مقاله

 

 

این درد بی درمان !

hoshyaresmaeil@yahoo.com

 

چند روز بعد از استعفای 2 عضو قدیمی شورای مجاهدین ؛ ( کریم قصیم و محمد رضا روحانی ) این شورا اطلاعیه داد . اطلاعیه شامل کمی توضیح است و 2 میلیون و اینقدر امضاء...! اسامی و امضاء ها نه مهم است و نه مشکل و نه تاثیرگذار . ولی نکات مطرح شده دراین جلسه نیم دایره ای شورا قابل آنالیز است .

 

 

http://www.aftabkaran.com/akhbar.php?id=11321

 

 

۱-افشا و محکوم کردن سناریویی که از نیمة اردیبهشت گذشته با عناصر نادم و تواب مانند مصداقی و یغمایی شروع شد و با استعفای غیرمترقبة این دو تن که باید طبق آئیننامة داخلی شورا پاسخگوی سکوت و اقدامات پیشین خود در ارتباط با افراد یادشده می بودند، به مرحلة جدیدی رسید که از چنگ انداختن بیش از پیش دشمن ضدبشری بر شورای ملی مقاومت ایران به عنوان تنها جایگزین دموکراتیک پرده برمی دارد.

۲-شناعت و شقاوت به حدی رسیده است که معنی سیاسی اقدامهای فوق الذکر به کلی نادیده گرفته شده و دشمن در سربریدن مجاهدان اشرف و لیبرتی و به ویژه در ردیابی و حذف فیزیکی مسئول شورای ملی مقاومت تشجیع می‌شود.

۳-ما این اقدام غافلگیرکننده را که با طرح موضوع بیماری طی یکماه گذشته و با بی‌جواب گذاشتن همة دعوتها و تماسهای دبیرخانه صورت گرفته است، حاکی از فقدان اخلاق شورایی و جمعی، خنجر زدن از پشت و خیانت به عالیترین مصالح جنبش مقاومت در برابر رژیم آخوندها می دانیم، به خصوص که جلسات میاندوره یی و جلسات هفتگی اعضای شورا در محل دبیرخانه پیوسته در دسترس آنها برای طرح همة مطالبشان بوده است.

· غایبین جلسة میاندوره یی متعاقباً در جریان قرار گرفتند و برگه ها ی امضا شده رأی گیری را برای دبیر‌خانه ارسال کردند.

 

 


طبق این اطلاعیه شورا مطمئن است که سناریویی ازنیمه اردیبهشت گذشته با شرکت عناصرنادم و تواب شروع شده و تا الان به این استعفاها رسیده است !  چنگ انداختن دشمن ضد بشری به ریشه شورا و ریش نداشته مسئول شورا یا حذف فیزیکی مسعود رجوی......از دیگرنکات اطلاعیه است . شورا دراطلاعیه توضیحی نمیدهد که مسئول شورا یا مسعود رجوی کجاست ؟ فقط اشاره میکند که طبق این سناریو با همدستی کوبلرقراراست "بلا ملا" سرمسئول شورا بیاورند ! شورا نمیگوید که مسئول شورا طی 10 سال گذشته چگونه نشستهای صوتی با هزاران اسیررا برگزارمیکرد ؟ قطعا لجستیک چنین نشستهای مکرری باید با تکنیک وامنییت بالایی باشد . تکنیکی که مالکی و حکومت اسلامی و کوبلر.....نه ازآن میدانند و نه میتوانند . شورا شعارهای همیشگی خودش را هم تکرارمیکند و بعد اسامی را با گونی ؛ ضمیمه اطلاعیه اش کرده است ! این اطلاعیه با هرمضمون دیگری به جزهمین خطوط وادبیات اگرمنتشرمیشد ما موظف بودیم به خودمان شک وانتقاد کنیم . ولی حالا مطمئن شدیم که درنقد ارتجاع مغلوب درست رفته ایم و میرویم !

 

 

همزمان با این تحرکات وجیغهای بنفش رنگ مجاهد خلق؛دیگرانی هم نظراتی دادند که تناقضاتش را باهم ببینیم . این سریال با مزه نکات جالبی دارد . به روی واقعیاتی انگشت مکرر میگذارد. درد را تشخیص میدهد ؛ اما ازدرمان که میگوید مثل همیشه خراب میکند. فهم مشکل فرهنگی قدم اول است که من هم همیشه رویش انگشت گذاشته ام . فرهنگ حاکم بر شورا چیست ؟ آیا قصیم و روحانی میتوانستند با همین فرهنگ حاکم برشورا ؛ استعفا نمیدادند و میماندند و با ایجاد فراکسیون؛ شورا را از درون دموکراتیک میکردند !؟ اگرچنین چیزی شدنی بود که قبلی ها هم باید میماندند و با فراکسیون مستقل کارمیکردند! اگراین روش عملی بود که اصلاح طلبان حکومتی به خارج ازایران کوچ نمیکردند میماندند وازداخل ؛ حکومت اسلامی را با فراکسیون استحاله میکردند !

 

 

مشکل فرهنگی است ولی متاسفانه و ظاهرا نویسنده عنایت ندارد و یا نمیداند که فرهنگ چیست ؟ درد را تشخیص میدهد عفونت داخلی را میفهمد اما به جای تلاش درجهت خارج کردن عفونت ؛ آن غده چرکین را نوازش هم میکند . فشاردادن غده درد آور است ولی نهایتا وبا خروج عفونت منجربه سلامتی ارگانیزم بیمارمیشود . خارج نکردن عفونت ازاین پدیده ؛ باعث رشد و پیشروی عفونت درتمام ارگانیزم میشود و با هر بزرگی فیزیکی نهایتا مثل تاپاله ارتجاع مغلوب را به زمین میزند . 

 

 

مشکل فرهنگی است ولی نویسنده ازفرهنگ یا نمیداند و یا هنوز دوست ندارد قبول کند این رهبرعقیدتی مجاهد خلق کپی و همزاد ولایت فقیه است . همین آخرین اطلاعیه شورا و تمام مواضع قبلی مجاهد خلق از فرهنگش به اندازه کافی گفته است . سالهاست که برهمین ریل فرهنگی سیاستش را پیش برده است . سیاستی که ایدئولوژی اش راهنمای عملش است و محصولش در امروزگویای همه چیزاست . نویسنده خیلی دلش خوش است و یا امیدواراست که این هیکل بزرگ زمین نخورد و ادامه دهد . راه حل هم میدهد که شورا باید چه کند ....!؟ ازجنس همان راه حلهایی که روشنفکران دینی برای خامنه ای سالهاست میپیچند و خامنه ای به چیزش هم حساب نمیکند .

 

 

اعضای شورا این حق سیاسی و حقوقی و قانونی را دارند که فراکسیون خود را تشکیل دهند.
توسعه شورای ملی مقاومت در دستورکار قرار می گیرد.
احترام به حقوق شهروندی، فردی و سیاسی دگراندیشان عملا در دستور کار قرار می گیرد.
واژه اسلامی، از جمهوری دموکراتیک اسلامی حذف شود.

 

 

نویسنده حق دارد ساده لوحانه مخالف استعفا باشد و مدافع اتحاد....ولی این شیوه نصیحتهای تکراری بی حاصل ازهمان جنس سوختن دامن است که ناشی ازنداشتن شناخت مکفی است .  کل این پدیده شورای مجاهد خلق با انهدامش وشروعی جدید ازمسیری متعارف راهش باز میشود. بنابراین هرجدا شدنی و یا استعفایی درجهت سلامت اعضای تشکیل دهنده آن امرمبارکی است. ازاین پدیده مجاهد خلق شورا نشان....نه تنها سرنگونی بیرون نمیآید ؛ بلکه فرهنگ ولی فقیه یا رهبرعقیدتی توامان طول عمر بیشتری پیدا میکنند و به شکلی قانونمند سرنوشتی مشابه وشیشه عمری مشترک دارند .

 

 

مشکل فرهنگی را درست تشخیص میدهد ولی به راه حل که میرسد اسیرعواطف و یا عدم درک درست ازماهییت رهبرعقیدتی به عذربدترازگناه گرفتارمیشود . شورای ملی مقاومتی که شما درذهن دارید پوسته ای دهان پرکن وزیبای سیاسی است برای پوشش دادن به جوهرایدئولوژیک مجاهد خلق . آقای مسعود رجوی بارها درنشستهای درونی ؛ شورای بدون مجاهدین را مسخره میکرد و ازجمله میگفت : اگرمجاهدین نباشند این چند غیرمجاهد شورایی ازگرسنگی میمیرند ! در ذهن ایدئولوژیک مجاهد خلق شورایی رسمییت ندارد که بتواند جدی و تاثیرگذارباشد !

 

 

شما به عمد ربط مسائل را به هم نمیبینی و فکرمیکنی میشود قسمتی ازیک پازل به هم پیوسته را جداگانه رویش متمرکز شد ، و همین اشکال آفرین است! بعد ربط  اشکالات سیاسی، عقیدتی و تشکیلاتی مجاهدبن را تشخیص نمیدهی واحتمالا هم فکرمیکنی که دیگران سیاسی نیستند ! مجاهدین عضوی از این شورا نیستند ؛ بلکه عملا اعضای غیرمذهبی و غیرمجاهد شوراهم ناخواسته عضوی از مجاهدین شده اند . اعضای  شورایی مجاهد خلق طی سالیان حق نظر و رای داشته اند ولی حق انتخاب فقط با رهبرعقیدتی بوده است . این اعضاء البته درشعائر دینی جبری ندارند ؛ هرچند به قول مسعود رجوی حد فاصل بین مجاهد خلق شورایی با شورایی مجاهد خلق ؛ فقط یک اشهد گفتن است ! شیوه های چپاندن بدون درد رهبر دراین زمینه راهم قبلا تشریح کرده ام . نقش افراد ؛ حداقل برای معرفی خودشان و مسئولییت خودشان درابقاء و یا اصلاح چنین فرهنگی اتفاقی یک شبه نیست . نمونه اش زندگی ومسیراسماعیل وفای شاعر....که اوهم دلسوزاست . هنرمند یا شاعر و یا مجموعا انسان ؛ اگر جوهرانسانی درونش را زنده به گورنکرده باشد ؛ دریک جایی به خودش میآید . به عشق افراد یا دیوار و یا کمد ؛ آن دیالکتیک درونش را گردن نمیزند !

 

 

 

لنین درزمان حیاتش خیلی تلاش کرد تا داستایوسکی شاعر را به چارچوب حزب بکشاند . ولی داستایوسکی امتناع کرد و گفته بود من درهیج قالبی اسیرنمیشوم. استالین اما درزمان حیاتش ماکسیم گورکی رابا تطمیع و شغل دولتی به سیستم خودش وارد کرد.ماکسیم گورکی به هردلیلی این قالب را پذیرفت ولی سالها بعد وقتی موضوع دادگاهها استالنیستی وتصفیه های خونین را شنید به مدت 2 سال کارش به بیمارستان روانی کشید چون میدانست که آن تصفیه های خونین استالین شایعه دشمن نیست و شخص استالین مهندسی تمام امورخونین حزبی را به عهده دارد . ماکسیم گورکی با آن پدیده آشنایی مکفی داشت و مثل چپ سنتی ایرانی تمام جنایتها و فجایع را به گردن اطرافیان خمینی یا استالین نمیانداخت . اینکه روشنفکری تمام وقایع مربوط به مناسبات درونی مجاهدین را شایعه دشمن بپندارد و قبول نکند ؛ جای تعجب ندارد ولی عطف به نتیجه جای تعجب دارد که روشنفکران این دوران؛ ارگانیزم بیمارمجاهد خلق راهنوز قشو میکنند وبعد خودشان هم متعجبند که چطورحکومت اسلامی 33 سال دوام آورده است . این اسمش تناقض است ! تناقضی که برای یکی 10 سال و برای یکی 30 سال عمرمیکند و برای عده ایی هم اصلا تناقض نیست و با همان توهمات راهی دیارباقی میشوند . 

 

 

اسماعیل هوشیار

10.06.2013

 

 


 

http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=27385

چرا با استعفا مخالفم
علی ناظر

آقای محمدرضا روحانی، و دکتر کریم قصیم از اعضای اولیه شورای ملی مقاومت، به دلایل متعددی از این شورا استعفا کردند (لینک).
آقای دکتر قصیم متعاقبا در توضیحی که در فیسبوک منتشر شد، و دیدگاه آن را بازتکثیر کرد (لینک)، به چند نکته آئین نامه ای اشاره می کنند، در عین حال به این نکته اشاره می کنند که «به جاي انگشت گذاشتن روي اين نكات , كاش كسي روي مواد استعفانامه ما توجه مي داد و يك به يك آنها را مورد بحث و بررسي قرار مي داد.... كاش.»
من با ایشان موافقم که پرداختن به امور آئین نامه ای کاری بجز خاک پاشیدن روی اصل مطلب، و به انحراف کشاندن سوژه روی میز نیست. هواداران شورای ملی مقاومت که با دل نگرانی می پرسند که چرا الان؟ چرا قبل از گردهمایی 22 ژوئن؟ چرا پیش از نمایش انتخاباتی رژیم؟ چرا در یک جلسه علنی و یا رسمی شورا این استعفا اعلام نشد؟ شاید بهتر است به محتوای متن آن استعفانامه پرداخته و اگر ایرادی محتوایی در آن می بینند، آن را جهت توجه آقای روحانی و قصیم برجسته کنند، و اگر نکاتی شایان تأمل در آن می یابند، آن نکات را با مسئولین شورا مطرح کرده، و سعی در بهبود شورای ملی مقاومت داشته باشند. اگر کمی دقت کنیم، در متن این استعفا نامه، نه به تاکتیکها و نه به استراتژی انتقاد نشده است، بلکه به اندیشه حاکم برخورد شده است.

لازم به تأکید است که من اشکالی در اهداف مطرح شده از سوی شورای ملی مقاومت نمی بینیم. اشکال هدف نیست، بلکه فرهنگ حاکم است. اشکال بر سر اندیشه حاکم و روش برخورد با بیرون از خود است. اشکال در اینست که هنوز کسی متوجه نشده که شورای ملی مقاومت یک «شورا» است و نه یک سازمان ایدئولوژیک.
شورای ملی مقاومت خود را بر اصل سرنگونی استوار نگاه داشته است. این اصل به هیچ وجه و برای هیچ آزادیخواهی نمی تواند مشکل آفرین باشد. اما هنگامیکه به آزادی اندیشه و بیان و مطبوعات اشاره دارد، اختلاف بین روش و نحوه برخورد شورا، و انتظارات افکار عمومی، و مخصوصا دگراندیشان، دائما خودنمایی می کند. متأسفانه، مسئولین شورا هم برای ارتقاء تعاطی و برخورد افکار گام مثبتی بر نمی دارند. اندیشه حاکم بر شورا، و روشی که این شورا با بیرون دارد بمثابه آش پخت خاله شده است. همگی در شورا به این ذهنیت دچار شده اند که این آش را اگر دگراندیشان بخورند یا نخورند، به هر حال تو سفره شان است. انتقاد دگراندیشان از همین نقطه شروع می شود. سرنگونی طلب بودن لزوما به این معنی نیست که اتومات و باید با همه چیز شورای ملی مقاومت موافق بود.
از آنجائیکه آقای قصیم از مخاطبین خود می خواهند که «به موارد استعفا» توجه کنند، خاطر نشان می کنم که این قلم و یاران سایت دیدگاه سالها و سالها به این موارد توجه داشته اند. بارها چوب این توجه را خورده، و مورد غضب قرار گرفته اند. بطور مثال، همین قلم در سری نوشتارهای اخیر - «اشتباه محاسبه» و یا «زهر و پاد زهر - اسلام سیاسی»، به بسیاری از نکات اشاره داشته است. طبیعتا، برخی از آن نکات و ارزیابی ها می تواند غلط باشد، اما بدون شک نکات درستی هم در آن یافت می شود؛ اما می بینیم که مسئولین شورا به آن وقعی نگذاشته اند.
طبیعتا، در نشستهای شورا خیلی از مسائل بررسی می شود و خیلی از مسائل مورد بحث و انتقاد قرار می گیرد. ساده اینکه، بر این باورم که آقایان روحانی و قصیم، بدون شک و حتما انتقادات و نارضایتی خود را بارها در خفا بیان کرده اند. اشکال اما این نبوده، و نیست.
انتقاد من در این بوده که چرا این انتقادات علنی بیان نمی شده و علنا اعلام موضع نمی شده، و علنا یک فراکسیون (چپ، ملی و....) در درون شورا ایجاد نمی شده که مسائل را از زاویه دیگری بیان کند؟ به همین دلیل با این استعفا مخالفم.
آقایان روحانی و قصیم، می بایست در شورا می ماندند، فراکسیون خود را تشکیل می دادند، ایرادات خود را (با در نظر گرفتن تعهدات به التزامات و آئین نامه و اگر آئین نامه دست و پاگیر است، آن را ترمیم می کردند) علنا بیان می کردند و اگر مسئولین شورا این روش را دوست نداشتند، شورا می بایست اعلام موضع کرده، و این دو را اخراج می کرد.
بالاخره، یا این شورای ملی مقاومت یک نهاد سیاسی و شورایی است یا نیست. اگر نیست که باید به همه اعلام شود تا همه تکلیف خودشان را بدانند. ولی اگر است، می بایست این امکان را داشته باشد که بخشی از اعضای آن فراکسیون خود را تشکیل داده و در جلساتی علنی که بنام همین فراکسیون (با تعهد به تمام الزامات آئین نامه) تشکیل می شود، به نقد و تحلیل اوضاع سیاسی بپردازند.
می دانم که کودکانه و ساده لوحانه است، اما شورا باید این استعفا را نپذیرد، و اعلام کند که:

اعضای شورا این حق سیاسی و حقوقی و قانونی را دارند که فراکسیون خود را تشکیل دهند.
توسعه شورای ملی مقاومت در دستورکار قرار می گیرد.
احترام به حقوق شهروندی، فردی و سیاسی دگراندیشان عملا در دستور کار قرار می گیرد.
واژه اسلامی، از جمهوری دموکراتیک اسلامی حذف شود.
آیا این خواست کودکانه، در صحنه سیاست که «بزرگان» حرف آخر را می زنند، عملی است؟ شخصا امیدی به آن ندارم. اما می دانم که رژیم در 34 سال گذشته، و بخاطر اندیشه حاکم بر شورای ملی مقاومت، بهترین سود را برده است. نه آن جنگ عشیره ای که حلاّل هیچ مشکلی نیست، و نه این استعفا که نشانگر لبریز شدن صبر است، به نفع خلق ستمدیده نیست.
از خود بپرسیم که اگر دشمن توانسته 34 سال ائتلاف کند، چرا ما نمی توانیم؟ چرا رشد نمی کنیم؟
من به عمد مسائل مربوط به مجاهدین را در این امر دخالت نمی دهم چون اشکالات سیاسی، عقیدتی و تشکیلاتی آنها در این نوشتار مساله من نیستند. در اینجا و این ارزیابی، مجاهدین عضوی از یک شورا هستند و در همین چارچوب باید به آن پرداخت. آیا مجاهدین بیشتر از حد یک عضو با یک رأی عمل می کند؟ اگر آری، این مشکل باید مورد توجه قرار بگیرد.
بیش از 20 سال است که تکرار می کنم، اشکال در اهداف شورا نیست، فرهنگ باید تغییر کند.
اندیشه حاکم بر شورای ملی مقاومت باید مورد توجه اعضای (منسجم و منفرد) شورای ملی مقاومت قرار بگیرد، و در اسرع وقت روش حاضر و حاکم به کنار گذاشته شود.
کنشگران سیاسی بیرون از شورا و داخل شورا باید به یک امر متعهد باشند سرنگونی تمامیت نظام حاکم بر ملت شریف ایران. این اصلی سازش ناپذیر است. به اصل مطلب بپردازیم. بدون شک در یک سیستم کثرتگرا، نگاه ها، دیدگاه ها، انشاء ها، و کارکردها یکسان نیست. تنها چیزی که باید یکسان باشد، ضدیت با رژیم جمهوری اسلامی است. در ضدیت سازش ناپذیر آقایان روحانی و قصیم، و اعضای محترم شورای ملی مقاومت نمی توان شک کرد. هیچ کدام از دگراندیشانی هم که این روزها مورد خشم قرار گرفته اند خواهان ادامه حیات این نظام نیستند. همه خواهان سرنگونی تمامیت این نظام هستند. این مخرج مشترک همه ما، و نقطه عزیمت برای سرنگونی است. باید علیه این رژیم، یکپارچه متحد شویم.
مرگ بر خمینی
علی ناظر
18 خرداد 1392



_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد