مقاله

 

 

تاریخ انتشار: 03.01.2014

«بزرگتری گفتن»

علی ناظر



وقتی عضوی از یک سازمان سیاسی انقلابی و رادیکال جدا می شود، اصطلاحا گفته می شود که «بریده»، «نکشیده»، و یا «سقف ایدئولوژیک» او تا همین اندازه بوده، و غیره. ساده اینکه، سازمان انقلابی بر این باور است که به لحاظ درک و شعور انقلابی و دیگر ویژگیها بالاتر، فرهیخته تر، با تجربه تر، فهمیده تر، و «بزرگتر» از عضو و یا اعضای جدا شده است.


مهم نیست که آن سازمان، اعضای جدا شده از خود را «خائن»، «مزدور»، «واداده» و .... می نامد یا نه، اصلا مهم نیست که آن اعضا این ویژگیها را دارند یا نه، چرا که آن اعضا به هر حال جدا شده اند. مهم اما اینست که آن سازمان می تواند مخاطبین خود در جبهه خلق را حامی و «دعاگو»ی خود نگاه دارد، یا نه. و این در عملکرد آن سازمان مشخص می شود که چگونه و به چه دلایلی «فهمیده تر»، «فرهیخته تر»، و «باشعورتر» از اعضای جدا شده است.

خلق ستمدیده همیشه «تماشاگر» است. همیشه در حال بالا و پائین کردن رفتار و کردار و گفتار سازمانهای سیاسی در جبهه خلق است. یکی از مواردی که همیشه زیر ذره بین ارزیابی می کند، فرهنگ حاکم بر آن سازمان است. می خواهد بداند که این سازمان چه فرهنگ نو و پویایی برای آینده او ترسیم کرده و به ارمغان می آورد.


امروز یک «ترانه» که توسط «روزبه» از وابستگان به سازمان مجاهدین، در باره جداشدگان، مخالفین، منتقدین و... مجاهدین خوانده شده است را شنیدم که لینک آن را به عمد نمی آورم.

 

http://www.youtube.com/watch?v=pXwi_4xrayk&feature=youtu.be



می خواهم به جملات بالا یکبار دیگر اشاره کنم، و بپرسم که اگر سازمانی «فهمیده تر» و «انقلابی تر» و «آزادیخواه تر» و «بافرهنگ تر» است، و خلاصه اگر عضو جدا شده، نتوانسته آن ویژگیها را با خود به همراه داشته باشد، آیا از او انتظار نمی رود که سنجیده تر هم رفتار کند؟
به قول قدیمی ها، «بزرگتری گفتن»، و از «بزرگتر» انتظار دیگریست.

بسیاری چون من، که نگران موقعیت، سلامت و امنیت پناهجویان در لیبرتی که درگیر مسائلی بس خطیرتر و پیچیده تر هستند، و مساله روز آنها «مرگ و زندگی چند هزار فرزند خلق است»، از سازمان مجاهدین، و بخصوص نهاد تبلیغات و فرهنگ و هنر آن سازمان، انتظار دارند که فعالیت خود را به این سطح «غیر حرفه ای» نکشانند.

برخورد سیاسی، مقاله سیاسی، پاسخگویی سیاسی، شماتت و حتی درگیری سیاسی، اگر لازم است، بسیار خوب، اما هنر انقلابی جایگاه ویژه خود را داشته و باید داشته باشد، مخصوصا در سازمانی که درگیر مسائلی حادتر، و «سرنگونی» است.


به عنوان یک ایرانی که همیشه از هنر انقلابی احساس فخر و غرور می کرده ام، و سرود و ترانه های انقلابی دو سازمان فدایی خلق و مجاهدین خلق را بیش از 40 سال زمزمه می کرده ام و از آن روحیه می گرفته ام، اینگونه «ترانه» ها را نه غرور آفرین می دانم، و نه «خاطره آفرین».


علی ناظر
12 دی 1392

 

 


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد