مقاله

 

 

تاریخ انتشار : 16.10.2015


در خصوص احزاب و جریانات روسی، چینی، و چریکی از نوع چپ در افغانستان

ظاهرسعید


در سال ۱۹۶۳ برای نخستين بار هفت تن از روشنفکران با تمایلات چپ، کميته ای برای ايجاد یک حزب سياسی مدرن و پیشرو تشکيل دادند. اين کميته متشکل بود از: ببرک کارمل، ميرغلام محمد غبار، مير اکبر خيبر، نور محمد تره کی، علی محمد زهما، صديق روحی و محمد طاهر بدخشی. که موجب تأسیس حزب دموکراتيک خلق افغانستان در اول ژانويۀ سال ۱۹۶۵ میگردد. این حزب بزودی به صورت حزب وابسته به شوروی، استحاله مییابد. «حزب دموکراتيک خلق» دو سال بعد (۱۹۶۷) به دو شاخۀ «خلقی« و «پرچمی« منشعب میشود. جناحی که نشریه «خلق« ارگانش بود به «خلقی ها» و جناحی که نشریه «پرچم« را منتشر می کرد «پرچمی ها» خوانده میشدند. هر دو جناح دارای وابستگی به شوروی و عدم استقلال حزبی بودند. اختلاف و انشعاب آن ها دليل اصولی نداشت. مخالفت ها بخاطر اختلاف سليقه بین ببرک کارمل و نور محمد تره کی و بر سر مقام رهبری و جلب محبتهای بیشتر شوروی بود.


مائوئیستها(مُدل چینی): »حزب دموکراتیک نوین« بعد از شورش‌ دانش‌آموزان‌ مدارس‌ کابل‌ در 3 آبان‌ 1344 یا 25 اکتبر 1965، با مشارکت‌ اکرم یاری و گروهی‌ از روشنفکران‌ چپ‌، بویژه‌ برادرانِ ‌ محمودی‌ (رحیم‌ و هادی‌‌)، بنیان‌گذاشته‌ شد. این‌ حزب‌ به "سازمان‌ جوانان‌ مترقی‌" (سجم) نیز خوانده‌ می‌شد، هفته‌نامه شعله جاوید، که‌ بعداً حزب‌ مذکور نیز بدان‌ اسم‌ شهرت‌ یافت‌، ارگان‌ این‌ حزب‌ بود. اين جريان طرفدار مبارزۀ توده ای طولانی و محاصرۀ شهرها از طريق دهات بود.


در سال ۱۹۶۸محمد طاهر بدخشی، به علت سلطۀ سياست های قومی و قبیله ای و فارسی زدائی بر »حزب دموکراتيک خلق« از آن انشعاب میکند و «سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان» (سازا) را بنياد میگذارد. «سازا« يک سازمان چپ مستقل با مشی چریکی بود. «سازا» سياستی مطرح کرد به نام «سياست هوشیمین ـ کاسترو». معنای اين سياست اين بود که مثل ويتنام در برخورد با چين و شوروی می بايد مستقل ماند و هر دو سيستم را نقد کرد. اتکاء به مردم محور اساسی هر عمل سياسی ست و نیز الزامی ندارد که حتماً از طريق «جنگ توده ای طولانی» انقلاب به پيروزی برسد. جنگ چریکی مدل انقلاب کوبا می توانند با استفاده از موقعيت کوهستانی افغانستان شروع خوبی باشد. اين سازمان با جبهۀ خلق برای آزادی فلسطين (به رهبری جرج حبش) روابط نزديک داشت.

 اين سازمان سعی کرد با نيروهای چپ ايران مانند سازمان چريک های فدائی خلق و پيکار و وحدت کمونيستی، رابطه آموزش نظامی و منطقه ای برقرار کند، اما با شروع سرکوب اين سازمان ها بوسیله رژیم اسلامی ايران، روابط نتوانست از حد تماس های محدود فراتر رود. سازمان «سازا« بعد از کودتای «حزب دموکراتيک خلق» درآوريل ۱۹۷۸ به صورت بيرحمانه ای سرکوب شد. چيزی حدود ۴ هزار تن از اعضا و هواداران آن به جوخه های اعدام سپرده شدند. از دست رفتنِ بخش اعظم کادرهای حرفه ای و درجۀ يک اين سازمان موجب آن شد که عده ای از کادرهای جوان انشعاب کنند.

از اين انشعاب «سازمان فدائی زحمتکشان افغانستان« (سفزا) به وجود آمد که باز معتقد به مشی مبارزۀ مسلحانه بود. »سفزا« در نخستين روزهای کودتای روسی در افغانستان در چند ولايت مهم شمال و شمال شرق افغانستان عليه رژيم وابسته به شوروی دست به نبردهای مسلحانه زد. در اين نبردها شماری از مهم ترين پادگان های نظامی رژيم را به کنترل خود درآوردند و چند شهر را آزاد کردند. شرايط جنگ سرد و استقلال عمل اين چريک ها موجب آن شد که هم نيروهای اسلامی آنها را در کوهستان ها مورد پيگرد قرار دهند و هم عوامل رژيم دولتی. در نتيجه، آن جنبش مسلحانه با شکست مواجه شد و بار ديگر کادرهای سازمان سفزا و شمار زيادی از رهبران سياسی آن يا در زندان های رژيم و يا در ميدان های نبرد به قتل رسيدند.


«حزب دموکراتيک خلق» گرفتار انشعاب های ديگری هم شد. در سال ۱۹۸۸ چند تن از اعضای برجستۀ حزب خلق (غلام دستگير پنجشيری، شرعی جوزجانی و شهر الله شهپر) انشعاب کردند و گروهی تشکيل دادند به نام «خلق کارگر». و کادرهای جوان حزب نیز انشعاب نمودند و گروه هايی به نام های «جمعيت انقلابی زحمتکشان افغانستان» و «گروه کار» ايجاد نمودند. اين سه گروه منشعب از حزب دموکراتيک خلق با خود و با «حزب مادر» اختلافات جدی نداشته و همۀ به حزب کمونيست شوروی وصل می شدند.


«حزب دموکراتيک نوين» يا همان «شعلۀ جاويد» نيز گرفتار چندين انشعاب جدی گرديد. در نتيجه «گروه انقلابی خلق های افغانستان» (به رهبری دکتر فيض) تشکيل گرديد و «سازمان آزادی بخش مردم افغانستان« (ساما) به وجود آمد. گروه های ديگری هم به نام «اخگر« (طرفدار خط انور خوجه) تشکيل گرديدند که در واقع از بدنۀ «شعلۀ جاويد» جدا شده بودند. روی هم رفته شاخه های مختلف «شعلۀ جاويد» ، «سازا« ، «سفزا« و »اخگر« قرابت ها و شباهت هايی به هم داشتند. همۀ آن ها نيز همزمان با کودتای روسی مورد حمله و کشتار شوروی ها و عوامل داخلی آن ها قرار گرفتند. در ميان گروه های منشعب از شعلۀ جاويد، «ساما« به رهبری مجيد کلکانی يکی از بنيانگذاران برجستۀ جنگ های چريکی بود. مجيد کلکانی هم مثل محمد طاهر بدخشی؛ مبارز جنبش چپ افغانستان به دست «حزب دموکراتيک خلق افغانستان» و با نظارت مشاوران امنيتی ـ سياسی شوروی در کابل اعدام گرديد.
 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد