مقاله

 

 

تاریخ انتشار :14.09.2015


آیا آدمهای "منصف" ، زیر پوستشان بلشویک دو آتشه هست؟

 سعید صالحی نیا



نقدی به حاشیه نویسی جدید جبیب بکتاش از حزب کمونیست کارگری ایران
SALEHINIA@AOL.COM
13 سپتامبر 2015
مقدمه:

رسم آخوند چه ها در حوزه علمیه اینست که دوران جوانی خود را به "حاشیه نویسی" در اثبات کله گنده ها بگذرانند دلیلش اینست که راه "ایت الله شدن" اینست که یک جوری به ریسمان کله گنده ها بچسبی و مرتب آنها را ثابت کنی تا در سلسله مراتب آخوندیزم بالا کشیده شوی.
در نظام روانشناسی اجتماعی فرقه ایزم هم عین همین حکم جاریست.توی فرقه ها هم "پائین تر ها" باید از طریق تکرار و اثبات بیانات "کله گنده ها" بالا کشیده شوند. راهی دیگر نیست! باید یک جناحی از قدرت را چسبید تا ازش بالا رفت.


حبیب بکتاش از همان فرهنگ می آید. سابقه طولانی فعالیت در فرقه مجاهد و قیقاجهایش در حزب کمونیست کارگری همواره یکی از موضوعات توجه من بوده.نقدهای بسیاری در مقابل "تئوریهای او" داده ام (3) و دلیلش اینست که ایشان از نمونه های بسیار جالبی است که اثبات می کند کمونیزم ایرانی بدور همان فرهنگ که در بالا اشاره می گردم در جال چرخش بدور خود است.
مقاله اخیر حبیب بکتاش در حاشیه نویسی به نظر معروف منصور حکمت (زیر پوستی بودن کمونیزم)(1) نمونه دیگری از سنتی است که او دنبال می کند تا با چسبیدن به حبل المتین منصور حکمت بتواند "مدارج" ترقی را در فرقه جدیدش طی کند.
در اینجا من به موضوع بحث جبیب بکتاش در حاشیه "تئوری منصور حکمت" می پردازم:

(1)سابقه تلاشهای "تئوریک" حبیب بکتاش:


حبیب بکتاش هر چند وقت برای اثبات "اعتقادات" خود تئوریهایهای را می سازد یا حاشیه نویسی بر تئوریهائی می کند. ابتدا لازم می دانم بطور تیتروار سابقه "تئوریهای حبیب بکتاش را اینجا ارائه دهم که در جای خود توسط مقالات من پاسخ لازمه گرفته شد (3):

تئوری "مهندسی انقلاب-انقلاب ضربتی" و "انقلاب ساعت 11!"
"تئوری نگه داشتن برنامه دنیای بهتر تا زمانیکه مردم آنرا تغییر دهند بعد انقلاب!"
"تئوری محدودیت آزادی بیان"
"تئوری شک کردن در انسانیت مذهبیون"
"تئوری اپوزسیون اپوزسیون، پوزسیون است"

وجه مشترک تئوریهای بالا اینست که حبیب بکتاش همان متدهای فرقه مجاهد را که در بستر قشریگری و فرهنگ جهان سومی ضد علمی استوار است بنام کمونیزم کارگری ارائه داده و تاسفبار اینست که هیچکدام از فعالین کمونیست کارگری بجز من نظرات ایشان را نقد نکرده اند.شاید دلیلش این باشد که حرفهای او را جدی نمیگیرند!
اما من حرفهای حبیب بکتاش را جدی می گیرم و علامت سقوط فکری و فرهنگی احزاب موجود کمونیزم کارگری می دانم. علامت تهی شدن فکری و بی افقی اندیشه ای که قشریگری را به این سطح دارد ارائه می دهد و پاسخ نظری نمی گیرد!

(2)هویت انسان و زیر پوست انسان و داستان بلشویک بودن انسانهای منصف:

بیش از 3 سال پیش در مقاله ای (2) توضیح دادم که چرا نه تنها نمی شود "زیر پوست انسان" را کمونیست دانست ، بلکه به عواقب سیاسی اینگونه برداشت از هویت انسان اشاره کردم.توضیح دادم که بحث تعیین هویت انسان بحثی در حوزه علم انسانشناسی و رفتار شناسی تکاملی است و این علوم مدتهاست روشن کرده اند که هویت انسان جدای از هویت سایر موجودات زنده نیست و تابع قوانین ریاضی تکامل و بقای اصلح است.
توضیح دادم که ادیان و ایدئولوژیهائی که تلاش کرده اند برای انسان هویت اسمانی یا "کمونیستی" بسازند در عمل به دشمن انسانها تبدیل شده اند چرا که از شناخت انسان واقعی که نه کمونیست است و نه خدا شناس عاجز بوده اند.و در نتیجه یکی انسانها را کافر و موستوجب مجازات دانسته و دیگری انسانها را ضد انقلاب نوکر امپریالیزم و"کمتر از انسان" یا غیر منصف!(بقول حبیب بکتاش!)

حبیب بکتاش می فرماید که طبق تجارب شخصیش فهمیده که اگر آدمی "انصاف " داشته باشد ، زیر پوستش یک یلشویک "دو آتشه"(نه حتی یک آتشه!) خواهد بود! و انصاف را " عدالت، درستی، صداقت، صمیمیت، “ساده بودن” و یک رنگ بودن" تعریف می کند!
ملاحظه بفرمائید:دلیل اینکه انصاف که پدیده اخلاقی و بسیار قابل تعبییر است ، بتواند باعث شود که فردی زیر پوستش (نه بیرون پوستش!) بلشویم دو آنشه شود اینست که حبیب بکتاش شاهد است! تجاربش ؟ این را گفته و ایشان "حس کرده"!
اما ببینیم اینجا چه اتفاق جدیدی می افتد! حبیب بکتاش از منصور حکمت جلوتر می رود!

(3) دستاورد تئوریک حبیب بکتاش اینجا چیست؟

حبیب بکتاش اینجا به شور می آید و می خواهد مثل بسیاری از آخوندچه ها کاسه داغتر از آش شود!یادم می آید یکبار عسگر اولادی جلوی خمینی داد زد گفت "آقا بگو تو خود امام زمان هستی! بگو"!


حبیب بکتاش در ادامه بحث بسیار علمی و منطقی خودش جمله منصور حکمت را هم سر و ته می کند و مدعی می شود که "کمونیست هم اگر منصف نباشد (البته تعیین انصاف به عهده آقا جبیب است!) دیگر کمونیست نیست!


لذا همانطور که در فرقه سابقش مجاهد بودن را با معیارهائی کاملا مشابه "تعیین" می کردند ایشان کمونیست بودن را هم با موهومی بنام "انصاف داشتن" تعیین می کند! تا در مقاطف بعدی با معیار خودساخته در مکان "سنجش" کمونیستها بنشیند و فتوا دهد!

(4)نتایح عملی این فرمولندیهای بی مایه چیست؟

طبعا من فکر نمی کنم این حاشیه نویسی ها برای جبیب بکتاش سودی داشته باشد.دوران دیگریست و همانطور که فرقه ایزم رجوی برایش سودی نداشت تلاشهایش در فرقه کمونیست کارگری هم برایش سودی به همراه نخواهد داشت. این مدل نظریه دادنها بجز مصرف داخلی انهم برای عده ای معدود و در زمان محدود ، تنها نتیجه اش بی ابرو شدن بیشتر فرقه ای است که چنین متفکرینی در خود دارد!

اما متد بیرون کشیدن کمونیزم از یک سری اعتقاد از یک سری خصائل انسانی کپی متدهای اخوندهاست وقتی می خواهند مسلمان واقعی را تعیین کنند. اونها هم هزاران کتاب در مورد خصائل یک مسلمان واقعی نوشته اند و همین خصائل را وجه مهم مسلمانی نامیده اند!
آنکس که می گوید انصاف داشتن نتیجه اش اینست که "زیر پوست افراد می شود بلشویم دو آتشه" بواقع چه می گوید؟


الف:او مدعی است که آدمهائی که کمونیست نیستند منصف نیستند. عدالت جو نیستند، صادق نیستند، یک رنگ نیستند، رو راست نیستند، ساده نیستن،صمیمی نیستند! بواقع ادم غیر کمونیست خصائل اصلی یک انسان را ندارد! همانطور که قبلا هم حبیب بکتاش مذهبیون را از انسان بودن بیرون کرده بود!


دوم: معضل دیگر این نظریه "زیر پوستی" اینست که معلوم نیست قابل سنجش نیست چرا که ممکنست کسی ادعا کند که روی پوست آدمها را می شود سنجید اما زیر پوستشان را نمی شود! نظریه ای که کمونیزم را به حد یک "ناخوداگاه " غیر قابل سنچش تقلیل می دهد!
سوم: اما چرا کمونیزم عبارتست از "بلشویزم دو آتشه"؟! منظور کدام بلشویزم است؟ اون بلشویزمی که قبل انقلاب اکتبر بود؟ اونی که بعدش بود؟ اونی که قیام کارگران و شوراها را سرکوب می کرد؟ اونی که حتی لنین ازش جلو زده بود؟


اما سوال مهمتر اینست که همه دستاوردهای منصور حکمت توی اون چهارچوب بلشویزم دو آتشه قابل تعریف است؟ مثلا درک منصور حکمت در مورد جایگاه حزب در جامعه؟ یا درک منصور حکمت در مورد مجازات اعدام؟ یا درک منصور حکمت در مورد ارتاعی بودن اسلام سیاسی؟ یا پذیرش قوانین شرع توسط بلشویکها و لنین در کنار قوانین شوروی در کشورهای "مسلمان نشین خاور؟"
خوانندگان می بینند که ما هر قدر بیشتر این ادعاهای حبیب بکتاش را بشکافیم بیشتر تناقضاتش با عقل سالم با منطق با درک علمی روشن می شود!
من اینجا فقط چند نکته را گفتم و بقیه را وامی گذارم به قضاوت خوانندگان.همین بس که حبیب بکتاش امروز دارد به هزار زبان پایان دوران تحزب کنونی کمونیزم کارگری را فریاد می زند و گوشهای فعالین کمونیزم کارگری باید بشنود باید بخواهند که بشنود!


منابع دیگر:

(1)حبیب بکتاش: انصاف و کمونیزم
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=55645

(2)توضیحی بیشتر در نقد فرمول بندی منصور حکمت در تعریف انسان
http://monazere-siasi.com/مقالات-پزشکی/545-توضیحی-بیشتر-در-نقد-فرمول-بندی-منصور-حکمت-در-تعریف-انسان

(3)آرشیو برخی نقدها به حبیب بکتاش از: سعید صالحی نیا



نقدی بر "تئوری طراحی و مهندسی انقلاب حبیب بکتاش"!(سعید صالحی نیا)
http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٤/550-نقدی-بر-تئوری-طراحی-و-مهندسی-انقلاب-حبیب-بکتاش

وقتی حبیب بکتاش می شود مدافع حزب کمونیست کارگری در مقابل ایرج فرزاد!(سعید صالحی نیا)
http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٣/530-وقتی-حبیب-بکتاش-می-شود-مداقع-حزب-کمونیست-کارگری-در-مقابل-ایرج-فرزاد

تحریفها، قیقاجها و "انتقادهای" یک مشاور کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری!(از: سعید صالحی نیا)
http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/518-تحریفها

،-قیقاجها-و-انتقادهای-یک-مشاور-کمیته-مرکزی-حزب-کمونیست-کارگری
تکرار توهم "فروغ جاویدان" در ساختن تز "انقلاب ضربتی"!(از: سعید صالحی نیا)
http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/378-تکرار-توهم-فروغ-جاویدان-در-ساختن-تز-انقلاب-ضربتی

آزادی بدون قید و شرط بیان و حبیب بکتاش(از: سعید صالحی نیا)
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=37837

دفاع از آزادی بیان یا دفاع از اذان؟! در حاشیه “انتقاد”حبیب بکتاش(از: سعید صالحی نیا)
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=37837

کمونیزم کارگری یا آته ایزم قشری؟ بحثی در نگاههای متضاد درموضوع مذهب(از: سعید صالحی نیا)
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=35441

جنگیدن با آزادی بدون قید و شرط بیان از موضع "طبقاتی بودن آزادی .تکرار داستانی کهنه از سوی یک تازه وارد به کمونیزم کارگری(از: سعید صالحی نیا)
http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٢/284-جنگیدن-با-آزادی-بدون-قید-و-شرط-بیان-از-موضع-طبقاتی-بودن-آزادی-تکرار-داستانی-کهنه-از-سوی-یک-تازه-وارد-به-کمونیزم-کارگری

دیدگاه متضاد چپ سنتی و کمونیزم کارگری در نقد لیبرالیزم در حاشیه برچسب زنی حبیب بکتاش(از: سعید صالحی نیا)
http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٢/282-دیدگاه-متضاد-چپ-سنتی-و-کمونیزم-کارگری-در-نقد-لیبرالیزم-در-حاشیه-برچسب-زنی-حبیب-بکتاش

کمونیزم کارگری، آته ایزم قشری، اته ایزم علمی و مفهوم سکولاریزم (نقد به حبیب بکتاش)
http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٤/705-کمونیزم-کارگری،-آته-ایزم-قشری،-اته-ایزم-علمی-و-مفهوم-سکولاریزم
"مخالف من، با رژیم اسلامیست" تئوریسازی برای لمپنیزم سیاسی توسط حبیب بکتاش(1)
http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٤/608-مخالف-من،-با-رژیم-اسلامیست-تئوریسازی-برای-لمپنیزم-سیاسی-توسط-حبیب-بکتاش-1

© 2015 Microsoft Terms Privacy & cookies Impressum Developers English (United States)
 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد