|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
 |
|
تاریخ انتشار: 17.09.2013
بازگشتی فرضی با فراخوانی غیررسمی !
به دنبال حمله به زندان اشرف و قتل عام زندانیان و نهایتا بسته شدن رسمی این زندان ؛ به مواردی انعکاسات و نظرات برخوردم که برایم جالب بود . حکومت اسلامی ضمن شادی و جست و خیز نشادرگونه ؛ درجایی گفته است : سرنگونی "برج آزادی د ر اشرف".... سایتهای حکومتی اسلامی مثلا خوشحال بودند که برج آزادی پادگان اشرف سرنگون شد.....!
این خوشحالی و عکس العمل کودکانه اسلامی از قتل عامها ؛ البته و شاید مسکنی باشد برانبوهی دردهای بی درمان کل حکومتیان......ولی جهت یاد آوری عرض کنم که حضوریا عدم حضورنیرویی مثل مجاهدین خلق درصحنه ؛ عامل تعیین کننده برای لیاقت و ظرفییت مثبت حکومت اسلامی ایران نیست . وبه قول منتظری مجاهدین خلق ویا هر نیروی دیگری ؛ با کشتن و قتل عام ازبین نمیرود....وحتی اگرهمین امروز هیچ مجاهدی وجود خارجی نداشته باشد ؛ ولی حکومت اسلامی درایران حال و روز بهتری پیدا نخواهد کرد ؛ تضادهایش با مردم ایران و جهان؛ با مرگ و کشتارزندانیان و اسیران مجاهد حل نمیشود . مرگ دیگران درهرابعادی کردیت ظرفییت و لیاقت به حاکمان مسلمان تهران نمیدهد . تثبیت سیاسی هرحکومتی و رشد اقتصادی و بلوغ فرهنگی هر جامعه ای در گرو حذف فیزیکی هیچ فرد یا جریان مخالفی نیست .
تصورمیکنم که اگرهمین حکومت اسلامی در35 سال پیش ظرفییت تحمل
افکارو نیروهای دیگر را میداشت ؛ و با تامل و درایتِ همه مسئولان
وقت درهمان زمان ؛ تمام جامعه را به انقیاد نمیکشید ؛ وازتوانمندی
همگان دررشد جامعه کمک میگرفت و دریک کلام ؛ زمام امور مردم را
درانحصار نالایقترین قشر جامعه نمیگذاشت ؛ جامعه و مردم ایران
درهمین شرایط امروز از نظراقتصادی و سیاسی حداقل درقد وقواره
اسپانیا میبود! نتیجه 35 سال کارنامه تخریبی حکومت اسلامی وعملکردشان درتمام
زمینه ها ؛ محصول عملکردِ غلط وحضور یک نیرو یا عدم حضورش نیست . به
ظرفییت خودتان وبلوغ سیاسی جامعه برمیگردد . این نوع برخورد کینه
ای اسلامی ؛ نشانه برنده شدن تمامییت حکومت اسلامی وطبعا مجاهدین
نیست . تنها برنده این صحنه احمقانه "یزیدی و حسینی" بین مجاهدین
خلق ایران و حکومت اسلامی ایران تا به امروز ؛ وعدم بلوغ سیاسی تمام جامعه
ایران ؛ غرب و سیاستهای استعماری غرب بوده و است . همه دست اندرکاران
نالایق ارهرطرف؛ دسته جمعی بازنده این صحنه امروز هستند .
کارنامه مخرب و خونین حکومت اسلامی طی 35 سال گذشته ؛ تحت هیچ
شرایطی کردیت حقانییت به رهبری مجاهدین و افراد و نیروهای چرمنگِ
دیگر نمیدهد . عملکرد انحرافی و
خونین رهبری مجاهدین هم ، خاصییت وایتکس ندارد که هر چهره کثیف و
جنایتکار و زشتی را تمیز کند !
نکته جالب و طنزگونه بعدی ازمجاهدین است که درجایی فراخوان برای بازگشت داده اند و گفته اند : یاران دیروز، امروز فرصتی دیگر برای بازگشت به فطرت انسانی است. می شود و می توان با تمسک بر پاکی یاران شهیدمان بر تمنیات درونی فائق آمد. نگذاریم تأثیراتی که از جاری شدن خون ۵۲ اشرفی پذیرفته ایم در درونمان خشک گردد .....
یعنی خیلی بچه گانه ترازآن چیزی است که فکرش را بکنید . من فقط به چند نکته اشاره کوتاهی بکنم . اولا نویسنده و یا مجاهد خلق ؛ حداقل یک یا 2 مورد باید اسم میبرد که منظورش چه کسانی است ؟ یعنی کدام منتقدی و یا نویسنده ای و یا عضو سابقی امکان رجعت دارد ؟ آیا وقتی ازنظرمجاهد خلق همه اعضای سابق مجاهدین یا شورا ؛ تیرخلاص زن ومامور وزارت بودند و هستند.....چنین فراخوانی به تیرخلاص زنهای مختلف چه معنی دارد ؟ نکته بعدی مربوط به رعایت فرم یا شکل ظاهری صحنه است . درفراخوان بعدی حداقل شکل یا آرایش صحنه را کمی رعایت کنید تا مخاطبانتان را با اسم مشخص بتوانید مجاب کنید .نمیشود که تیرخلاص زنهای تواب را نصیحت کنی و برای بازگشتشان فراخوان بدهی و همزمان عکسش را به آرم وزارت اطلاعات تزئین کنی !! ونکته آخراینکه قانونمندی های هر وصل و گسستی ؛ اگر فقط وهنوز یک احساس کودکانه بود که بشراولیه هنوز از درخت پائین نیامده بود . غذای مسموم را که کف خیابان یا توالت بالا آوردی ؛ دوباره آن را بلع نمیکنی؛ حتی اگر رسما ازگرسنگی بمیری . دقیقا مثل حکومت اسلامی که فراخوان میدهد برای بازگشت مخالفینش با اعلام عفوعمومی توسط رهبر! درحالیکه اولا اگر رهبری یا ولایت فقیه را قبول داشتیم که اصلا ازآن کادرخارج نمیشدیم . دوما اساسا مگر ماها چه جرمی مرتکب شده ایم که نیاز به عفو داشته باشیم ؟ یعنی به عبارتی دیگراین ولایت فقیه ورهبرانِ نالایق هستند که نیاز به عفو مردم دارد . سوما چه چیزی درمحتوا وشکل تغییر کرده است ؟ قتلهای زنجیره ای روشنفکران دردوران خاتمی که یادتان نرفته است ؟ تمام آن سلاخی شدگانِ دوران خاتمی به اصلاح حکومت اسلامی باور داشتند ونه تغییررژیم ! ودیدیم که چه شد ؟
یادتان هست که خامنه ای قبل ازانتخابات حکومتی چه گفت : هرکس نظام را هم قبول ندارد ...ولی جان مادرش درانتخابات شرکت کند . اصلا مثال واقعی ترهمین چهره های اصلاح طلب خارج ازایران هستند.علیرغم تمام گذشته شان با تمام مسئولیتشان ؛ ولی حاضر به بازگشت نیستند ؛ فراخوان رهبرهم افاقه نمیکند . آنها به آن روش سیاسی و فکری ؛ دیگراعتماد و باوری ندارند . نه به خامنه ای اعتماد دارد و نه به ولی فقیه اعتقاد ! الان هم فراخوان مجاهدین برای بازگشت ؛ درهمین کادر است . مشکل اول و اصلی ؛ اعتماد به صاحب اصلی فراخوان یعنی رهبرعقیدتی است و مشکل اصلی و دوم اعتقاد به جایگاه مقدس رهبرعقیدتی و خط سیاسی انحرافی و غلطش ! پوسته شکنی و گذشتن ازاین مرحله تکاملی برای رهبرعقیدتی ( ارتجاع مغلوب ) راحت نیست و کمی هم ذهنی ست ؛ ولی اگر بشود زیبا خواهد شد....مثل فرایند تبدیل کرم به پروانه !
روزی که روند اصلاح واقعی ارتجاع غالب و مغلوب ؛ با علائم مشخص درصحنه سیاسی و اجتماعی عملی و جدی شود ( ونه فقط حرف مفت و توجیهاتِ الهی ) دیگر نیازی به فراخوانهای متعدد انواع رهبران توحیدی وامامانِ چیز مشنگ نیست . درنقطه ای که عوضی ها عوض شوند ؛ دیگرنیازی به بازگشت به گذشته نیست . برای شروعی دوباره و جدی درزمین سیاستِ امروز و آینده ؛ هرروز کارت دعوت به آدرسهایتان ارسال میشود . جدیت برای شروعی دوباره و تازه ؛ برای هر فرد یا نیرو و حکومتی ؛ ازنقد جدی و ریشه ای گذشته خودش شروع میشود و نه دنبال مقصرِ بیرونی گشتن ! همه باید ازخودشان و اشتباهات خودشان شروع کنند . به جز این هیچ کلیومتری صفر نمیشود و ازاین به بعد هم مثل اسب عصاری دور خودتان میچرخید و حقانییتِ " حیدری ؛ نعمتی " پخش میکنید . یادتان نرود که مقوله اعتماد همیشه کسب کردنی است .
اسماعیل هوشیار 17.09.2013
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس