|
تاریخ انتشار :
26.10.2015
نقد بهائیت بعنوان بخشی از نقد
مذهب وظیفه ازادیخواهان چپ و انسانگرا
سعید صالحی نیا
salehinia@aol.com
25 اکتبر 2015
مقدمه:
اینکه جامعه ایران و جهان سوم و حتی جهان اول نیاز به رنسانس دیگری
دارد ، بتدریج دارد بعنوان یک گفتار جا افتاده تبدیل می شود. جهان
سومی ها نیاز به رنسانس دارند چون اساسا رنسانس خود را نگذرانده
اند و در خرافات و عقب ماندگیهای فرهنگی در مذهب زدگی غرق هستند.
جهان اولیها هم که زمانی رنسانس کردند، توسط حاکمان و مدیای حاکمان
توسط انواع مافیای مذهبی و ضد مذهبی مهمل پس زده شده اند و مبانی
که زمانی رنسانس عقل گرائی و علم گرائی و انسانگرائی را به کرسی
گفتمان غرب تبدیل کرده بود حالا دوباره زیر سوال رفته و فرهنگی زنگ
زده و هپروتی و بنگ کشیده بجا گذاشته است.(3)
چهره عمومی فرهنگ اجتماعی در جهان چهره بسیار درهم و مغشوشی است.
ارزشهای انسانی درون نسبیتی گم و گور شده اند و دایناسوریزم مذهبی
انسانها را می درد و در سمت دیگر هم شیطان پرستی و لابالیگری بنام
"مدرن بودن" گوی سبقت می گیرد. در این هیاهوها در فضای خلاء
ارزشهای اخلاقی انسانی رمالان و صاحبان فرقه ها بساط پهن می کنند و
ساده انگاران مضطرب را جذب خود می کنند.
در ایران معضل اینست که زیر فشار دیکتاتوری جامعه هم به مذهب و
ارتجاع تن می دهد و هم زمان فرار از این مذهب به مذاهب دیگر یا به
پوچگری و نیهیلیزم ماهواره ای پناه می برد. نوسانی دردناک بین
انتخابهای مهمل!
لذا اینکه برای تحول اجتماعی و فرهنگی ما نیاز به رنسانس داریم از
دید من فرض است. کار رنسانس اینست که تمامی باورها را به زیر سوال
بکشد ، منطق و عقلانیت و علم گرائی و انسانگرائی را نهادینه کند و
فضای مناظره و دیالوگهای اجتماعی را که بستر مادی مشارکت مردم است
، فراهم آورد.
عده ای می گویند "صبر کنید ! اول انقلاب کنیم بعدا!" من می گویم
انقلابی که بدون بستر سازی فرهنگی انجام شود همان خواهد بود که در
سال 57 اتفاق افتاد یا در "بهار عربی"! این انقلابهای شکست خورده
در گفتمان مدرن اتفاق نیفتند.پوزسیون و اپوزسیون هردو در گودال
عمیق پیش مدرن جار می زدند و لذا ارتجاع از پهلوی به خمینی دست
بدست شد! سر مردم کلاه رفت چون خود مردم در فضای مدرن فکر نمی
کردند. بواقع کلاه را دادند دست مردم تا سر خودشان بگذارند!
چاره چیست؟ اینست که از همین دیروز ما حامیان ازادیخواهی و
انسانگرائی تلاشمان را برای ارائه الترناتیوها در فضای مناظره و
دیالوگهای فرسیاسی اغاز می کردیم. از همین دیروز ما پرچم نقد تمامی
مذاهب تمامی افکار ضد انسانی و عقلی را بر می افراشتیم و وقت را
تلف نمی کردیم و به تکرار شعارهای نسلهای قبل بسنده نمی کردیم.حالا
هم دیر نیست هر چند که هست! بیشتر باید عجله کرد وگرنه انقلاب هم
بیاید خواهد رفت و کلاه دیگری به سر مردم بدست مردم خواهد رفت!
همینجا هم روشن تاکیید می کنم که نقد نظریات مذهبی به معنی تایید
سرکوبهای مذهبیون بخاطر افکارشان نیست.ادمهای مذهبی به شرط اینکه
به جامعه ازار نرسانند از حقوق برابر انسانی برخوردارند.منجمله
بهائیان که متاسفانه در نظام اسلامی کنونی زیر فشار و سرکوب بوده
اند.از حق انسانی اینها هم باید دفاع کرد.
در این مقاله نگاهی می اندازم به بهائیت بعنوان یکی از ادیانی که
از لای درزهای ارتجاع مذهبی ایران روئیده و مدعی جانشینی سایر
مذاهب و تسخیر مغزهای مردم دنیا را دارد:
(1)ریشه های بهائیت
بهائیت توسط فردی بنام میرزا حسین علی نوری در سال 1863 پایه
گذاشته شد.این فرد مدعی بود از خدا پیام گرفته و دینش "در ادامه"
ادیان زردستی بودائی ، یهودی ، مسیحی ، اسلام امده که این دینها را
"کامل" کند . بعدی از کشاکشها و سرکوبها رهبران این دین به حیفای
اسرائیل رفتند و در انجا مرکز خلیفه گری خود را ساختند و الان
حدودا 8 میلیون نفر معتقد به این دین هستند و از جهت پرانگدگی ،
بعد از مسیحیت دومین دین دنیا شناخته شده.(1)
بهائیان خودشان را در تداوم بابی گری می دانند.البته بابیگری جنبش
اجتماعی و اعتراضی در دوران قاجار بود که ریشه های انقلابی هم داشت.
اما بهائی گری اساسا با درگیری با حکومتها فاصله گرفت و حامیان
خودش را الانهم از مبارزه با حکومتها باز می دارد و با ماسک "صلح
خواهی" سکوت در مقابل ظلم می دهد!
فرهنگ بهائیت بخشی از فرهنگ اسلامی ایرانی است. فرهنگی فرقه ای شده
به این دلیل که در فضای دیکتاتوری و سرکوب شکل گرفته و محتوی
مذهبیش باعث شده که توان و کالیبر درگیر شدن در مناظره های اجتماعی
با مخالفانش را هم نداشته باشد(2)
بهائی گری تلاشی است برای پروتستانیزه کردن، عقلانی کردن مذهب .تلاشی
که امکان پذیر نیست وقتی خصوصا مدعی پیامبری هستی که اخیرا خدا بعد
از بیش از هزار سال انهم در دوران مدرن و طبیعتا در کشوری حاشیه ای
انتخاب کرده تا دنیا را به حقیقت جاودانه فرابخواند!
بهائی گری طلوع دیر رس مذهب است در دوران مدرنیته و لذا تقلاهای
این فرقه برای مدرن نشان دادن خودش از این روست که می خواهد مخاطب
خود را از مردم معتقد به فضا و گفتمان مدرن پیدا کند!
بهائی گری یک مافیای مذهبی است و منابع مالی این فرقه و ارتباطاتش
با منابع قدرت و ثروت جهانی باید مورد بررسی دقیقتر قرار
گیرد.مراکز مجلل این فرقه در اسرائیل و سایر کشورهای جهان زیر چشم
هوشیار حکومتهای جنایتکار اسرائیل و سایر حکومتها رشد می کند و
تردیدی نیست که سیاست "بی طرفی " بهائیت به نفع همان حاکمان موجود
جهان است.
(2)"اصول دین "و احکام بهائیت:
اصول دین بهائیت عبارتند از:
1. وحدت عالم انسانی
2. تحری حقیقت
یعنی هر فرد پس از رسیدن به سن بلوغ در دین بهائی که برای پسر و
دختر یکسان و در سن ۱۵ سال تمام است باید شخصاً و بدون تقلید از
دیگران حتی پدر و مادر خود، به جستجوی حقیقت پرداخته و عقاید خود
مانند دین را انتخاب نماید. تعلیم تحری حقیقت فقط منوط به انتخاب
دین نیست و هر فرد بهائی باید در هر موردی به جستجوی حقیقت بپردازد.
3. وحدت لسان و خط برای عالمیان
یکی از تعالیم دین بهائی برای رسیدن به هدف این آئین که همانا وحدت
عالم انسانی است، وحدت لسان و خط است. بدین صورت که باید جمیع ملل
از اهل معارف و علوم با اتفاق نظر یک زبان را به عنوان زبان عمومی
انتخاب کنند تا هر فرد فقط نیازمند یادگیری ۲ زبان باشد. یکی زبان
وطنی که با که با قوم خود گفتگو کند و دیگری زبان عمومی که با اهل
عالم محاوره کند؛ و دیگر محتاج یادگکیری زبان سومی نباشد.
4. ترک تعصبات جاهلیه
بهائیان وجود تعصبات جاهلیه مانند تعصبات سیاسی، جنسی، نژادی، قومی
و دینی را از بین برندهٔ بنیاد عالم انسانی می‌دانند. بهائیان
احساس برتری را دلیل اصلی ایجاد تعصب می‌دانند.
5. تساوی حقوق رجال و نساء
بهائیان معتقدند زن و مرد هر دو انسانند و امتیازی از نظر انسانی
برهم ندارند برای همین زن و مرد باید در جمیع حقوق اجتماعی برابر
باشند. در مورد حقوق زن و مرد نیز نباید حقوق با وظایف اشتباه شوند.
اعتقاد به تساوی حقوق، اعتقاد به تساوی وظایف نیست.[۲۱] بهائیان
معتقدند که هیچ تفاوتی بین زنان و مردان نیست و فقط احتیاج به
تربیت است و اگر هر دو یکسان تربیت شوند هیچ امتیاز برتری‌ای بین
ان دو نخواهد بود. با این وجود نقاط تاریکی در این تساوی وجود دارد
که تحریم عضویت زنان در بیت العدل، عدم توازن در دریافت حق‌الارث
بین زن و مرد و نامساوی بودن مهریه زن روستایی و شهری از آن
جمله‌اند.
6. دین باید سبب الفت و محبت باشد
بهائیان معتقدند که پیغمبران اصولاً برای برطرف کردن اختلافات بشر
و به وجود آوردن الفت بین مردم ظاهر شده‌اند، لذا اگر دین هم که
خود باید علاج اختلافات باشد سبب اختلاف و جنگ و جدائی شود، به
گفته عبدالبهاء بی‌دینی بهتر از آن است.
7. جهان بشری محتاج نفثات روح القدس است
به این معنی‌است که نیاز روحانی فارغ از درجهٔ پیشرفت مادی‌است.
بهائیان معتقدند انسانها علاوه بر نیاز مادی نیازمند مواردی
روحانی هستند که به وسیلهٔ پیامبران ممکن است و لذا نیاز به تجدید
ادیان وجود دارد.
8. دین باید مطابق علم و عقل باشد
به این معنی که دین و علم و عقل با یکدیگر باید توافق کامل داشته
باشد.
9. صلح عمومی
10. تعدیل معشیت همگانی و رفع مشکلات اقتصادی
11. تعلیم و تربیت عمومی و اجباری
12. تشکیل دادگاه کبرا بین‌المللی
"اصول دین بهائیت" منطبق بر یک استراتژی سیاسی جهانی است. نظام
سرمایه داری که می خواهد ادمها را زیر سایه سرمایه "وحدت" بخشد ،
زیر سایه خدای بهائیت ، دعوت به صلح طبقاتی می کند!بهائیت مثل
مسیحیت ابزار دست نظام حاکم بر جهان است برای یک کاسه کردن ادمها
برای ساکت کردن انسانها برای "یکسان کردن انسانها" تا بشود نیروی
کار ارزانشان را بطور یکسان در خدمت سرمایه بکار گرفت. در بهائیت
انچه نیست فراخوانست برای مبارزه با ظلم برای سازماندهی جهت پایان
جامعه نابرابر برای پایان دادن به جامعه طبقاتی برای شرکت فعال در
نبرد برای ساختن چامعه بدون استثمار انسانها! بهائی گری زبان مذهبی
شده جنبش بورژوازی در اویل عروج این جنبش است که با شعارهای "آزادی
برابری عدالت" قرار داشت پرجمدار مبارزه با شاهان باشد.
احکام بهائیت عبارتند از:
پس از رسیدن به سن بلوغ در ۱۵ سالگی خواندن نماز بر هر بهائی واجب
است. سه نماز اصلی وجود دارد که فرد حق انتخاب از میان آنها را
دارد.
غیبت و افتراء حرام است.
بهائیان بالغ که از سلامت برخوردارند هر سال در آخرین ماه از تقویم
بهائی، روزه می‌گیرند.
بهائیان از نوشیدن مشروبات الکلی و استفاده از داروهای روانگردان
منع شده‌اند مگر آنکه دکتر استفاده از آنها را تجویز نماید.
رابطه جنسی فقط بین زن و شوهر مشروع است و همجنسگرایی حرام است.
مهملات "حرام و حلال" ، ستیز با همچنسگرایان، روزه ، نماز و دخالت
در روابط حنسی انسانها اثر انگشت اسلام و مذهب "ایراهیمی" است. "سن
بلوغ" را به دوران کودکی تقلیل دادن هم نمونه دیگری از این تحجر
خشک شده در درک فرهنگ مذهبی و پیش مدرن!
خلاصه کنم:
بهائی گری از زیر ترکهای اسلام و فرهنگ شیعی در دوران معینی از
تاریخ ایران و خاورمیانه بیرون زد.تلاشی بود برای "خوانا کردن مذهب
اسلام با عرج بورژوازی" و خواستهای طبقه نو کیسه بورژوازی" .بهائیت
مذهب نوکیسه گان حامی نظم سرمایه داریست. بهائیت با وجود ادعاهای
مبهم و کیلوئی هر شارلاتان بنام عدالت و برابری انسانها ، تلاشی
است برای نو کردن بساط مذهب برای نگه داشتن انسان در زندان توهم به
خدا و موهومات مذهبی تلاشی است برای ساکت کردن انسانها با ماسک صلح
خواهی . ضمن اینکه باید فعالین و باورمندان این فرقه مثل بقیه
انسانها از هر گونه ظلم حکومتی مبرا باشند و حق دارند تبلیفات خود
را در جامعه ازاد داشته باشند ، ما فعالین ازادیخواه هم باید
مبارزه نظری به این مذهب و سایر مذاهب را جدی تر بگیریم.
پایه گذاری رنسانس وظیفه چپ است.راست سیاسی در ایران همچنان کنار
مذهب و مافیای مذهب ایستاده. چپ وظیفه چند گانه مبارزه سیاسی و
فرهنگی برای پایه ریزی رنسانس را هم به عهده دارد.این نوشته فقط
مقدمه ای است بر نقدهای جدی تر به بهائیت و فرقه های مذهبی.امید من
اینست که تلاش برای نقد همه فرقه ها را بعنوان یک وظیفه روزانه
برای فرهنگسازی الترناتیو جدی تر بگیریم.
منابع بیشتر:
(1)بهائیت:و یکیپدیا
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA
(2)مناظره با یک بهائی (اقای فیروز فردوسی) در فیسبوک در خصوص
رابطه مدرنیته با بهائیت
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=470180553183897&set=a.452563194945633.1073741829.100005758690973&type=3&theater¬if_t=like
(3)کیش لذت و روانشناسی جستجوی شادی با "مواد مخدر"
http://monazere-siasi.com/مقالات-پزشکی/792-کیش-لذت-و-روانشناسی-جستجوی-شادی-با-مواد-مخدر
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|
