مقاله

 

 

تاریخ انتشار: 28.12.2013

باز هم چشمک زدن های حکومت اسلامی

عبدالرحمن الراشد

العربیه


با دقت مقاله دیوید اگناتیوس را که دیروز ترجمه آن در روزنامه «الشرق الاوسط» منتشر شد، مطالعه کردم. او در مقاله سخنانی مهم را به محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران منتسب کرده که مستحق بحث و بررسی است، با وجود این که افزایش موضع گیری های تهران، باز کردن جبهه ای از روابط عمومی برای دو مخاطب متفاوت به شمار می آید؛ به خارج می گوید که توافق اتمی، پایانی برای ایران شرور است و به داخل می گوید ما اکنون بیش از همیشه به آروزی ایران قدرتمند، نزدیک هستیم.


در حقیقت سخنان ظریف در مجموع مثبت است و مگر یک مورد که شاید درست نباشد، چیز نگران کننده ای در آن نیست!


بحث و جدلهایمان درباره موضع و زوایای نظام ایرانی تا سال آینده، هنگامی که موعد توافق نهایی اتمی فرا برسد، ادامه خواهد داشت. شاید هم تا آخرین روز از ریاست جمهوری باراک اوباما ادامه یابد. شاید تنها آن هنگام حقیقت را دریابیم و بفهمیم آیا نظام ایران از درون تغییر یافته یا این که نظامی فریبکار است و وضعیت فعلی را موقعیتی طلایی برای دستیابی به آن چه که پیشتر از آن باز مانده بود، به شمار می آورد.


نمی خواهم درباره آینده جدل کنم، بلکه تنها نگاهی به تاریخ نزدیک که بیشتر شاهدان آن زنده هستند می اندازم. پیش از روحانی، دو رئیس جمهوری مشابه او را در ایران دیدیم که سیاست درهای باز، لبخندهای زیبا و وعده های براق را در پیش گرفتند. هاشمی رفسنجانی که ریاست جمهوری را سال ۱۹۸۹ در دست گرفت و در دوره هشت ساله اش، رئیس جمهوری قوی بود. او پس از شکست صدام، دست خود را به سمت خلیج دراز کرد و اعلام کرد که کشورش خواهان مصالحه است. این گونه بود که سعودی، درهایش را برای او گشود و با تهران، توافقنامه امنیتی و اقتصادی امضا کرد. گمان کردیم این پایان اختلاف است. اما در سال ۱۹۹۶ ایران انفجارهایی در سعودی طراحی کرد که برجسته ترین آن ها در شهر الخبر روی داد و در آن ۱۹ آمریکایی کشته شدند. تیم هایی وابسته به ایران هم در بحرین متلاشی شدند. در دوره هاشمی ایران ما بقی جزیره اماراتی ابوموسی را اشغال کرد. هاشمی رفسنجانی رفت و محمد خاتمی جانشین او شد؛ رئیس جمهور نیکوسیرتی که آمدنش را جشن گرفتیم. او متعهد به تغییر سیاست های کشورش، سعه صدر و تلاش برای بازسازی روابط با کشورهای عربی و غرب شد. هیچ چیز محقق نشد. در آخرین سال از ریاست جمهوری اش حتی نتوانست اطلاعات ایران را از بازداشت نزدیکانش بازدارد و با اهانت از ریاست جمهوری رفت.


شاید روحانی قوی تر از خاتمی و خوش شانس تر از هاشمی رفسنجانی باشد. اما آیا اقدامی انجام داده که نشان از تغییر سیاست ایران باشد و به حسن نیت رهبر و سپاه پاسداران، قانعمان کند؟ آیا وعده های روحانی حاوی انقلابی علیه فلسفه بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیت الله خمینی، تاریخ آن و هودارانش است؟ آیا نشانه هایی از تغییر وجود دارد؟ نه! به هیچ وجه. تنها نشانه حرفهایی است که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه می زنند. تنها برای یادآوری می گویم شمار کسانی که در دوره روحانیِ خندان در ایران اعدام شدند، بیش از شمار کسانی است که در مدت زمان مشابه در دوره احمدی نژاد اخمو اعدام شدند. در دوره ریاست جمهوری روحانی، ۱۶ تن از معترضان بلوچ بدون برگزاری دادگاه های حقیقی، و تنها در پاسخ به انفجارهای اخیر در استانی نا آرام، اعدام شدند. همچنین چهار تن از معترضان عرب اهوازی اعدام شدند.


ما مردمان را نه با گفتار، بلکه با کردار می شناسیم. رونالد ریگان رئیس جمهوری سابق آمریکا، به محض آنکه گورباچف رئیس جمهوری اتحاد جماهیر شوروی شد، و از نرمش در سیاست و مصالحه سخن گفت، او را در آغوش نکشید. بلکه آن هنگام روابط را آغاز کرد که گورباچف سیاست های اصلاحی حقیقی و مشهور خود را اجرا کرد. کردارش بهترین برهان بر نیتش برای تغییر بود.

در ایران چه چیزی جز لبخندهای براق و وعده های آینده تغییر کرده؟ در حال حاضر، هیچ چیز. بلکه ایران را تندخوتر از پیش می بینیم. برای اولین بار جرات کرده و نیروهای سپاه پاسداران را به طور علنی به جنگ در خارج از مرزهای خود می فرستد، و اکنون هزاران تن از این نیروها در سوریه هستند. سپاه پاسداران اکنون به همراه شبه نظامیان حزب الله لبنان و عصائب اهل حق عراق، جنگ را در سوریه اداره می کند. با این وجود چیزی از دولت آمریکا مگر نگرانی اش از القاعده نمی شنویم. ما هم در عین حال از القاعده نگرانیم و با آن می جنگیم. اما ایران نیروهای تندروی خود را در روز روشن اعزام کرده و از آن ها حمایت می کند. حتی روسای سابقی همچون احمدی نژاد، خاتمی و رفسنجانی، جرات چنین رفتاری نداشتند. پس آیا حق نداریم در نیت های روحانی و وعده هایش، شک کنیم؟


آن چه ظریف به اگناتیوس درباره بی اهمیت بودن سخنان محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسدارن گفته، نشانه ای از اذعان به محدود بودن توانایی های نظامی ایران است و به این معنی است که ما با دو احتمال مواجهیم، یا یک نمایشنامه تکراری ایرانی که در آن ظریف پلیس خوب و جعفری پلیس بد است یا این که ظریف همچون پاپ روم است. و سوال اینجا است که جناب وزیر، چند تانک دارد تا وعده هایش را عملی کند؟
 

 


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد