مقاله

 

 

تاریخ انتشار :07.04.2016


بمباران خبری و نقد خوشایند!

عباس تموچین


خوب، آزمایشات زیادی از طریق دانشمندان در خدمت سیاستمداران در کشورهای با جمعیت زیاد که نارضایتی انبوه شهروندان از دولتها در آنجا وجود دارد، بر روی مغز انسان جهت کنترل وی بدون نیاز بیش از حد به عوامل نظامی و انتظامی انجام گرفته و نتایج موفقیت آمیزی را برای سیاستگذاری دولتهای دیرپا ایجاد نموده است. طبق گزارشی که از نهاد امنیت ملی امریکا دیدم یکی از راههای کنترل ذهن آدمی ایجاد اشتغال ذهنی زیاد در ذهن وی روی امور خوشایند وی است. تقریبا تمامی انسانها از موهبت کنجکاوی برخوردارند. لذا علاقه به دانستن و آگاهی از اخبار و اتفاقات در نزد آدمها امری نهادینه و بخصوص اگر راوی نا خشنودیهای آنان باشد، خوشایند است و این بسیار خوبست که آدمی از امور و وقایع پیرامون خود مطلع گردد و نسبت به آنها وقوف حاصل نماید. اما همین موهبت میتواند به سادگی با وسعتی باور نکردنی منجر به فلج شدن ذهن در کسب آگاهیهای عمده و فراگیر شود. چگونه؟


هر انسانی میزان معینی از وقت خود را صرف ارضاء کنجکاویهای روزمره خود میکند. این زمان از آدم به آدم و از نوع کار و گرفتاریهای روزمره در نزد یکی تا دیگری متفاوت است. مثلا اکثر امریکائیها در سر میز صبحانه نگاهی به سرفصل خبرهای روز روزنامه مورد علاقه خود که اخبارش برای آنها به هر دلیل خوشایند است می اندازند و اگر بخش خوشایند تری را یافتند متن آن بخش را هم سریع می خوانند و عازم محل کار میشوند. صفت خوشایند در اینجا به هر موردی اطلاق میگردد که حس کنجکاوی و علاقه به دانستن بیشتر را در نزد خواننده سبب شود. موضوعات خوشایند انواع و اقسام متفاوتی دارند و یکی از آنها نقد خوشایند است. در این مطلب ما به تاثیر بمباران خبری و نقد خوشایند و تاثیر مخرب آنها بر روی ذهن مردم خواهیم پرداخت.


در محل کار، ذهن به دو بخش تقسیم میشود. یکی مربوط به کاریست که شخص انجام می دهد و دیگری پیداکردن راه حل برای حل مشگلی که خارج از محل کار، و یا حتی در محیط کاری، هر کسی نوعی از آن را بطور جدی دارد. از پرداحت هزینه مدرسه بچه ها گرفته تا کادوئی که باید برای فلان مراسم خریداری شود و قرار ملاقات با دلال آپارتمانی که قرار است اجاره کند و یا فضولی همکار بغل دستی که می خواهد ته و توی شما را دربیاورد. مشغله فکری از این قبیل که بخشی از ذهن را در مدت انجام کار اشغال میکنند آرامش لازم برای اندیشیدن در مورد امور جمعی و حتی اقدام انجام صحیح وظایف را از فرد سلب میکنند. اینجا یک سیکل یا چرخه دائمی در جریان است. پس از انجام کار روزانه رفتن به دنبال حل مسائل شخصی آغاز میشود و شب مجددا مشاهده اخبار روزمره از تلویزیون و سپس سر و کله زدن با درس و مشق بچه ها و یا تماشای یک سریال و یا فیلم سینمائی و یا سرزدن به صفحه دوستان و خود در فیسبوک و باز مطالعه خبر در آنجا و لایک زدن به چند تا مطلب که خواندن هر کدامشان حداکثر بیشتر از سی ثانیه وقت نبرد. سپس دستشوئی و مسواک و بستر و فردا روز از نو و روزی از نو.

آخر هقته ها هم اگر هوا خوب بود بیرون زدن از خانه و گریل کردن یا در زمستان اسکی رفتن و اگر هوا بد بود نظافت خانه و شستن لباس و انجام کارهای عقب افتاده در طول هفته و اگر فرصتی باقی ماند دور هم جمع شدن و آبجو خوردن و گفتن و خندیدن. غالبا در تمام این مدت ذهن مشغول حل و فصل مسائل مورد علاقه و یا گاها عدم مورد علاقه روزانه خودش است. بطور طبیعی هیچ فرصتی برای اندیشیدن به امور جامع و عمومی که مسائل مشترک شهروندی باشد پیدا نمیکند. کمتر کسی کتاب و یا مقالات تحقیقی و یا حتی توضیحی میخواند. میانگین توقف بر روی هر پست در فیسبوک از سی ثانیه تجاوز نمیکند و حداکثر آن یک دقیقه است. لذا در پروسه زمان ذهن دچار روزمرگی شده و خصلت دوراندیشی و جامع اندیشی خود را عادتا از دست می دهد. نه تنها از دست می دهد بلکه چون عادت مطالعه جامع را از دست داده، لذا اطلاعاتی هم در اینگونه زمینه ها که مستلزم وقت گذاشتن و مطالعه کردن است طبعا ندارد، لذا اگر بطور تصادفی هم در چنین موقعیتی قرار بگیرد علاقه ای به تداوم اندیشیدن در حوزه عمومی در خود احساس نمیکند و بیش از این حتی در بسیاری موارد نوعی انزجار از موضوعات حوزه مشترک و عمومی شهروندی در ذهن فرد اگر چنانچه تصادفا هم فرصتی دست بدهد به دلیل بی فایده تلقی کردن آن، حاصل میشود. کامنتها معمولا بسیار کوتاه و یا اصلا وجود ندارند و یا به یک کلیک لایک خلاصه شده اند.


این وضعیت خود بخود در نزد امریکائیها ایجاد نشده است. برای ایجاد آن موسسات عریض و طویل تولید افکار عمومی دست به کار بوده اند و تحقیقات و مطالعات بسیاری انجام یافته و سپس نتیجه این تحقیقات از طرف نهادهای قدرتمند سیاسی، مالی و اجنماعی در جهت فراموش کردن یک چیز مشخص در نزد فرد، که عبارت باشد از اندیشیدن جامع به راه حلهای عمومی، به بدنه ذهنی جامعه ترزیق شده است. روش کار در این مورد بسیار ساده است. رسانه های جمعی مورد حمایت مالی گسترده از سوی جناحهای رقیب مالی قرار می گیرند تا دو چیز را ترویج دهند. اول بمباران خبری ذهن کنجکاو شهروند که فرصت نکند به صحت و سقم و یا منشاء اصلی خبر و نحوه کسب آن و فایده حاصل از آن بیندیشد و دوم نقد عملکرد اشخاص و نهادها در این خبرها به صورت خبری و جنجالی بطور مستمر و دائمی که خوشایند فرد باشد. محصول این سیستم خبر رسانی مردمی هستند کوته بین، ناراضی و بدون اطلاع از راه حل بنیادی مشگلات. موقع انتخابات همین جریان سرمایه گذار کسی را به میدان می فرستد که همین نارضایتیها را که در پروسه زمان در نزد شهروند تلنبار شده است و ملت برای حلش فرصت اندیشیدن نیافته مطرح و خود را حلال این مشگلات معرفی نماید. در این حالت ملت بدون اینکه بیندیشند که این مشگلات ساختاری هستند و این آدم هم بخشی از این ساختار هست و لذا قادر به حل این مشگلات نیست او را به عنوان رئیس دولت و ناجی خود بر می گزینند. و از فردای انتخابات آش همان آش است و کاسه همان کاسه. با این عمل میگویند تولید مصنوعی افکار عمومی.


جمهوری اسلامی ایران عملا از زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی وارد این فاز تولید مصنوعی افکار عمومی شده و موفقیتهای بسیاری را تا الان و حتی برای آینده طولانی کسب کرده است. یک جریان منتقد حکومت به نام اصلاح طلب و فازهای حاشیوی آنرا برای بیان کردن انتقادات موجود در نزد مردم تولید کرده که هیچگونه راه حل بنیادین ارائه نمی دهد و تنها در مقاطع انتخابات می گوید به این و یا آن رای بدهید تا مشگلاتتان حتی بطور موقت هم شده حل شود. از سوی دیگر یک سیستم عریض و طویل خبررسانی در داخل و خارج و فضاهای مجازی را تولید کرده است که بطور بیست و چهار ساعته ملت را در بمباران خبری قرار می دهد و مانع از صرف وقت وی برای اندیشیدن جامع به راه حلهای عمیق و عقلانی میشود. لذا می بینید که کسانی که فرصت مطالعه نیافته اند میگویند: هیچ کس نتوانسته راه حلی ارائه دهد. غافل از اینکه کسانی که وی بدانها مراجعه کرده اصولا برای این فعالند که مانع از دسترسی وی به راه حل جامع شوند. طبیعی است که آنها هیچگاه راه حل جامع ارائه ندهند.


تمام این سیستم برای این ایجاد شده که مردم ناراضی و در عین حال بدون چاره و درکنترل خود را حول این سیستم نگه دارند و مانع از وحدت آنها در جائی خارج از قلرو حکومت جمهوری اسلامی شوند. مبالغ هنگفتی صرف خرید وقت برای مصاحبه با مخالفان ساختگی و چاپ مقالات و مطالب آنها به مدیران رسانه های معروف فارسی زبان خارجی پرداخت میشود تا مردم را اقناع نمایند که هیچگونه راه حلی جز قبول حکومت جمهوری اسلامی با همه تبهکاریهایش وجود ندارد.


شما حتما این شعار انحرافی را شنیده اید که میگویند: برای مردم نسخه نپیچید. این شعار را کسانی می دهند که به هیچ وجه مایل نیستند که مردم به راه حلهای اساسی برای رهائی خویش و ملت خویش بیندیشند. این شعار در عصری داده میشود که تمامی سیستمهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و نظامی و هر آنچه که فکر کنید همه از روی بهترین نمونه های موجود تجربه بشری نسخه برداری میشوند و اصولا مدرنیته یعنی مراجعه به بهترین نسخه موجود در دنیای مدرن.


اینجا لازم است این توضیح را بدهم که در این بمباران خبری که من نام آنرا سنگسار خبری گذاشته ام هیچ فرقی میان خبر رسانی از وضعیت یک زندانی سیاسی در زندان و یا اظهار نظر جوان بیست ساله رئیس سازمان صنعت و معدن کشور در مورد توسعه اقصاد کشور نیست. هر دو فرصت مطالعه و اندیشیدن جامع را برای پیدا کردن راه حل بنیادی از شما می گیرند تا زمانیکه موقع انتخابات کسی را معین بکنند که بگوید من کلید مشکلات کشور و مردم را در دست دارم و مردمی که مشگلات را دیده، خوانده و لمس کرده اند چون فرصت مطالعه در باره راه حل بنیادی مشگلاتشان را نداشته اند بی توجه به اینکه این آدم بخشی از همین سیستم است به او جواب مثبت می دهند. از فردای انتخابات آش همان آش است و کاسه همان کاسه.


منظور این نیست که اخبار نخوانید و نشنوید، بلکه دقیقا این است که اخبار را جایگزین و جانشین اطلاعات و دانش اجتماعی و سیاسی نکنید. بلکه از طریق اطلاعات و دانش سیاسی جامعی که از طریق مطالعه حاصل کرده اید به تحلیل خبر بپردازید. در حال حاضر هیچکدام از خبرگزاریهای فارسی زبان داخل و خارج از کشور که گروهی هم آنها را در فیسبوک کپی پیست میکنند تا کنون حتی یکبار یک برنامه جدی در این رابطه که ملت ایران از چه طریقی میتوانند حکومت مافیای حاکم بر خودشان و کشورشان را براندازند و نظامی دموکراتیک برپا سازند، برگزار نکرده اند. لذا اخبار آنها و تحلیلهای آنها در حدود چهل سال گذشته به هیچ وجه حتی به اندازه یک سانتیمتر شما را به هدف برپائی دموکراسی نزدیک نکرده است، که هیچ، بلکه در همین انتخابات اخیر باعث رای دادن شما به قاتلین فرزندان مردم شده است. چنین منابع خبری به هیچوجه در سوی و طرف شما مردم قرار ندارند و ساختار آنها فریب آمیز، شعاری، ناقص و منحرف کننده بوده است. اخباری که از زندانهای جمهوری اسلامی بیرون می آیند با اطلاع کامل زندانی و توسط وزارت اطلاعات بر اساس برنامه کسب اعتماد برای خبرگزاریهای معین تهیه و به این خبرگزاریها ارسال میشوند تا این خبرگزاریها مورد اعتماد مردم تلقی شوند تا برنامه گمراه سازی مردم از اصل موضوع، یعنی غفلت از براندازی حاکمیت مافیا و جایگزینی حاکمیت مردم را تحقق بخشند. از این شیوه شیادی خبری در تمامی دوران حاکمیت کمونیزم در شوروی سابق و مافیای پوتینی در روسیه کنونی و حاکمیت نازیها در آلمان هیتلری با گستردگی تمام استفاده می شد و شما در ویدیوهای مربوط به آنها می بینید که در نتیجه این نوع خبر رسانی ده ها میلیون نفر در حمایت از استالین و هیتلر و پوتین عاشقانه در خیابانهای مسکو و برلین تجمع می کردند.


کاش خطر بمباران خبری و نقد خوشایند و بی راه حل، به انتخاب خود همان سیستم مافیای حاکم برای تداوم حکومت از طریق مردم بی خبر محدود می شد. اما اینگونه نیست. ملتهائی که گرفتار بمباران خبری و نقد خوشایند میشوند اگر انقلابی هم بکنند با وجود تحمل خسارات جانی و مالی و اقتصادی و روحی و جسمی فراوان، نهایتا چون راه حل جامع را مطالعه نکرده و نمیدانند دیکتاتور و فاسد دیگری را به جای دیکتاتور و فاسدی که تاریخ مصرفش گذشته به آنان طوری تحمیل میکنند که خمینی را به ما، مالکی را به عراق و کرزای را به افغانستان و السیسی را به مصر و قس علیهذا تحمیل کردند. مردم بی خبر که فرصت آموختن نیافته اند و فرصت اندیشیدن بدانها داده نشده است و دائما از آبشخور مافیا تغذیه فکری شده اند، همیشه نتیجه انتقادات و انقلابات خوشایند خود را اینگونه گرفته اند.


خلاصه کلام اینکه، خود رها گردانی شما از بمباران خبری و نقد خوشایند، اولین قدمی است که باید برداشت و رویکرد شما به وحدت ملی حول مطالبه دموکراسی و حقوق بشر قدم دوم است. بدانید که اتحاد شما میان خودتان و به کار بستن اصول وحدتگرائی جفدا تنها راه حل خلاصی شما از چنگال دیکتاتوری حاکم است. تا زمانی که شما مردم اصول عملی جفدا را به کار نبندید و خود را عضوی از اعضاء جفدا ندانید نمیتوانید حاکمیت خود را نه تنها بر این حکومت بلکه بر حکومتهای آینده نیز اعمال کنید.


جفدا یک حزب و یا جریان سیاسی نیست که بخواهید به آن بپیوندید. جفدا یعنی وحدت ملی شما مردم با همدیگر برای رسیدن به دموکراسی. جفدا ابتدا با پیوستن ده تن از ایرانیان دوستدار دموکراسی و حقوق بشر به همدیگر تشگیل گردید و بعد تعداد بیشتری به هم پیوستند و همچنان می پیوندند. آن ده نفر اولی که با پیوستن به هم جفدا را تشگیل دادند همه از اندیشمندان برجسته علوم سیاسی، حقوق و جامعه شناسی هستند که با کمک هم اصول بنیادین وحدت ملی را تدوین کردند و پیشنویس مرامنامه نهاد شهروندی جفدا را منتشر ساختند.


برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد جفدا به مقالات و مطالبی که جفدا منتشر کرده مراجعه کنید و یا با آدرس زیر تماس بگیرید.
tamouchin@gmail.com
jefda29@gmail.com
عباس تموچین
اول آپریل دوهزار و شانزده میلادی
نروژ

منبع : فیس بوک

 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد