مقاله

 

 

تاریخ انتشار:19.12.2014

در آن دموکراتیسم انقلابی !

hoshyaresmaeil@live.com

 


.....درمقاله قبلي سنت چراغ خاموش امام حسين را توضيح داديم و گفتيم:“مسعود رجوي سالهاست كه با تاسي به همان سنت پيشواي تاريخي مجاهدين، اما درمدار وكيفيتي جديد در برابر دوربين در مقابل ميليونها بيننده آن را به نمايش ميگذارد. تا همه نفرات را بين رفتن وماندن باهمه خطراتي كه در ليبرتي متصور است،مخير كند. اين اوج انتخاب آگاهانه و آزادانه و دموكراتيسم انقلابي درمناسبات مجاهدين طي اين سالها بوده و ميباشد“....

 

 

تا همه نفرات را بين رفتن وماندن باهمه خطراتي كه در ليبرتي متصور است،مخير كند....این قسمت از پاراگراف یک ظرافتی درش هست که شاید عمدی باشد . مرزی کشیده اند بین فصل صدام و فصل آمریکا ! یعنی به زبان ساده سنت چراغ خاموش رهبر عقیدتی قانون ثابتی ندارد . در فصل صدام به خاطر شرایط....قانون چراغ خاموش و نحوه عملکردش....با فصل آمریکا و زندان لیبرتی فرق میکند !

 ( آخرش از دست این شرایط دق میکنم )

 

 

ساسان صمدی نویسنده مطلبی در 2 قسمت موضوع سنت امام حسین را در منطق چراغ خاموش ، در سایت مجاهدین تشریح میکند . اینکه امروز صحنه چگونه است و شرایط جدید ، حضرتش را به کدام نرمش قهرمانانه از همان غیبت واداشته.... اطلاع دقیقی ندارم . اما از قبلش خبردارم و شاهد بودم که به قول نویسنده : اين اوج انتخاب آگاهانه و آزادانه و دموكراتيسم انقلابي در مناسبات مجاهدين طي اين سالها بوده و ميباشد“....یعنی چه ؟

 

 

اینکه آن سنت 1400 ساله حسینی چگونه و هنوز برای بیماران عقیدتی قرن 21 نعشه کننده است، به من ربطی ندارد، از استراتژی و تاکتیک هم چیزی تفهمیدیم ! یعنی وقت ندارن چیزی بگن تا بقیه هم بفهمن ! سیاست خط موازی البته فهمش برای همه ساده نیست . تعدادی واژه تحویلت میدهند و خودت باید بفهمی که کارایی جنازه آن استراتژی عهد عتیق ، مشروط است به انواع عوامل بیرونی ! مثل فصل صدام که کارایی استراتژی ، مشروط بود به شروع جنگی دیگر بین ایران وعراق ! هرازگاهی هم تعدادی را به آلبانی میفرستند برای رفع خستگی ، که ربطی به استراتژی ندارد...!

خلاصه استراتژی و تاکتیکِ سرنگونی : هجوم مارها به زندان لیبرتی....شبیخون ملخها....بیا بیا....آب گرم است.... برق قطع است....برگردیم اشرف....یا حسین ، میرمریم ....و کلمه های درهمین دستگاه و وزن !

 

 

سنت چراغ خاموش امام حسین و تاسی مسعود رجوی به همان سنت درمداروكيفيتي جديد در برابر دوربين در مقابل ميليونها بيننده آن....مرا به گذشته برد . از سال 1365 در جریان عملی این سنت بوده ام . این سنت حسینی در تشکیلات مجاهدین بعد از جنگ اول خلیج فارس و حدودا از سال 1372 و تحریمهای عراق ، تغییر کرد و البته با تئوری شرایط مبارز و اینا.....در تاریخ حسین و یزید نوشته شده : که سنت جراغ خاموش را حسین قبل از شروع جنگ انجام داد . هیچ سیم خاردار و قوانین جبری و نگهبان و خلاصه هیچ تبصره ای وجود نداشت. افراد در خاموشی و در امان از نگاه دیگران ، بار آخر انتخاب میکردند که یا میماندند و یا میرفتند ! حالا تصور کنید که همان امام حسین الزامات و شرایطی به تنگ سنتش میزد و میتوانست با سیم خاردار و 8 سال زندان ابوغریب و 2 سال زندان انفرادی و انواع نشستها و موانع مختلف ، تمام راهها را برای رفتن ببندد به جز مسیر خمیه یزید.... و بدین شکل سنتش را فراگیر کند ! آنوقت تازه با رهبرعقیدتی هم وزن و هم سطح میشد !

 

 

 

برای من اصلا مهم نیست که چه شرایط یا توجیهاتی باعث جنایت میشود . مثل هیتلر یا استالین که برای جنایتهایشان حتما دلیل شرایطی داشته اند و البته بقیه دیکتاتورها هم که دلیل دارند . حکومت اسلامی ایران هم سرکوب خونین دهه 1360 را خیلی دلایل منطقی برای خودش داشت . در 1363 و دوران زندان ، بازجوی مربوطه مشخصا به این دلایل اشاره کرد که : ما مجبور بودیم برای بود و نبودمان وبه خاطر شرایط...شبی 200 نفر اعدام کنیم ! بازجوی حکومت قبول دارد که تند روی داشته اند اما دلیل دارد و شرایط.... ؟! اگر من دلایل رهبرعقیدتی را قبول کنم پس باید و حتما دلایل ولایت فقیه برای جنایتهایش را هم قبول داشته باشم ! بنابراین صحبت از پژمردن یک برگ نیست ، صحبت از نگاه یا عینک همه عالیجنابان است به حرمت و جایگاه انسان ! آن دیدگاهی که برای هدفش انسان را ( با هرتوجیهی ، با هر توجیهی ، با هرتوجیهی ) زیر پا له میکند به درد سیفون توالت میخورد !

 

 

آقای مسعود رجوی در جایگاه رهبر عقیدتی همیشه سنت چراغ خاموش را اجرا میکرد . در دهه 1370 با توجیه بستن شکافهای بورژوازی و شناسایی نفوذی های حکومت اسلامی و دفاع از انقلاب ایدئولوژیک درونی مریمی و نهایتا مبارزه...تمام راههای خروج از تشکیلات مجاهدین درعراق را بسته بودند . تنها راهی که باز بود رفتن به سمت ایران است . بعد از سقوط صدام البته داستانش متفاوت شد . اما در زمان صدام ، قبل از خاموش کردن چراغها تمام راهها را بستند... یادتان که نرفته است ؟ قانون 2 سال زندان انفرادی درقرارگاه اشرف تحت عنوان سوختن اطلاعات ، و بعد فرد جدا شده را تحویل عراقی های در زندان ابوغریب در زمان صدام میدادند تا 8 سال هم به عنوان جاسوسی در آنجا بماند و بعد و نهایتا نفرات جدا شده توسط صدام به حکومت اسلامی ایران تحویل داده میشد ویا با اسرای عراقی در ایران تعویض میشدند !

 

 

نمیدانم این سنتهای ضد انسانی و ارتجاعی کجای مش باقره ؟ فقط میدانم ربطی به انتخاب آگاهانه و آزادانه و دموكراتيسم انقلابي و انسان ندارد ! اینکه زمانه و شرایط فصلی زمین سیاست ، این رهبر غایب را هم مجبور به نرمش قهرمانانه کرده است ، مثل آن ولی فقیه حاکم....در نگاهش چیزی عوض نمیشود . در پایان دوران زندان تیف تازه یادشان افتاد تا به نفرات جدا شده بابت تبلیغ مشتی امضاء ، 1500 دلار کمک مالی کنند ! و حالا صحبت بردن نفرات جدا شده با خرج مجاهدین به اروپا است ( حکایت روغن ریخته شده را خرج امام زاده کردن ) !

 

 

هم زدن مواردی از این انقلابی گریهای موجود ، مثل هم زدن مردابی است که بوی گندش برای هر انسانی خفه کننده است و برای هرمرتجعی همان انقلابی گری ! پوشیدن لباسهای فصلی برای انسانها طبیعی است که از ابزا استفاده میکنند . ولی اصلا طبیعی نیست که خود انسان را ابزار کنند ! نگاه ابزاری به انسان یعنی که " از انسان و انسانییت " همیشه لباسی میشود دوخت برای فصول مختلف سیاسی ، با توجیه رسیدن به بهترین اهداف ! درفصل صدام شرایط ایجاب میکرد که راههای خروج بسته شود و در فصل آمریکا شرایط ایجاب میکند که شکافهای بورژوازی را به رسمییت شناخت !

 

 

خلاصه مطلب : برای رسیدن به آزادی وهرهدف بزرگ دیگری ، اگر ذبح "انسان" در تفکری مشروع شد ( تحت عنوان قیمت ) آن پدیده فرضی به دست آمده ، اسمش آزادی نیست و ارزش عطسه بزهم ندارد . والا در دوران استالین محصول آن آزادی و بهشت سوسیالیسم ، درمرداب توجیه...اردگاههای اجباری و تصفیه های خونین نمیشد ! درتفکر و نگاه انسانی قیمت مبارزه را ( هرچه که باشد ) هر فردی با آگاهی خودش یا میدهد یا نمیدهد...و نه اینکه قیمت را به هرشکلی و توجیهی بخواهند بگیرند ! آنجا که قبل از خاموش کردن چراغها ، تمام راههای خروج بسته میشود....در این سیکل جبری کسی قیمت نمیدهد بلکه قیمت را میگیرند ! روشی که به قول رهبری مجاهدین در فصل صدام یک جبر و شرایط خاص مبارزاتی بود....فکرش را بکنید ؛ آدمها را اسیر کنند و هر بلایی سرشان بیاورند ، با توجیه شرایط مبارزه...؟ که باز هم به قول خودشان این حق رهبرعقیدتی ( سهم امام ) بود !

 

 

 

 

 

اسماعیل هوشیار

18.12.2014

 


________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود..

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد