مقاله

 

 

تاریخ انتشار :14.08.2015

معنای عملی انتگراسیون در بازار جهانی

 عباس گویا


در ادبیات مارکسیستی چپ در ایران دو عبارت در وصف سرمایه داری ایران و خاورمیانه اغلب بکار برده میشود: دولت متعارف سرمایه داری و انتگراسیون در بازار جهانی. اولین مفهوم که صرفا سیاسی است و مشخصا به تثبیت قدرت سیاسی در یک جامعه مربوط میشود، مفهومی جا افتاده و روشن است. دولت متعارف سرمایه داری برابر با دولتی است که اولا اتوریته اش از سوی گرایشات مختلف طبقه سرمایه دار برسمیت شناخته شده باشد و دوما این اتوریته، قدرت سیاسی، در مبارزات جاری مزدبگیران به چالش کشیده نشده باشد. آنچه که بنظر میاید ناروشن باشد، معنای عملی انتگراسیون در بازار جهانی سرمایه داری در دوران جاری است. این مفهوم از طرف مطرح کنندگانش تقریبا بلا استثنا با معیار “صدور سرمایه امپریالیستی” به خاورمیانه سنجیده میشود. مفهومی که ریشه در تعریف لنین از امپریالیسم در اوایل قرن بیستم دارد. گوئی اگر دولتهای آمریکا و اروپای غربی یا شرکتهای غول پیکر بین المللی سرمایه ای را به خاورمیانه صادر کنند، انتگراسیون نیز صورت پذیرفته است.



معنای عملی انتگراسیون در بازار جهانی را در متن سازماندهی جاری تولید در سطح جهان میتوان فهمید. در این متن صدور سرمایه الزاما معیار انتگراسیون سرمایه در بازار جهانی نیست. اولا مفهوم عمومی گسترش و جهانی شدن سرمایه همزاد سرمایه است، مفهوم جدیدی نیست، و شروع تمایل به گسترش جهانی سرمایه را میتوان از قرن ١۶ ــ یا بقولی از قرن چهاردم ــ میلادی ردیابی کرد. در ثانی صدور سرمایه به کشورهای حوزه کار ارزان را حتی مارکس در قرن نوزدهم مشاهده کرده بود. این اصول عمومی کارکرد سرمایه ــ تمایل به گستردگی و سازماندهی در جهان و یافتن نیروی کار ارزان ــ بازگو کننده مشخصه امروز سازماندهی تولید سرمایه داری نیستند. اتفاقا امروز سرمایه های عربستان سعودی و حتی جمهوری اسلامی (به مثلا بازار مسکن و املاک در کانادا یا به چین برای تولید کالاهائی که بعنوان محصولات تولیدی شرکتهای ایرانی وارد بازار میشوند) به کشورهای غربی و غیر آن صادر میشوند. اما هیچیک از ایندو در سرمایه داری جهانی انتگره نیستند.



وجه مشخصه سرمایه داری از نیمه دوم قرن بیستم تقسیم جهانی کار است. سازماندهی تولید در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، انتگره کردن اجزا پروسه تولید یک محصول در یک محل، یک کارخانه (یا یک مجتمع تولیدی) بود. امروز یک مجتمع تولیدی در سطح جهان پراکنده شده است. انگیزه سازماندهی جدید تولید مانند همیشه کاهش هزینه تولید ــ در درجه اول هزینه نیروی کار ــ و باینترتیب افزایش سود دهی بوده است. خب این شیوه سازماندهی تولید، فاکتورهای جدیدی را وارد معادله میکند. ضمن اینکه محور این سازماندهی تولید نیروی کار ارزان است، مولفه های ثانوی از قبیل جغرافیای مواد خام تا بازار مصرف و تعرفه های مالیاتی ورود و صدور کالا عواملی هستند که در نرخ تولید یک محصول و رقابت با کالای مشابه در سطح جهانی تاثیر گذارند. بلوک جدید سرمایه داری، بخصوص پس از فروپاشی بلوک شرق، لزوما مانند بلوکهای دوران جنگ سرد که حول یک سیاست شکل گرفته بودند (“بازار آزاد در مقابل سرمایه داری دولتی” یا با توجیه تئوریک “دمکراسی در مقابل توتالیتاریسم”) بوجود نمیایند. بلوک جدید سرمایه داری با هدف سازماندهی تولید جهانی، تقسیم کار جهانی، بوجود میایند که در این راستا از جمله تعرفه های مالیاتی را نیز بنفع این سیاست در بین دول داخل یک بلوک کاهش میدهند یا حذف میکنند. قطعا گسترش نفوذ سیاسی و داشتن هژمونی هر بلوک در کشورهای تحت نفوذ یکی از مشغله های هر بلوک و موضوع رقابتش با بلوک دیگر است. اما اولین شرط به بازی گرفته شدن در بازار جهانی سرمایه داری تعلق به یکی از این بلوک است. اگر دولتی نامتعارف بود، بخودی خود از لیست کاندیدهای تعلق به یک بلوک حذف میشود.



برای روشنی مطلب مثال آشنای تولید یک دست کت و شلوار را بزنم. فرض بگیریم برای سازماندهی تولید کت و شلوار یک دوجین کشور هماهنگ شده اند و وظیفه تولید دگمه های آن به کارخانه ای در ایران سپرده شده باشد. همزمان در نظر داشته باشیم که شیوه تولید و توزیع “سر وقت” که یک رکن مهم در سازماندهی تولید و توزیع است به این معناست که دگمه هائی که امروز در ایران تولید میشوند، ساعاتی بعد اما همانروز در بنگلادش به لباس دوخته میشوند. خب وقتی یک ملا کارخانه دگمه سازی را بعلت “صهیونیست” بودن صاحب کارخانه تعطیل میکند، او همزمان زنجیره کارخانه تولید کت و شلوار در تمام دوازده کشور را متوقف کرده است. در اینجا سرمایه ای که برای تاسیس و راه اندازی کارخانه دگمه سازی در ایران صرف شده است، ثانوی است. نقش سرمایه داری مستبد ایران نه تنها تامین کار ارزان بمنظور کاهش هزینه تولید، بلکه قابلیت کوک شدن با زنجیره تولید کت و شلوار است. تامین سرمایه کارخانه دگمه سازی و ماشین آلات آن چه از طریق سرمایه داری کشورهای دیگر تامین شود و چه از طریق سرمایه داری در ایران، اگر این بخش از تولید نتواند خود را به زنجیره تولید جهانی متصل نگه دارد، نمیتواند در بازار جهانی سرمایه داری پذیرفته و انتگره شود. این شکل سازماندهی تولید واقعیت دیگری نیز را برایمان برملا میسازد. سرمایه داری در هیچک تک کشوری نمیتواند در مقابل تقسیم جهانی کار دوام بیاورد. بدون انتگره شدن توان تولید کالاهای مشابه ــ که از طریق سازماندهی جهانی تولید ساخته میشوندــ به قیمتی هم سطح یا پائین تر از رقبا ممکن نیست. بنابراین، سرمایه داری در ایران و در خاورمیانه در درازمدت مجبورند تلاش کنند تا خود را در بازار جهانی انتگره کنند. فعالیت مایشائی سرمایه داری در این منطقه به درآمدهای نفتی گره خورده است. (در پرتو چنین نقش متقابلی است که بعنوان مثال میتوان رابطه سرمایه داری یونان را در متن اروپای واحد درک کرد. سرمایه داری یونان بدون تعلق به یک بلوک بازنده است. درست بهمین دلیل، منافع کارگر یونانی در تعلق یا عدم تعلق سرمایه داری یونان به اروپای واحد نیست بلکه در اضمحلال روابط سرمایه داری است).



معضل انتگراسیون سرمایه داری در جمهوری اسلامی، و در سطح عمومی تری در خاورمیانه، همانطور که منصور حکمت تحلیل کرده بود سیاسی است. تا موقعی که این دولتها متعارف نباشند امکان انتگراسیون آنها در بازار جهانی سرمایه داری وجود ندارد. اما غرض از این یادداشت کوتاه تلاشی برای نشان دادن این دومی، یعنی معنای عملی انتگراسیون سرمایه در بازار جهانی و امروز سرمایه داری بود.

 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد