مقاله


 

 

به بهانه نمایش انتخابات جمهوری اسلامی

 

 

 نمایش دیگری در راه است .رژیم ولایت فقیه میخواهد رییس جمهور انتخاب کند.

بازار داغ است ومعرکه گردانان سخت دست اندکار.گردوخاکی بر پاست. قصد این است که همه به وادی انتخابات کشیده شوند ویا کشانده شوندوهرکس به فراخور حال ،بحث و تحلیل ونظریه وپیش بینی وحدس وگمان بدهد که موسوی انتخاب خواهد شد یا احمدی نژاد یا کروبی ویا ....فواید ومضرات هریک کدام است ومردم را به صراحت یا به تلویح به سمت صندوق های رای بخوانندتا شاید بحث مبنایی با رژیم اسلامی گم شود یا برای مدتی از رنگ ورو بیفتد.

گویی نظام مطلقه ولایت فقیه هم انتخابات دارد ویامیتواند داشته باشد؟گویی کسی که ظاهرا انتخاب میشود واقعا هم انتخاب میشودوعملا رییس مملکت هم هست وولی فقیه آنچنان که خمینی گفت یک طلبه است وسرانجام به حوزه ها ی قم عزیمت کرده.

هر ایرانی از خود خواهد پرسید یعنی باید بپرسدکه آیا میپذیرد اوراوادارند به کسی  رای بدهد قبل از آنکه فکرکند دارد به  چه چیزی رای میدهد؟

رای دادن به هردست اندر کار جمهوری اسلامی قبل از هرچیز فرصت دادن به حکومت جنایتکاران است.کاندیداهای باقی مانده نقش های آخر این حلقه از فیلم را بازی می کنند وعوامل وعمله های مومن به نظام جنایتکارن اسلامی و وکسانی هستند  که با کمی اختلاف هردو نمایندگان رژیم جهل ،جنایت وعامل بدبختی یک ملت ونابسامانی یک مملکت اند .

صورت مساله ایران پس از ایلغار اسلامیان حاکم این نیست که کدام مرتجع اسلام گرا را رییس جمهور میگمارند واو چکاره مملکت است ودستش به کجا بند است.صورت مساله به زیر انداختن وبرزمین کوبیدن تمامیت رژیم ولایت فقیه است نه جرح وتعدیل آن.

حکومت دینی یا مذهبی عبارت است از یک دیکتاتوری توتالیتر که خود را مجاز میداند در تمام جزئیات وشئون زندگی مردم در عامترین شکل تا جزیی ترین موضوعات دخالت کند.حاکمان دینی تنها به سلطه بر اهرم های حکومتی بسنده نمیکنند .آنها حتی به اندازه ناخن ورنگ لباس زنان نیز کار دارند.

ارتجاع اسلامی که در ادامه خود به اسلام حکومتی یا حکومت اسلامی ویا هراسم دیگری که روی آن بگذارند

تبدیل شده، قرنهاست عامل اصلی عقب ماندگیها،ویرانی ها وقتل وکشتار ایرانیان است .همه گرایش ها وبرداشتها وفرقه ها ومذاهب آن هم به یک آبشخور میرسندودر ریشه یکی هستند.

اصلا میخواهند یکی باشند یا نباشند.این بحث را باید کنار گذاشت ویا برای پیروانشان رهاکرد.بروندهمچنان که تاکنون بوده قرنها روی آن بحث کنند.

 دست دین باید از زندگی وجان ومال مردم کوتاه شود .باید آنرا کوتاه کرد.ایران وقتی رنگ آزادی وانتخابات را خواهد دیدکه نام وآثار گرایشات دینی از حکومت زدوده وپاک شده باشد.

آیا شکی هست که کاندیداهای رژیم از میان دست اندرکاران آن تعیین میشوند؟آیا شکی هست که تمام دست اندرکاران رژیم دست اندرکار جنایت وغارتگریهای آن هستند ویا بوده اند ؟کیست که نداند حاکم اصلی حکومت اسلامی ولی فقیه است که خودش خود را مادام العمر حاکم وبالاتر از آن جانشین خداتعیین کرده وبعد ازآنکه نفس آخرش راکشید باز هم یکی خواهد آمد که همین نقش را بازی کند ؟تا این قائله بر پاست آش همان آش است وکاسه همان کاسه .

نظام جمهوری اسلامی یعنی سنگسار زنان سرکوب شده. نظام جمهوری اسلامی یعنی داشتن هزاران زندانی سیاسی. نظام جمهوری اسلامی یعنی گسترش اعتیاد وفحشا. نظام جمهوری اسلامی یعنی حجاب اجباری وتحقیر زنان. نظام جمهوری اسلامی یعنی شکنجه واعدام. یعنی به باد دادن سرمایه ها ودارایی های ایران. یعنی گسترش بنیادگرایی وتروریزم دینی درمنطقه. یعنی برباد دادن سرمایه های کشور برای دست یابی به سلاح اتمی

آیا بعد از سه دهه حکومت ابهامی در این مورد باقی مانده است ؟آیا کسی روی آن تردیددارد؟

منشاء این جنایات است کل سیستم ونظام وحکومت دینی یا مذهبی است.به این کاندیدا یا آن کاندیدای آن

 دل خوش کردن نور خواستن از تاریکی وآب خواستن از سراب است نه چیزی دیگر.  

رژیم دینی حاکم بر ایران روزش را با وقت خریدن وزیر سرکوبی نگهداشتن مردم شب میکند.وشب را برای وقت خریدن وسرکوبی فردا.برای هر ایرانی انتخاباب واقعی روزیست که چشمش را که بر روی این حکومت باز شده وآنرا خوب میشناسد نمیبنددوبه این نظام در تمامیتش میگوید نه.نه برای هر شکل ورنگ وبوی آن وبا هر ادعا واسم وحقه بازی دیگر.انتخابات واقعی روزی است  که ایرانی انتخاب میکند آزادیش را بگیرد.

اما نه. چیزی را که وجود ندارد نمیتوان گرفت بایدآزادیش را بسازد خودش وبا دست ها ی خودش.به این وآن چشم دوختن کاری بیهوده است .این دولت وآن دولت فقط در پی  منافع خویش اند وبدنبال سهمی از غارت دارایی های ملت ما.فرقی هم نمیکندسهم را چه کسی میدهد.

این آزادی اما وقتی ساختنیست که ریشه حکومت دینی یکباره وبرای همیشه تا بیخ وبن از ایران کنده شود برای همیشه. زمان خرافات اسلامی ومنتظر نشستن کنار چاه " سامرا" برای ظهوردرحال سپری شدن است وسپری خواهد شد.

دین میتواند یک اعتقاد فردی باشد وبایستی به جایی برود که دیگر هرگزنتواند به ابزار حکومتی تبدیل شود.

 

  حمید محبی-  مه /2009

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس