مقاله

 

 

تاریخ انتشار: 05.03.2014

انگشت شماران نوین !

hoshyaresmaeil@live.com

 

زری خانم سلام . ابهاماتی درنوشته ات بود که برای رفع آنها برویم سر اصل مطلب.....

 

من قسمت اول مطلب را یادم نیست و یا ندیدم . ببخش که وقت برای هر محصولی ندارم . اما درقسمت دوم نکاتی را دیدم که به سهم خودم اشاره میکنم .

 

گقته بودی که تعداد خوانندگان منتقدین انگشت شمار هم نیست....من دقیق نمیدانم و آماردقیقی کسی ندارد که چه تعداد مخاطب دارد و از آن تعداد مخاطب چه تعداد میفهمد و باورمیکند....ولی از عکس العمل بزرگترین و تنها آلترناتیو برحق میشود فهمید که منتقد و نوشته های بی معنی آنها ( به قول شما ) یعنی چه ؟ وقت کردی یک نگاهی به حداقل پروسه یک سال گذشته بکن که این تنها آلترناتیو بر حق شما 70 درصد وقت و انرژی اش برای منتقدینی گذاشته است که مخاطبش انگشت شماراست !؟ از پیامهای مسعود رجوی در غیبت تا خود شما و بقیه های ریزودرشت....

 

نوشته بودی که منتقد مجاهد خلق ، میخواهد القاء کند که همین حکومت اسلامی خوب است وتلاش برای سرنگونی بیهوده است و بد و بدتر....

 

به دیگران کاری ندارم . ولی تجربه کردم و دیدم که بین مجاهدین خلق با همین تفکرامروزشان با حکومت اسلامی ( ولایت فقیه و رهبرعقیدتی ) درتفکر و اعمال ایدئولوژیک تفاوتی نیست . این مقایسه شما شبیه به این است که سوال کنی بین لاجوردی و حاج داوود رحمانی کدام بهتر بودند ؟ یا بین مائو و استالین کدام بهتراست ؟ یا حسین و یزید.....تفاوت بین زندان ولایت فقیه و زندان رهبر عقیدتی را از من بپرس . زندان انفرادی ولایت فقیه یک ماه طول کشید با جیره شلاق روزانه .....زندان انفرادی رهبرعقیدتی شلاقی نبود و من ندیدم ولی زمان انفرادی اش یک سال طول کشید......

 

تلاش مردم ایران برای سرنگونی امری مبارک و قابل احترام است، ولی تلاش برای جابجا کردن 2 عنصر جاهل واحمق ودیوانه و ایدئولوژیک ( ولایت فقیه و رهبرعقیدتی ) هم بیهوده است وهم خیانت....

 

 

نوشته بودی.....مسعود رجوی امام معصوم کسی نیست . هیچ کجا این را نگفته است . این را شما از خودتان و با یاوری مطبوعات جمهوری اسلامی ساخته اید . او رهبر سیاسی و ایدئولوژیک مجاهدین خلق است.....شما کجا در جلسات نشست های خاص مجاهدین هیچوقت حضور داشته اید تا بدانید که رابطه مسعود رجوی با مجاهدین چه بوده است ؟

 

 

بعد از قصیم نوبت خودت است که بگویی درنشستهای درونی مجاهدین بوده ای یا نه ؟ فهمت ازامامت و عنصرایدئولوژیک چیست ؟ وقتی مینویسی مسعود رجوی رهبرسیاسی و ایدئولوژیک است....یعنی امامتش را تائید کرده ای و امامت هم درتشیع معنی خودش را دارد . من درخیلی ازنشستهای ایدئولوژیک بوده ام . ولی خلاصه بگویم که آقای رجوی درجریان ساخت و سازهای انقلاب ایدئوژیک ، خودش را همردیف پیامبراسلام معرفی میکرد و به خاطر شرایط میگفت که همه باید این بپذیرند . خانم مریم رجوی هم به صراحت گفت : معنی رهبرعقیدتی معادل همان امام معصوم است که نمیشود مورد سوال قرارش دارد و امامت درتشیع فقط به خدا پاسخگوست....

 

 

خلاصه مطلب من جای شما باشم ازپدیده ای که شناخت ندارم دفاع نمیکنم . موضوع برای شعرو شعارو حرف مفت کم نیست . نسلی با تمام وجودش اعتماد کرد و فدا شد که آن امام ابله برود و امام خطرناک بعدی بیاید !؟ و بعد هرنقدی هم از وزارت اطلاعات بیرون بزند ؟ دربهترین حالت بین قصیم و بقیه ، تفاوت در نکات مطرح شما نیست . تفاوت بین تصمیم و شجاعت است ، بین ترس و بی عرضگی ، تفاوت رود و مرداب است . شما و بقیه طیف هوادارن اگر از رود بپرسی که چرا زلالی ؟ خواهم گفت : گذشتم.....

 

 

 

 

اسماعیل هوشیار

05.03.2014

 

 

.........................................................................................................................

درباب نوشتجات کریم قصیم - بخش دوم - زری اصفهانی

دوستانی که قسمت اول این مطلب را نخوانده اند لطفا آنرا درپست قبلی دراین آدرس مطالعه کنند


درمقدمه باید بگویم که هدف من از این مطلب صرف جوابگویی به نوشته های بچگانه و بی رنگ و بوی کسانی مثل قصیم ( که نه نوشته ای ادبی است ، نه طنز است ، نه تاریخ است ، و نه هیچ پایه و اساسی درواقعیت ها دارد )نیست . که شاید به اندازه تعداد انگشتان دست هم خواننده ای نداشته باشند . بلکه هدف روشن کردن برخی ابهاماتی است که ممکن است دراذهان نسل جوان ایرانی وجود داشته باشد و این حضرات البته میخواهند با شلوغ کردن فضا و گرد و خاک به پا کردن ،تاریخچه مبارزات نسلی شجاع و فداکاررا لکه دار ، تاریک و درهاله های دروغ و پلشتی بپوشانند و نابود کنند .

کسانی که از قضا درهیچ مبارزه سختی قرار نگرفتتد و همیشه مهمان بودند و جایشان در صف اول سالن ها و مراسم و درکشورهای غربی بوده و و دوراز خون و خونریزی و رنج و بی غذایی و اعتصاب غذا و درسنگر زیستن ها و آماده باش ها وداغدار شدن ها و از دست دادن ها بوده اند ودرسایه امکاناتی که همان رزمندگان میدان جنگ و دلاوری فراهم ساخته بودند زیسته اند و کسب نام و اعتبار کرده اند حالا طلبکار همان ها شده اند و به شیوه های مختلف تلاش میکنند که بر حاصل همه رنج ها و فداکاریها و زندان ها و شکنجه ها و خون های برزمین ریخته شده خط بطلان بکشند و همه را نابود شده وبیهوده جلوه دهند و گسترده ترین سازمان اپوزیسیون جمهوری اسلامی را با این تشبثات و شبهه پراکنی ها درمحاق قراردهند که البته درطرف مقابل نتایج اش دقیقا به جیب همان شکنجه گران و اعدام کنندگان جمهوری اسلامی برود. آنها یک الگوی مبارزاتی سی ساله را میخواهند با دروغ گفتن وجار وجنجال های مسخره رسانه ای نابودش کنند و درمقابلش درحالیکه هیچ چیزدیگری برای جانشین کردن ندارند حکومت انسان کش جمهوری اسلامی را حکومتی بی جانشین تصویر کنند و بخورد مردم بدهند . حکومتی که اپوزیسیونش اینی است که اینها نشان میدهند پس منطقا خودش از آنها بهتر است . وحشت از اپوزیسیون و آلترناتیو یک حکومت در اذهان مردم ایران ایجاد کردن معنایش این است که این حکومت بهترین انتخاب است و البته قدرتمندترین است و برجا میماند و هر تلاشی برای براندازی آن تلاش بیهوده ای است و جانشین کردن بد با بدتر است .


این است هدف اصلی این دشمنان مجاهدین که به دورغ خود را منتقد می نامند و از آنها فقط باید پرسید که اگر انتقاد این است ، پس دشمنی دیگر به چه صورتی است ؟
و اما بپردازیم به بقیه نوشته مطنطن جناب کریم قصیم
فقط به برخی کلمات محترمانه ای !که دراین یاداشت جناب دکتر استفاده کرده است دقت کنید
سینه چاکان امام معصوم -- سایت های چماقداران وابسته به حضرت امام -دریدگی - ادبیات چارواداری و لومپنیزم - لاس وپاس شرم آوری با راست ترین جناح های جهانی انحطاط رفتاری رهبر - اس و اساس لرزیده تشکیلات ،کارزار شیطانی
از تعرض به حقوق بشر افراد خودش
همین طور نامه نویسی ننگین به سران جنایتکار و قاتلان دهها هزار مجاهد و مبارز آزادی
خب شاید توضیح زیادی را نیاز نداشته باشم که اضافه کنم

اینها را جناب قصیم انتقاد می نامد . بقول مریم رجوی دریکی از سخنرایهایش گفته بود خوب بود که اینها منتقد نظام میشدند و دشمن ما! تا شاید ما کمی هم مخالفتشان را با نظام جمهوری اسلامی احساس میکردیم

جناب کریم قصیم . مسعود رجوی امام معصوم کسی نیست . هیچ کجا این را نگفته است . این را شما از خودتان و با یاوری مطبوعات جمهوری اسلامی ساخته اید . او رهبر سیاسی و ایدئولوژیک مجاهدین خلق است . همانطوریکه مائورهبر سیاسی و ایدئولوژیک مائوئیست ها در چین بود . همانطور که لئین برای بلشویک ها بود و کاسترو و چه گوارا برای جنگجویان کوبا بودند و همچنین ساندیست ها در نیکاراگوئه و هوشی مین برای چریک های ویتنام و هزاران رهبر سیاسی و ایدئولوژیک دیگر درتاریخ جنگ های آزادیبخش دنیا بوده است

هزاران نفر دیگر مسعود رجوی را دیده اند با او نشست و برخاست داشته اند . درزندان های زمان شاه ، درایران درفاز سیاسی و نظامی و درفرانسه و درعراق هم . این فقط شما و چند نفر هم محفلی های شما و چند نفر بریده های به خدمت جمهوری اسلامی درآمده اند که چنین چیزهایی را علم کرده اید .
شما کجا درجلسات نشست های خاص مجاهدین هیچوقت حضور داشته اید تا بدانید که رابطه مسعود رجوی با مجاهدین چه بوده است ؟ درتمام مدتی که درعراق مجاهدین می جنگیده اند و یک سره کار نظامی و سیاسی و ایدئولوژیک به رهبری خود مسعود رجوی انجام میگرفته است شما کجا بوده اید ؟کدام مدرک و سندی را میتوانید ارائه بدهید که کسی به مسعود رجوی گفته است امام و معصوم و این خزعبلات ؟آیا فکر میکنید چون شما چنین دروغ هایی را میسازید دیگران باور میکنند؟ صد ها نفر از مجاهدین جدا شده اند . یا دارند زندگی خود را میکنند و یا هرکس بنا به سلیقه خود دارد علیه جمهوری اسلامی فعالیت میکند . از این صد ها نفر یک نفر نیست که روی حرفهای شما صحه بگذارد،.دلیلش چیست؟ نکند فکر میکنید که دیگرانی که از تشکیلات مجاهدین خارج شده اند و هنوز سمپاتی خود را به مجاهدین دارند از چیزی می ترسند که روی نوشته های شما و دیگر هم محفلی هایتان صحه نمی گذارند ؟
نخیر آقای بشدت دروغگو . علتش این است که آن صدها نفر و هزاران نفر دیگر که درسراسر جهان به نحوی با مجاهدین ارتباطی داشته اند . مثل شما نیستند . دروغ نمیگویند و روی وجدان خود پا نمیگذارندوهنوز دشمن اصلی شان جمهوری اسلامی است . .
نامه نویسی ننگین به سران جمهوری اسلامی ؟
عجب . شما یعنی از مسعود رجوی هم بیشتر ضد جمهوری اسلامی شده اید ؟ اگر بیشتر از رجوی ضد جمهوری اسلامی شده اید پس چرا کاری نمیکنید ؟ پس چرا به این هم محفلی هایتان نمیگوئید که بلند شوند بروند درجبهه جنگ با جمهوری اسلامی . بروند جنگ چریکی راه بیندازند . چرا همه اش از دیگران طلبکاری میکنید وخودتان را از همه درگیریها وجنگ ها ، فاکتور گرفته اید ؟
البته همه می فهمند و خودتان هم میدانید که اینها فقط حرافی است و بهانه است و برای توجیه فرا رتان از جبهه مبارزان ورفقایی است که سی سال نان آنها را خورده و از رنج هایشان و خونشان تغذیه کرده و کریم قصیم شده اید . .
. آری جناب مبارز سابق
نشستن و فحش نوشتن بدیگران و اتهام زدن به دیگران بدون هیچ سند و مدرکی ساده ترین کاراست . بخصوص که متهم درشرایطی نباشد که بتواند حداقل از خودش دفاع بکند . شما میتوانید همانطور که جمهوری اسلامی سی سال است که یک سره مجاهدین را زیر ضرب گرفته است ، به همان کار ادامه بدهید . بنویسید که مجاهدین نوکران بدترین !!جناح آمریکا شده اند - بنویسید که مجاهدین رهبرشان را امام معصوم میخوانند ! بنویسید که رهبرشان چندین و چند همسر داشته است !! بنویسید و بنویسید و بنویسید . زیرا که هیچ خرجی این نوشته ها برایتان ندارد . و وجدانتان را هم که سرطاقچه گذاشته اید و لابد گربه خانگی تان آنرا خورده است .
هرچه دروغ دارید ردیف کنید . ولی فکر میکنید کسی هم باور میکند ؟ تا بحال دراین چند ماهه ای که یکسره ضد مجاهدین نوشته اید چند تا عضو جدید به محفل تان اضافه کرده اید؟ به جز اینکه خیلی هایشان هم رفته اند پی کارشان و دیگر پیدایشان نیست.
میتوانم قول بدهم که سریکسال به جز همان چند نفر هسته اصلی محفلتان بقیه رفته اند . زیرا آخر چقدر حرف مفت میشود گوش کرد؟ چقد ر فحاشی میشود خواند ؟ حوصله خوانندگانی که برای تفنن هم به صفحه تان سرمیزدند سر میرود .
آخر سر . هرکسی اندکی شعور داشته باشد می نشیند و با خودش میگوید . خب حالا گیرم مجاهدین را هم اینها از بین بردند آنوقت چه ؟
بله آخرش چه جناب دکتری که زمانی دوست و اینک دشمن شده ای ، آخرش چه ؟

هرهفته مقاله ای می نویسید و یک مشت فحاشی و تهمت نثار مجاهدین می کنید . بعد هم اندک اندک خسته و فرتوت میشوید . نیاز به استراحت ، رفتن به تعطیلات ، رسیدگی به بچه ها و نوه ها (لابد) و مشکلات دوران بازنشستگی و خلاصه همه این داستان ها شما را به معنای واقعی باز نشسته میکند . خواننده ای که برای مطالبتان پیدا نمیکنید . رادیوهای بی بی سی واینها هم که دیگر موضوع برایشان جالب نیست سراغتان نمی آیند .آنوقت علی میماند و حوض اش . آنوقت هی تلاش میکنید که یک جوری باز خودتان را یک فرد مبارز و سیاسی جلوه بدهید اینطرف و انطرف می چرخید . شاید کسانی را مثل خودتان پیدا کنید . ولی هیچکس نیست . چون آخر این راه که راه مبارزه نیست . راه جنگیدن نیست . کسی که انگیزه جنگ با جمهوری اسلامی داشته باشد هیچگاه با انسان هایی که هنوز دشمن ترین دشمن جمهوری اسلامی هستند در نمی افتد . حداقل درحد تشکیل جبهه راه مراودت وهمکاری را با انها باز میگذارد.
حالا برویم سراغ " لاس وپاس شرم آوری با راست ترین جناح های جهانی"
این هم دیگر آخر خنده است جناب بلشویک ناب و سوسیالیست بی همتا ی قرن !! بله مجاهدین با همه سیاستمداران عالم امکان لاس و پاس زده اند ومیزنند . با شیطان رجیم هم البته حاضرند لاس و پاس بزنند
.تا بلکه این جمهوری اسلامی را از سرراه مردم ایران بردارند .
زمانی به عرفات انتقاد کرده بودند که چرا دست ملک فیصل ( شاه عربستان سعودی درآنزمان ) را بوسیده است و او گفته بود ( برای نجات فلسطین من دست شیطان را هم حاضرم که ببوسم ) !
والبته شما آقای سوسیالیست یگانه عالم امکان خوب میدانید که دوستان مجاهدین سوسیالیست های فرانسه و دیگر کشورها هم هستند . وسخنگوی اکثر مراسمشان پاتریک کندی است که از حزب دموکرات آمریکاست و برادرزاده جان اف کندی است . میدانید که درشورای ملی مقاومت کمونیست ها هم هستند . چریک های فدایی خلق ومارکسیست هایی مثل دکتر منوچهر هزارخانی هم هستند . چطور شما مارکسیست تر از انها از آب درآمده اید؟ .آیا شما از چریک های فدایی خلق هم چریک تر بوده اید ؟ شما که حتی بقول د وستی کیف دستی تان راهم خودتان حاضربه حملش نبودید . یکی از دوستان تعریف میکرد که برای بردن شما از فرودگاه به جلسه شورا بسراغتان آمده بود .وقتی خودش را معرفی کرد وسلام و علیک کرد و خوش آمد گویی واینها ، جواب درستی به او ندادید بلکه درعوض کیف دستی تان را به او د ادید که حمل کند !! گویی که او شوفر شخصی شما بود . رفتار سوسیالیستی شما را دیگران هم دیده اند .
چندروز ازعمرتان را دوراز خانواده و زن وبچه گذرانده اید؟ چند روز از عمرتان را درسنگر گذرانده اید ؟ چند روزاز عمرتان را در اعتصاب غذا گذرانده اید ، کارهایی که حتی دورترین هواداران مجاهدین هم بارها و بارها بدون هیچ چشم داشتی وبدون هیچ پز سوسیالیست بودن و اینها انجام داده اند ؟
از چه کسانی طلبکاری میکنید اقای سوسیالیست ؟ از انسان هایی که همیشه از غذای خود و از استراحت خود و از همه چیز خود برای دیگران گذشته اند؟ بروید خاطرات زندانیا ن سیاسی را درمورد زندانیان مجاهد خلق بخوانید . خاطرات بهروز جاوید تهرانی و یا بهزاد مهرانی را درمورد علی صارمی وسعید ماسوری و دیگران . اولین کسانی که از زندانی سیاسی تازه استقبال میکردند و پتو وغذا و امکانات خود را به او میدادند زندانیان مجاهد خلق بودند . اولین کسانی که از غذای خود برای همزنجیر تازه شان میگذشتند زندانیان مجاهد خلق بودند . اولین کسانی که خود را سپر بلای همزنجیران میکردند زندانیان مجاهد خلق بودند . با چه کسانی درافتاده اید ؟ شرم نمی کنید؟
دنباله دارد

 


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد