تاریخ انتشار: 25.09.2013
جنبش سبز ،
زندانیان ما ، شرایط جهان ، دیکتاتور و باقی قضایا !
مهشید راستی
در میان هیاهویی که فضای مجازی را بابت آزادی های اخیر گروهی از
زندانیان برداشته بود ، در میان تلاش هایی که صورت می گرفت از طرف
موافقان شرکت در انتخابات که این مسئله را در چشم و جار مخالفان
شرکت در انتخابات فرو کنند و ثابت کنند که رای دادن تاثیر داشته و
حتی آقا هم متحول شده و به ورزش و نرمش مشغول است ، نقاشی مانا
نیستانی حرف جدیدی می زد و نسبت به ظهور دوران جدیدی هشدار می داد.
دورانی که هر زندانی ، زندانش را با خودش حمل می کند !
بسیاری از ایرانیان حتی آنها که با شاه مناسبت خوبی ندارند ، او را
دلسوز ایران می دانند و به دفعات می شنوی که اگر دیکتاتور بود اما
بلاخره برای مملکت کار ـ کارهایی ـ می کرد .
دیکتاتوری که می کشد و زندان می کند و مخالفان خود را سرکوب می کند
و به فرار از مملکت تشویق می کند ، در عین حال مدرسه می سازد و
دانشگاه می سازد و جشن هنر و فرهنگ به پا می کند ...دیکتاتور
دلسوزی نیست ، دیکتاتور هوشیاری است ـ یا اطرافیان هوشیاری دارد ـ
که می دانند برای این که بتوانند خروار خروار از مملکت ببرند ،
باید مشت مشت به ملت بدهند . دیدن این مشت ها و ندیدن آن خروار ها
، اما کار کسانی است که میانه ی چندانی با تفکر ندارند .
و هر کسی که انصاف داشته باشد این واقعیت را به خوبی میداند که در
دوران شاه همه نوع آزادی ای وجود داشت بجز آزادی اندیشه و آزادی
سیاسی . انقلاب ایران ریشه در همان نبود آزادی سیاسی و آزادی
اندیشه بود . چرا که وقتی انسان آزادی های کافی برای رشد را داشته
باشد ، آزادی سیاسی را طلب می کند.
دولت جمهوری اسلامی حیات بشری را مورد تهاجم قرار داد ، در ذهن و
فکر و اتاق خواب و مستراح مردم نفوذ کرد و تمام آزادی های فردی و
اجتماعی را از او گرفت . شرایط اقتصادی زندگی مردم را مورد تجاوز
قرار داد ، انسانی که مجبور به جنگیدن روزانه برای هویت فردی و
احتماعی خود باشد و غم نان یکی از مشغله های روزانه اش باشد ،
آزادی های سیاسی را اولیت نمی بخشد .
اما شرایط جهانی و بالانس قدرت ها و ....تغییر کرده است . و با این
شرایط ، وضعیت ایران هم مسلمن تاثیر می گیرد . حدس می زنم که می
توانیم منتظر تحولاتی در ایران باشیم ، تحولاتی که مسلمن نه با
انتخاب روحانی بلکه با زمینه سازی برای انتخاب روحانی از بالا و
این انتخاب را انتخاب مردم نمایش دادن آغاز شده است . تحولاتی که
مسلمن سرنوشت دیکتاتور هایی مثل صدام و قذافی و .. که نامیرا و
ضربه ناپذیر تفهیم شده بودند در آن بی تاثیر نبوده است.
دولت مداران به این نتیجه رسیده اند که نمی توانند خارج از این
دنیا خر خود را برانند و دنیا را به هیچ خود هم ندانند. در این
صورت بجز تحریم ها ، سرنوشت بسیار بدتری هم می تواند در انتظارشان
باشد . مرگ دیکتاتور های جهان ، تلنگری بر ذهن دیکتاتور های باقی
مانده است . و سرنوشت صدام و قذافی دلخواه هیچ دیکتاتور هوشیاری
نیست . باید معامله کرد .
تحولاتی مثل سازندگی توسط رانت خواران ، نظافت شهر ها توسط کسانی
که حکم تیر دانشجویان را می گیرند و... و هوشیاری نسبت به این
مسئله که راضی نگاه داشتن یک ملت در ثبات مملکت نقش اصلی را دارد .
به زودی ـ احتمالا تا قبل از سفر روحانی به آمریکا ـ مسئله ی حصر
سران جنبش سبز هم حل خواهد شد . هیچ چیزی نمی توانست مثل انتخابات
اخیر ایران جنبش سبز را مرحوم کند و توهم هر گونه تقلبی در
انتخابات را برطرف کند . این که دیگر امروز جنبش سبزی در ایران
نداریم را باید مدیون انتخابات و برندگان این انتخابات بدانیم .
خامنه ای به عنوان یک دیکتاتور مذهبی که بی شعور هم نیست ، این
مسئله را تجربه می کند که برای بردن خروار خروار از مملکت ، باید
خدماتی به این ملت ارائه کند. تا هر دو طرف قضیه راضی باقی بمانند
.
یعنی به نوعی " صدای جنبش سبز را شنید " ، جنبش را خفه کرد و فاتحه
اش را هم خواند ولی فهمید مردم ِ راضی نسبت به مردم ناراضی ، شرایط
بهتری را برای کشور داری راحت تری فراهم می کنند .
در میان همه ی واکنش ها ، مانا نیستانی به خوبی هشدار میدهد .
دوران جدیدی در انتظار ماست . دورانی که هر زندانی ، زندانش را با
خود حمل می کند گاه در داخل و گاه در خارج از زندان . زندان به جای
خود باقی است و تنها نسبت به شرایط زمان و مکان و جهان تغییر می
کند .
این نه به معنی پایان دیکتاتوری ، بلکه به معنی تغییر شیوه
دیکتاتوری است.
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|