|
تاریخ انتشار:11.07.2015
برخورد به
صحبت های دکتر اسماعیل خوئی در کنگره سبز های انحلالی
نوید اخگر
ابتداعا باید بگویم که در هیچ مقطع تاریخی
همچون امروز زمینه برای برداشتن تیغ اسلام کشتار گر و متحجر و
خرافه پرست از روی گلوی مردم ایران چه به لحاظ داخلی و چه در صحنهء
بین المللی و در طی 1400سال خونریزی و کشتار مانند امروز وجود
نداشته است.
هر گونه حمایت کنشگران سیاسی و روشنفکران از اسلام با آوردن
آرگومنت های جنگ سردی و نشان دادن نتایج ممنوع شدن دین و مسحیت در
شوروی سابق بجای نشان دادن جنگ جهانی دوم و حذف فاشیزم از زندگی
مردم اروپا و جهان یک خیانت آشکار به تاریخ ایران به فرهنگ ایران و
به مردم ایران و حمایت از آخوند محسوب میشود.
یک محجبه رژیمی در ایران با حمایت بیت رهبری منشور کوروش را از
خارج ایران قرض میکند و به ایران میآورد سر دست میکند و فریاد
حمایت از ادیان میکشد گوئی بیت رهبری و جمهوری اسلامی در عرض 37
سال خونریزی اسلامی حامی و طرفداران ادیان و کوروش و مقبره او و
تخت جمشید بوده و آن اماکن را زیر آب غرق نکرده و بر روی این
مکانها ضریح طلا و نقره کار گذاشته و 11 هزار امامزاده بسیجی را هم
از یاد برده است.
شکوه میرزادگی همسر اسماعیل نوری علا که داغ خیانت به آزادیخواهان
ایران و لو دادن و بکشتن دادن خسرو گلسرخی ها را بر پیشانی دارد
سریعا در پشت این محجبه بیت رهبری منشور کوروش را او هم سر دست
میکند و فریاد حمایت از ادیان (بخوانید اسلام عزیز) را سر میدهد و
به سازمان ملل در جهت حمایت از ادیان (اسلام) نامه مینویسد و
تقاضای حمایت از دین مبین را میکند.
ایشان با آرگومنت لولو خور خوره ممنوعیت مذهب در شوروی سابق در
نشست استکهلم برای من در حمایت از اسلام عزیز گربه رقصانی میکند که
باو تذکر میدهم بجای تبلیغ پیرامون ممنوعیت مسیحیت در شوری سابق که
اساسا قابل مقایسه با تهدیدات داعش و بوکو حرام و خمینی و خامنه ای
و القاعده و طالبان بر علیه بشریت و تمدن امروز نیست نگاهی به
ممنوعیت فاشیزم هیتلری از 1940 اروپا و امریکا و جهان تا به امروز
بیندازد و تاکید میکنم که اسلام بایستی ممنوع و از صحنه تاریخی
ایران و از زندگی مردم حذف و تبلیغ آن همچون تبلیغ فاشیزم و
هیتلریسم ممنوع گردد، همچون کشورهای حوزه دریای خزر که تبلیغ اسلام
را ممنوع کرده اند و نیز همانطور که فاشیزم هیتلری از زندگی مردم
جهان کنار گذاشته شد.
در نشست رسمی و با حضور نزدیک به 30 نفر در جلسه استکهلم همسر شکوه
میرزادگی( اسماعیل نوری علا) بعد از مطرح کردن این تئوری توسط من
که اسلام باید در ایران ممنوع شود و از صحنه زندگی مردم حذف گردد و
نیز تئوری جدائی دین از دولت یک تئوری تاریخ مصرف گذشته و عقب
مانده و ارتجاعی است و برای نگه داشتن مذهب و اخوند مطرح میگردد،
اسماعیل نوری علا مرا به نشان فاشیست مزین میکند که در جواب باو
میگویم مبارزه و جنگ حتی با داعش و خمینی و اسلام خامنه ای فاشیزم
نیست همکاری با اینها و جناح هایشان فاشیزم است که فریاد بر میآورد،
ای آقا مرا به رژیمی بودن متهم میکنند و آقای حسن اعتمادی ناظم
جلسه در حمایت نوری علا بمن میگوید: آقای اخگر میخواهید جلسه را بر
هم بزنید؟
عین این برخورد نوری علا را جمهوری اسلامی و پاسدارانش در وزارت
خارجه در سال 60 از طریق روزنامه ها و رادیو تلویزیونشان بمن
داشتند و مرا طاغی و باغی و ضد انقلاب خواندند در حالی که قلم
اسلامی حاج اسماعیل نوری علای مسلمان داشت در مدح اسلام و خمینی
مدیحه و شعر میسرود. و خون خسرو گلسرخی دستهای شکوه میرزادگی همسر
ایشان را رنگین کرده بود، امروز اینها شده اند سکولار و دمکرات و
من طاغی و باغی و ضد انقلاب شده ام فاشیست. وزارت خارجه جمهوری
اسلامی از کلماتی مثل طاغی و باغی اگر امروز هم استفاده کنند دیگر
کاربرد ندارد به این خاطر اسلام و مسلمانان عزیز! فاشیست شناس شده
اند.
سالهاست که اسماعیل نوری علا دم خور سبز های لجنی و مسلمانان داخل
و خارج ایران و همکیشان سابق خودش در سایت به اصطلاح سکولاریزم نو
بوده است/ او مرتب با نوشتن مقالات و نقطه نظرات مسلمانان در نشریه
اینترنتی خود و ضدیت کور گاه و بیگاه با ماتریالیست ها همیشه مرا
به یاد خون به چهره آوردن هادی غفاری در مبارزه با کمونیست ها
میاندازد. اسماعیل نوری علا رسما از پاسداران نظام اسلامی نظیر
محسن سازگارا اکبر گنجی سروش و اشکوری و گله ای از مسلمانان مکتبی
همکیش و البته خیلی سکولار! خود را به کنگره انحلالی دعوت میکند و
میخواهد این کاسه ماست دستش را در دریای جمهوری اسلامی انحلال یعنی
حل کند و یا بالعکس دریای جمهوری اسلامی را در این کنگره انحلالی
مثل یک حبه قند حل نماید .
اسماعیل خوئی در کنگره مسلمانان انحلالی چه گفت و چه میگوید؟
نگاهی به پروسه رو به داخل اسماعیل خوئی که جوهرا ضد ترقیخواهی و
ضد تکاملی و همیشه استحاله طلبانه بوده در کنار اسماعیل نوری علا و
شکوه میرزادگی جای تاریخی خود را پیدا کرده است . نگاهی برقفای
کارهای اسماعیل خوئی نشان میدهد که امروز کجا باید بایستد . به
فعالیت های اسماعیل خوئی در روابط زیر توجه کنید:
الف :دعوت از نویسندگان و هنرمندان ایران از طریق کانون نویسندگان
در تبعید و در خط استحاله رفسنجانی و بعد ها در کنار حرکات دوم
خردادی خاتمی کار میکند.
ب: قرار گرفتن و حمایت خوئی در کنار بچه مسلمانهائی نظیر عباس
معروفی و خط و خطوط گفتمان های خاتمی که با افشاگری های گسترده من
و ما همراه بود.
پ: تائید گفتار های اخوان ثالث توسط خوئی در مورد خامنه ای که
انسان با فضل و با ذوقی است و شما با ندامت گونه ای در ذهن به
ایران برگردید و خدمت بکنید سال/ 1991 1992 میلادی و قبول کردن
پیشنهاد اخوان ثالث از طرف اسماعیل خوئی برای بازگشت به ایران و
گفتار وی که به اخوان گفته بود: تو بر من حق ولایت داری بطوری که
بتوانم بروم و بیایم. (مندرج در کتاب ادبیات مردمی 1992 نوید اخگر)
ص:تقاضای اسماعیل خوئی برای منتشر کردن آثارش توسط وزارت ارشاد از
کانال اسماعیل نوری علا و نشریه اینترنتی وی در سال 2008 میلادی و
باز برخورد شدید من و ما را میتوانید در این لینک مشاهده کنید
http://www.newsecularism.com/2008/0908-C/092608-Navid-Akhgar-Khoi.htm
اسماعیل خوئی همیشه رو به داخل و جناح های داخل از استحاله
رفسنجانی تا کنگره انحلالی امروز و نشستن در کنار طبرزدی و گنجی و
محسن سازگارا را داشته و جالب این که بعد از اینهمه کشتار اسلامی
باز توصیه میکند که شعرا و نویسندگاه مانند بچه دبیرستانی ها
میتوانند بر علیه اسلام انشاء بنویسند ولی یک نهاد سیاسی سکولار
نباید بر علیه اسلام موضع بگیرد و یا کاری بکند چون داخلش پر است
از مسلمانان متعهد که چاقوی بی تیغه را میخواهند در دست نویسندگان
روشنفکران و شعرا بگذارند که گزندی به کسی نرسد.
آقای خوئی این ترفند دیکته شده نوری علا و شکوه میرزادگی که به
اسلام مردم کاری نداشته باشید و لوح کوروش سر دست کردن برای نجات
اسلام عزیز کارگر نیست .
ضدیت با خرافات کشتار گر 1400 ساله را نمیشود زیر پوش حقوق بشری
ایمان و دین مردم از خطر نجات داد. اگر روشنفکر و نیز جامعه تفکر
براندازی و سرنگونی دارد و با انحلال طلبی شمایان کنار نمیاید و
نمیخواهد در دل اصلاح طلبان یا دیگر جناح های رژیم انحلال کند باید
ابزار و وسیله سرنگونی یعنی سازمان و سازماندهی سیاسی فرهنگی خودش
را داشته باشد وگرنه میشود چاقوی بدون تیغه.
ارگانی که اعلام میکند من اجازه نمیدهم ضد اسلامی بنویسید چه چیز
را جز خرافات 1400 ساله و تحجر میخواهد پاسداری کند فاشیست نامیدن
مخالفان در این ارتباط مفهوم است.
آقای خوئی به حمایت کارهای اسلامی سابق نوری علا و خیانت شکوه
میرزداگی میگوید انسانها قابل تغیر هستند و خیلی دیپلماتیک میگوید
اگر کس دیگری ایده سکولاریزم را علم میکرد شاید موفق تر بود. زیرا
خود خوئی هم به مشروعیت نداشتن این دو نابغه طرفدار اسلام واقف است.
من هم با ایشان موافقم انسانها تکامل میابند ولی انچه که نوری علا
و میرزادگی در چنته دارند ارتجاع محض است و اسلام نه تکامل و تغیر
و سکولاریسم.
توجه کنید که در همان کنگره آلمان وقتی دکتر حسن ماسالی با بیش از
پنجاه سال تجربه سیاسی میگوید فردا اسلام و آخوند باید از صحنه
کشور حذف شود شکوه میرزادگی بدون اجازه ناظم جلسه چادر به کمر بسته
درست همانند فاطمه کماندوهای اسلامی به دکتر حسن ماسالی حمله ور
میشود و میگوید چرا بیش از پنج دقیقه حرف زدی و او را به سکوت
وادار میکند در صورتی که هنوز چهار دقیقه از وقت صحبت ایشان باقی
بود . و نیز برخورد ناظم جلسه حسن اعتمادی که به او وقت صحبت ده
دقیقه ای را داده جالب بود که در حمایت شکوه میرزادگی دکتر ماسالی
را سرکوب میکند و او ساکت میشود مینشیند. چرا؟چون ماسالی بر روی
نقطه حساسی انگشت گذاشته این صحنه های فجیج را میتوانید در ویدئو
کلیپ های این کنگره ببینید.آگاهی نیروهای ترقیخواه و رادیکال از
عمکرد نوری علا و شکوه میرزادگی به ایزوله شدن هر چه بیشتر اینها
خواهد انجامید و اینکه اینان را مجبور خواهد کرد که پرچم اسلام
عزیز را هر روز بلند تر برافرازند و کاسه ماست در دست در کنار دریا
به تهیه دوغ انحلالی خود به جمهوری اسلامی و به وابستگان و
کارگزاران آن بپیوندند. و یا دو شقه شده شقه ای بطرف سکولاریزم
اصولی و در جهت سرنگونی عمل کند و گروه انحلالی در درون جناح های
رژیم ذوب شود.
10 جولای 2015 سوئد استکهلم
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|
