌کشد نیست که مسئله‌اش بشود یک «سایت» خبری کوچک در یک گوشه‌ی دنیا که مبادا اعضایش با آن مصاحبه کنند یا به آن مقاله دهند؟ آیا هدف تشکیل «شورا» این بود؟ آیا خود اعضای شورای ملی مقاومت از این حقارت خجالت نمی‌کشند؟ چرا به این سطح تنزل کرده‌اید؟ رژیم اگر ماده‌ی واحده‌ی فریبکارانه آورد برای حذف اولین رئیس جمهوری کشور و قبضه تمام و کمال قدرت بود و نه حذف یک سایت با امکانات بسیار محدود.

آیا این رفتارها در قدرت تکرار نخواهد شد؟ آیا می‌دانید خمینی فقط گفت: «من دیگر آیندگان نمی‌خوانم» و آن بلا را به سر «آیندگان» آوردند؟ آیا سایت‌های «پژواک ایران» و «دیدگاه»، «همسویی با ولایت مطلقه فقیه» داشتند؟ آیا به «ضدیت با فرزندان رشید و مقاوم و مردم ایران در اشرف» پرداخته بودند؟ غیر از سایت‌های وابسته به مجاهدین کدام سایت فارسی زبان به اندازه‌ی این دو سایت از حقوق ساکنان اشرف دفاع کرده و کشتار اشرفیان را محکوم کردند؟ در تنهایی از این که به سادگی دروغ را ترویج می‌کنید برخود نمی‌لرزید؟ آیا به دنیای واپسین و حسابرسی از اعمال اعتقاد دارید؟




_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد