تاریخ انتشار :02.03.2018 در تقابل بین سنت ومدرنیته ! hoshyaresmaeil2017@hotmail.com
زمانی که کمال آتاتورک قدم در راه تجدد گذاشت در همان زمان رضا خان در ایران قدرت را قبضه میکند . منهای اینکه نفوذ قدرتهای خارجی چه تاثیراتی در سیاستهای همان زمان ایران گذاشته است ولی رضا خان شاید نمیدانست که در این مسیر با سنتها ، به دنبال نقطه تعادل نباید بگردد که شدنی نبود و نیست . چیزی به نام آشتی میان سنتهای کهنه و تجدد اگر عملی بود در تاریخ سیاسی ایران تا همان زمان محقق شده بود .
رضا شاه خودش کمی ریشه مذهبی داشت و شاید فکرمیکرد نقطه تعادلی با آن قشر سنتی پیدا میکند. ایران در آن زمان مثل دهاتی بزرگ بود با مردمی بیسواد و زود باور و هرکس از راه میرسید به راحتی روی باورهای عوام ساخت و ساز خودش را میکرد و رخنه می کرد . مردم درگیر باورهای مذهبی شیعی و تعصبات شدید مذهبی ناشی از زمان صفوی بودند و قشر روحانیت بیشترین فضای مانور بین مردم را داشت . رضا شاه سواد سیاسی لازم و استقلال کافی را نداشت فقط قدرت نظامی و زور داشت و به دلیل همین بی سوادی اجتماعی و سیاسی از همان زور هم نمیتوانست استفاده مناسب کند . رضا خان جبرا بلد نبود تا دست به ریشه مشکلات ببرد و جدایی دین از سیاست را به مردم بقبولاند و شاید خودش هم باور نداشت. رضا خان تصمیم میگیرد تا مثل آتاتورک در مسیر تجدد گام بزند ، ولی در حد کارهای روبنایی و تقلید باقی ماند وهمیشه دنبال نقطه تعادلی با سنتی ها ( آخوند ) مشغول بود .
درشرایط امروز فرد یا جریانی هم که بتواند سنتها و خرافات را در داخل قبر خودشان محصور کند ، و با دنیای امروزی و علمی تنظیم کند روحانییت سنتی مثل همین حاکمان فعلی نیست .
_________________________________________________________ توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد