|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
 |
|
قابل توجه دولت آمریکا وبقیه !
در حقیقت می توان گفت که جمهوری اسلامی یک
گروه تروریستی که بصورت غیرعلنی از حمایت نخست وزیر عراق نیز برخوردار است
را برای ترور و سرکوب در عراق براه انداخته است. این گروه چنان در عراق
احساس پشت گرمی دارد که بصورت علنی حمله موشکی به کمپ لیبرتی را به عهده
میگیرد و میگوید که همانند حزب الله لبنان در کنار نیروهای بشار اسد بر
علیه مخالفانش میجنگد. البطاط از مالکی و رژیم جمهوری اسلامی در ایران
حمایت می کند.
.............................................. البته این چند خط زیر را به نقل ازاطلاعیه مجاهدین گذاشتم ...... http://www.aftabkaran.com/akhbar.php?id=11845
..بطاط در همين مصاحبه در پاسخ به اينكه «مگر فرمان بازداشت تو صادر نشده است» گفت «خير من تحت تعقيب نيستم، من وارد كار سياسي شده ام و در انتخابات آينده با تمامي توان شركت خواهم كرد.. هيچ فرمان قضايي وجود ندارد» و الا «پليس بايستي مرا بازداشت كند» . بطاط گفت: «همه حزب الله به ولي فقيه وصل هستند به رهبر خامنه اي وصل است. من مقلد سيد خامنه‌اي هستم من به آقاي خامنه اي وصل هستم و حزب الله لبنان نيز به خامنه اي وصل است و دستوراتش را از او مي‌گيرد و مشروعيت را از او مي گيرد...من در سپاه بودم در دانشگاه نظامي در تهران درس خواندم».......
درآخراطلاعیه مجاهدین هم آمده است که جون داداش حالا دیگه باید حتما برگردیم به اشرف!!! اصلا اون تعدادی هم که رفتن به آلبانی....برای حفاظت برگردن به اشرف وعید فطرحتما اونجا باشن تا مراسم سیاسی عبادی فطریه رو با خون بدن.....لازم به ذکراست که یکی ازعوامل حکومت اسلامی به شکلی تائید نشده اعلام کرد : در آخرین روزهای هفته گذشته پنجمین گروه از اعضاء اسیر سازمان مجاهدین از کمپ موقت لیبرتی در بغداد به سمت کشور آلبانی رفتند که این گروه هم شامل 14 نفر بودند ، از جمله سه تن از فرماندهان بالا در این ترکیب قرار دارد. این 3 تن هوشنگ دودکانی، افشین ابراهیمی، اکبر چاوشی.....
چنانچه این خبرنیزصحت داشته باشد ضمن تبریک به اسیران آزاد شده ؛ و ضمن امیدواری برای آزادی بقیه اسیران ؛ و نهایتا تبریکی بزرگ به همه دست اندرکاران کمپین خروج ازعراق ؛ که عملا اجازه ورود رهبرعقیدتی راهم به کمپینمان داده است ! دست مریزاد به همه دست اندرکاران کمپین انسانی خروج ازعراق که خط خروج را با صبروحوصله ادامه میدهند .هرچند رهبری مجاهدین با دست پس میزند و با پا پیش میکشد . شعار احمقانه و غیرعملی بازگشت به اشرف راهنوز میدهد و همزمان خط خروج را درکنارکمپین خروج ما پیش میبرد......
به قول پروفسورخان دائی ؛ فقط 2 گروه نمیتوانند تغییرکنند ..... احمقها و مردگان.....
.................................................
رهبری مجاهدین درهجمه بسیجی گونه خودشان ؛ هنوز روی اسم ایرج مصداقی گیرکرده اند . و طوری نشان میدهند که ظاهرا همه چیزبا نامه ایرج شروع شد واگر ایرج مصداقی با نامه ای انگشت مکرر بروی خیلی از واقعیات نمیگذاشت الان رهبری مجاهدین درتهران بود ! ازطرفی دیگربخش دوم مطلب کشتیبان نیابتی حرفهای جالبی زده است . ظاهرا و از نظرنیابتی کمپین خروج ما عملی احمقانه بوده است که رهبری مجاهدین باید سکوت میکرد :....." موجی که ظاهرا با یک کمپین ساده و شاید هم اندکی ابلهانه براه افتاده بود ، در پروسه اعتلای ! خود به برکت واکنش منحصربه فرد "سازمان رهبری کننده انقلاب نوین" به یک کمپین افشاگرانه علیه رهبری مجاهدین تحت پوشش نقد و ادعای "اصلاح امور" مبدل گردید . افشاگری به جای نقد نشست و ناسزاگویی پاسخ آن ! چشمها بسته و دهانها گشاده ، تو گویی که تهدید را دیگر نه درجانب دشمن که در "خیمه و خرگاه" دوست سراغ باید کرد. جلوی این موج را می شد در آغاز براحتی و بی هیچ هزینه ای سد بست. می شد بجای استفاده از فرهنگ موهن "ماماچه پلیدک" تنها سکوت کرد. سکوت بُراترین پاسخ بلاهت است......
http://www.tipf.info/keshtibane,digar2.htm
بیژن نیابتی دربخش دوم مطلبش تناقض زیاد دارد ..... سیاست "ازهم پاشاندن نرم" سازمان مجاهدین که از الزامات موفقیت استراتژی بالا هست را در پیش بگیرد. شرط وزارت خارجه مبنی بر ضرورت انتقال نیروهای مجاهدین به لیبرتی در کلان معامله "اشرف با لیست" هیچ چیز جز این نیست . این سیاست کثیف را البته خود مجاهدین بهتر ازهرکس دیگری در کشاکشهای روزمره خود با طرفهای ذینفع درک می کنند ، به همین دلیل هم کار یکِ تمامیت تشکیلاتی و لجستیکی خود را یکجا به مقوله حیاتی حفظ تشکیلات و حراست رهبری اختصاص می دهند......
و بالاخره رهنمود نهایی بیژن برای نجات مجاهدین و جلوگیری ازیک انفجارتشکیلاتی ، که درگرو انقلاب ایدئولوژیک دوم است....
مطلب بیژن به نکاتی کشف شده ازگذشته های نزدیک ؛ اشاره میکند . ولی به نظرمن همین گفتن "شیرین بودن شیره"هم...هنوز ناشی ازعدم شناختی مکفی ازسازماتش است . همه چیزبا کمپین خروج و یا نامه شروع نشد . عکس العمل هیستریک رهبرعقیدتی نسبت به تمام موارد ، فقط به یک لاپوشانی ساده برمیگردد . نقش یا خواسته غرب که بیژن هم به آن اشاره ناقصی میکند ، ( سیاست ازهم پاشاندن نرم ) محصول یا استمرارتکاملی همان سیاست خط موازی خودش است . نکاتی که بیژن نیابتی دررابطه با سازمان مجاهدین یا اشراف مکفی ندارد و یا عمدا به آن توجهی نمیکند . به همین دلیل هنوز ذهنش تعیین تکلیف نیست و تناقض دارد !
- وضعییت زشت و اسفباررهبری مجاهدین با نیروهایش درباتلاق عراق، محصول خشت کجی است ازسال 1367 و پایان جنگ عراق......
- خود آن خشت کج محصول پدیده ای است به نام انقلاب ایدئولوژیک و خلق رهبرعقیدتی......
- اصراررهبری مجاهدین به حفظ تمامی همان ساخت و سازهای قرن پیش فقط یک پیام دارد ، سازمان مجاهدین با هرپروسه خوب یا بدی ؛ عمرش به پایان رسیده است و توان انطباق با شرایط سیاسی روز را ندارد .
- تمام حرف ما هم ازهمان سالها پیش همین بود که چرا رهبری مجاهدین نقطه پایان صحنه تمام شده را نمیزند یا نمیتواند بزند ؟ چرا که اگرقرارباشد شروعی تازه ازمسیری دیگرآغازشود ؛ لاجرم باید آن دفترایدئولوژی به طورکامل بسته شود . این به معنی نادیده گرفتن هیچ نیروی سیاسی نیست . ولی واقعییت این است و عملا هم ثابت شده است که مجاهدین یک نیروی ایدئولوژیک هستند که ازگذشته تا به امروز تلاش کرده اند سیاست روز را به قالب ایدئولوژی دیروز بریزند و نتیجه هم بگیرند !
- درپروسه مشخص و زمان بعد ازسقوط صدام بقیه محاسبات سیاسی رهبرعقیدتی هم غلط ازآب درآمد . آن سیاست ازهم پاشاندن نرمی که بیژن به آن اشاره کرده است ؛ قبلا خود آمریکا نویدش را رسما داده بود که : امیدواراست مجاهدین درپروسه دموکراتیک شوند.فاز عملی آن پروسه ازجاخالی آمریکا درعراق شروع شد . تعطیلی زندان تیف درعراق ، انتقال و جابجائی از زندان اشرف به زندان لیبرتی، خروج ازلیست غرب ؛ کمپین خروج نیروهای اسیرازباتلاق عراق ؛ استعفاها و تمام وقایع مربوطه ؛ یک پلان پیش ساخته نبود . ولی عکس العملهای مشابه ویک دست و پیش ساخته رهبری مجاهدین درتمام موارد و اصرارمجاهدین برحفظ شرایط پیشین فقط یک پیام داشته و دارد . سازمان مجاهدین خلق ایدئولوژیک مسعود رجوی؛ درنیمه راهِ یک پایان است. تمامی مصالح این پدیده قرن پیش ؛ حتی به اندازه یک ویرگولش هم به درد زمین سیاست امروز نمیخورد !
- نظر به تمامی موارد بالا که ازسال 2009 درمورد آنها تشریحی و توضیحی بارها نوشته ام....سازمان مجاهدین با رهبرعقیدتی ؛ نیازش به انقلاب ایدئولوژیک دومی نیست . بلکه فقط به نقطه پایان قرن پیش نیاز دارد . آن نیرویی هم که برای هرنقطه پایانی و هرشروعی تازه ؛ یک انقلاب ایدئولوزیک جدید نیاز داشته باشد به درد زمین سیاست جدی نمیخورد . بیشتربه تئاترهای روحوضی شبیه است .
قابل توجل رهبرعقیدتی
اسماعیل هوشیار 16.07.2013
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس