مقاله

 

 

تاریخ انتشار: 30.05.2014

انتخابات ریاست جمهوریِ مصر و نوکریِ چپ‌ها روسیه را

رضا پرچی‌زاده


این وجیزه را می‌نویسم به خواهش میهن‌دوستانی که امر فرمودند درباره انتخابات ریاست جمهوری در مصر چند خطی قلمی کنم. از آنجا که درباره مصر به کرات و به تفصیل نوشته‌ام و مواضعم در این باره عموما مشخص است روده‌درازی را جایز نمی‌دانم، و یکراست می‌روم سر اصل مطلب. بنده از همان روز اول هوادار انقلاب مردمی و سپس دخالت ارتش در براندازی رژیم اخوان‌المسلمین در مصر بوده و هنوز هم هستم. این ساده‌بینی و ساده‌پسندی نیست؛ واقع‌گرایی است. ارتش قرار نبود برای مصر دموکراسی بیاورد. ارتش تنها از سقوط مصر در چاه اسلامگرایی جلوگیری کرد. این البته کاملا قابل پیش‌بینی بود که بعد از نجات مصر از شر اسلامگرایی ارتش خودش بخواهد سوارِ کار بشود، اما این چیزی از این حقیقت کم نمی‌کند که اگر نبود افراطهای اخوان‌المسلمین، ارتش مجال خودنمایی نمی‌یافت.

لذا اینکه امروز – به همان روال گذشته – عده‌ای اسلامگرا و چپِ از اینجا رانده از آنجا مانده قداره کشیده‌اند که «دیدید مصر باز هم دیکتاتوری شد؟!» تنها تلاش برای ماستمالی کردن حقیقت و پاک کردن صورت مساله است. این عده ابتدا هم تلاش کردند چیزی که در مصر اتفاق افتاد را به ناف آمریکا ببندند. بعدا که مدارک فراوانی رو شد مبنی بر اینکه دولت اوباما در حقیقت به دنبال حفظ اخوان‌المسلمین در قدرت بوده و با انقلاب مردمی و دخالت ارتش مخالفت می‌کرده، اینها فیل‌شان یاد هندوستان کرد که عربستان و اسرائیل پشت قضیه هستند؛ که عربستان در حقیقت هست و نقش اسرائیل نامشخص است، گرچه به احتمال زیاد رضایت دارد. خلاصه در این بین اینها به همه جا چنگ می‌زنند و به همه چیز استناد می‌کنند تا عدم مشروعیت وقایع مصر را اثبات کنند مگر به این حقیقت بنیادین که مصر را اسلامگرایان به این روز سیاه انداختند و دموکراسیِ نیم‌بند را در نطفه خفه کردند؛ و اینکه بسیاری از مردم مصر خود در حقیقت به مقابله با اخوان‌المسلمین برخاستند.

این روشنفکرنمایان در جریان تجزیه شبه‌جزیره کریمه به دست پوتین و لشکرکشیِ وی به مناطق شرقی اوکراین، با حمایت از این اعمالِ به غایت نامشروع بر اساس هم اخلاق و هم عرف بین‌المللی، دیگربار بایاس‌های ایدئولوژیکِ خود در قبال روسیه را نشان دادند و ثابت کردند که چپ‌جماعت اول و آخر نوکرِ روسیه است، و فقط موقعیت لازم دارد تا این را نشان بدهد. البته منظورم همه چپ‌ها نیست، ولی بسیاری‌شان را دیدم که از آن اعمال شنیع رضایت داشتند. به عبارتی، از لحاظ آماری گرایش بالا بود. مواضع آنها در قبال سوریه هم مشخص است، و از رژیم خونریز اسد و در نتیجه از جمهوری اسلامی حمایت می‌کنند. برای این کینه‌توزان – که از قضا خود اکثرا ساکن کشورهای غربی هستند – همین‌که غرب «تودهنی» بخورد کافی است. باقی حاشیه است. اینها درباره تجزیه ایران نیز همین موضع را دارند. این خط این هم نشان که زمانی که موقعش برسد آنها نیت پلیدشان در این باره را نیز علنی خواهند کرد. اینکه ما و چپ‌ها کارد و پنیر هستیم دلیلش همین یکی – یعنی دشمنیِ آنها با ایران – کافی است.

اما به مصر که بازگردیم، دیکتاتوریِ ارتش به مصر بازگشته است. در شرایطی که اخوان‌المسلمین سازماندهی‌شده بود و مسلح بود و در میان مردم هم نفوذ داشت، راهی برای جلوگیری از قدرت گرفتن‌اش نبود مگر استفاده از قدرتی دیگر، که در آن لحظه در دست ارتش بود. فعلا ارتش جلوی اسلامگرایی ایستاده؛ اما مصر روی دموکراسی را نخواهد دید مگر اینکه اسلامگرایی را به طور کامل از اثر بیندازد، زیرا در آن صورت دیگر دلیلی برای دیکتاتوریِ ارتش باقی نمی‌ماند. این اشتباه را ما ایرانیان سی و خرده‌ای سال پیش کردیم که تن به اسلامگرایی دادیم و در برابر آن مقاومت جدی نکردیم، و نتیجه شد این جهنمی که امروز هست.

 

 مصریان اما تجربه ما را داشتند و چنین نکردند. آنها اسلامگرایی را پس زدند که خود قدم مثبتی است، اما کافی نیست. اسلامگرایی باید در مصر – چنانکه در ایران – ریشه‌کن شود اگر قرار است مردم نفسی به راحتی بکشند و دموکراسی را مستقر کنند. کارِ مصریان تازه آغاز شده است….


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد