تاریخ انتشار: 12.02.2014
از رشحات
قلم این آقایان. تازه ترین
اسماعیل وفا یغمائی

آقای هرمز صفائی در سومین مقاله اش تحت عنوان:آقای محمد رضا روحانی
اموالتان در شهر ساری آزاد شد۳ ؟مقادیر زیادی به فقیر نیز پرداخته
است.دست مریزاد ! من نه فرصت زیادی دارم و نه بیش از انچه که در
نوشته:*آلترناتیوی که از دفاع درست و توضیح عاجز است.حرفی دیگر و
نه طرف حساب من این بزرگوار است. حرف همانست و تاکتیک روشن .
آلترناتیوی که از چالش معقول ناتوان است و نیز از توضیح استعفای
سیاسی اعضای سابق خود چه میتواند بکند جز این جز مرده مال کردن اصل
قضیه و خسته کردن منتقدان با ارتش وفاداران اطراف روستا. من سخنی
با آقای هرمزصفائی ندارم امیدوارم ادامه بدهد و نوشته های بعدی خود
را ارائه کند. تنها نکته قابل ذکر این که چون نام فامیل این
بزرگوار را نمی دانستم و عکسی نیز در ابتدا همراه نوشته نبود من
ایشان را ناشناس دانستم که ناشناس نبود و آشناست. از تبار همان
آشنایان بزرگواری چونآقایان بامداد، طاهر زاده، دزیانی، تبریزی،
خزائی، حبیبی، و… که حالاو متاسفانه دیر فهمیدم،صفات مشخصه و
برجسته ایشان:
نزدیکی تحسین برانگیز فرهنگی، سیاسی و عقیدتی و اخلاقی به رهبر
عقیدتی است و دقیقا به همین علت از مدافعان صف نخستند بیخود نگفته
اند:
کبوتر با کبوتر باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز
خداوند ایشان را در این مدارج پایدار بدارد و دوران غیبت رهبر را
کوتاه سازد تا انشالله روزی تمامیشان را در کنار رهبر ارجمند در
کار اعتلابخشیدن به فرهنگ و اخلاق وعقیدت! کوشا ببینم. و سپاس خدا
را که نمردیم تا ببینیم چگونه سره از ناسره جدا میشود و لیاقتمندان
نزدیکی بارهبر کبیر چه پاکان و نیکانی اند.
در باره سایر مسائل سیاسی و نکات مورد نظر آقای هرمز صفائی میگویم
که امیدوارم حرف سرکار درست باشد و فقیر بازنده باشم و شما راست
پندار و بجز این چه میتوان گفت که شب دراز است و قلندر بیدار و
بقول مادر بزرگ مرحوم من :اگر … شبت دراز است صبر کن عزیز، همه چیز
روشن میشود.
در باره واژه هائی چون «نادم» و «فاحشه سیاسی» و امثالهم ا جز این
چه انتظاری است«از کوزه همان برون تراود که در اوست» این فرهنگی
است که قبلا نیز گفتم از ذات و نهاد فرهنگ و طبیعت نوک پیکان تکامل
و تکمیل شده در جلسات انتقاد و انتقاد از خود درونی ، از بند الف
تا یا،میتراود و اززبان پیروان باز تراوش از سر میگیرد.
در چهار چوبی که که در حضور خود من و شمار زیادی دیگر برجسته ترین
شاعر معاصر ایران شاملولقب «خائن و بدتر از پاسدار» میگیرد، ودر
جلسه ای دیگر مرضیه بزرگ و بی بدیل «زنیکه آشغال»…،ودر دنیای شگفتی
که موانست و مجالست با روسای سابق سازمانهای جنگی و جاسوسی سبیل
است وجلسات مهمانی و سخن پراکنی نامش مقاومت، و کار سیاسی و شناخت
سیاسی و فعالیت سیاسی بیشتر خصلت شرکت در دسته های سینه زنی و
حمایت از یکه بزن محله را با خود دارد تا ادراک و نگرانی از سرنوشت
آینده ایران، در چنگال یک مستبد مریض احوال و یک ننر از خود راضی
دیگر که هنوز زرده حاکمیت فرا نکشیده مرزی در قلدری را نپیموده
نگذاشته، و مرز بندی واقعی با پلیدی و پستی و قلدری و بی پرنسیبی
سیاسی، جایش با بند شلوار قابل تحرک و جابجائی حضرتش، تعویض شده
است، که هم ملک حسین و صدام حسین را در خود جا میدهد و هم چگوارا و
یاسر عرفات را و…این کلمات مطمئنا برای من تاج افتخار است و مطلقا
ناراحت کننده نیست. من آن روزی مطمئنا به خود شک خواهم کرد که از
زبان امثال شما، این سمبلهای درستی و پاکیزگی و شرافت و ادب و
طهارت! ستایشی نثار من شود.
۱۱ فوریه ۲۰۱۴ میلادی
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|