تاریخ انتشار: 27.12.2013
نسل انقلاب
و قدرت انطباق ایرانی
محمد محب علی
یکی از برکات بیشمار انقلاب اسلامی ایران بدون تردید تحویل دادن
نسل نوجوان انقلابی دهه شصتی امثال بنده بود. خوبی این نسل علاوه
بر انقلابی بودن که خود احسن است٬ قابلیت تطابق بینظیری است که
محصول شرایط دشوار کشور در این سالها بوده است(دشواری! خیلی هم
یکه٬ شما شهرداری؟)
اصل تطابق و انتگراسیون را دست کم نگیرید که از اصول زندگی همه
حیوانات است و انسان بویژه انسان ایرانی استاد آن. بیدلیل نیست که
ما انسانها در قطب شمال که آنقدر سرد است تا قطب جنوب با آن
گرمایش پراکنده شدهایم. کدامین حیوان این قابلیت را دارد؟
دایناسورهای پهنپیکر را تصور کنید؛ یک ذره گرد و غبار در اتمسفر
ایجاد شده بود و این موجودات ناتوان به دلیل نداشتن قدرت تطابق از
بین رفتند. آلودگی دوران مزوزوییک و نمیدانم پرکامبرین در
میلیونها سال پیش کجا و آلودگی اراک٬ اهواز٬ تهران و اصفهان کجا؟
مردم غیور ما همچنان با این همه آلودگی خم به ابرو نمیآورند. به
همین دلیل است که شاید دایناسورها را موجودات تیتیش مامانی نامیدن
دور از انصاف نیست.
به اصل تطابق و جوانان انقلابی ایران بازگردیم که به حول و قوه
الهی همگی استادان اصل تدلیس تطابقاتی شدهاند. از برکات این
انقلاب اسلامی پدران ما یکی دیگر آنکه بسیاری از نسل ما به عنوان
سفیران فرهنگی جمهوری اسلامی به اقصی نقاط دنیا سرازیر شدیم.
آنقدر تعداد این سفرای فرهنگی جمهوری اسلامی زیاد شد که عنقریب
سفرای فرهنگی جمهوری اسلامی از مردمان داخل کشور بیشتر میشوند (اگر
نرخ بالای اعدام و مهاجرت جمعی ایرانیان را حساب کنید متوجه
میشوید که این نکته اصلا جنبه طنز ندارد). این سفیران فرهنگی
جمهوری اسلامی که بیشترشان به صورت کاملا خودجوش به خارج از کشور
آمده اند٬ بنابر روحیه انقلابی خود کارهای خارقالعاده انجام
میدهند که فقط عنوان آنرا ذکر میکنم:
١- عزاداری و پایکوبی همزمان٬ به عنوان نمونه همین امسال و اربعین
حسینی و ایام الله کریسمس.٢- هوادار و اپوزوسیون همزمان٬ باز هم
نمونه از انتخابات ریاست جمهوری سه ماه گذشته.
٣- لاییک و اسلامگرای همزمان٬ تمجید از آیتالله منتظری و مخالفت
با معظم له.
٤- واپسگرایی و تجددگرایی همزمان٬ هزار ماشاءالله این مورد نمونه
نمیخواهد٬ فقط پیرامون خود را بنگرید.
جمع اضداد٬ تجمیع همه پارادوکسهای دنیا و اجتماع نقیضین در همه
این نسل انقلابی نه تنها نکوهیده نیست بلکه قابل تحسین هم میباشد.
نبود این اصل تطابق که به اندازه اصل مترقی ولایت فقیه مهم و
ارزشمند است٬ ایرانی وجود نداشت تا همه ما به آن ببالیم. کوتاه سخن
آن که ما ایرانیان با این قدرت تطابق عالی٬ هجوم اسپارتاها و
اسکندر و اعراب و مغول و ازبک و ترکمن و افغان و عثمانی و روسیه و
انگلستان و شریعتی و ملایان و عراق و احمدی نژاد و این همه
قطعنامه و کاغذ پاره را دیدیم و تجربه کردیم و هنوز ایرانی ماندیم.
خواستم گفته باشم که نگوییم زندگی شستن یک بشقاب است٬ شاید بوده
است زمانی اما آن دوران متعلق به گذشته است. حیف ما مردمان نیست که
با دیدن دوران احمدینژاد صادقترین مرد نظام اسلامی ایران باز هم
سنگ دیگران (مثلا آیتالله منتظری) را به سینه بزنیم؟ اگر قرار به
واپسگرایی است٬ اجازه دهید به دوران طلایی صدر اسلام بازگردیم. با
این قدرت بالای تطابق مطمئنم که ما میتوانیم در آن دوران نیز زیست
کنیم.
khodnevis
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|