تاریخ انتشار: 27.09.2013
گفتهها و
ناگفتههای اوباما و روحانی در سازمان ملل
حسین باقرزاده
خبر مربوط به شرکت حسن روحانی رییس جمهور جدید اسلامی ایران در
مجمع عمومی سازمان ملل بازتاب زیادی در رسانههای فارسیزبان و
بینالمللی داشته است. بسیاری انتظار داشتند که حضور او در این
مراسم فرصتی برای شکستن یخ روابط ایران و آمریکا ایجاد کند، و از
این رو برای سخنرانیهای او و باراک اوباما اهمیت خاصی قایل بودند.
این انتظارها اگر چه نه کاملا ولی تا حدی برآورده شد. روحانی همراه
با وزیر خارجه خود محمد جواد ظریف و جمعی دیگر از حکومتیان با
مقدمات و تبلیغات رسانهای وسیع به نیویورک رفت تا پس از هشت سال
پیاپی چهره دیگری از ایران جمهوری اسلامی به نمایش بگذارد. و
اوباما که از سیاست آشتیجویانه خود با جمهوری اسلامی در پنج سال
حکومتش نتیجه مثبتی نگرفته بود برای شنیدن (و احیانا دیدن) حسن
روحانی و برخورد جدید رژیم ایران با مناقشات بینالمللی خود را
آماده کرده بود. سر انجام، دو تن به فاصله چند ساعت در روز اول
مجمع عمومی پشت تریبون رفتند و نظرات خود را بیان کردند (ولی «دیدار
اتفاقی» در حاشیه مجمع بین آنان صورت نگرفت) - و این خطابهها دور
جدیدی از مناسبات بین ایران و آمریکا را رقم زد.
اوباما دومین رییس کشوری بود (پس از رییس جمهور برزیل) که سخنان
خود را ایراد میکرد. اظهارات او در باره ایران و جمهوری اسلامی
پیش از آن که سخنان روحانی را بشنود طبعا نمیتوانست حاوی واکنشی
در برابر سخنان او باشد. در عین حال، او با توجه به اظهارات و
مواضع روحانی که قبلا مطرح شده لحن دوستانهای در برابر او و حکومت
ایران گرفت. غالب سخنان او کلی و تکراری بود. او از بی اعتمادی
عمیق تاریخی بین دو کشور سخن گفت؛ از دخالتهای آمریکا در ایران و
نقش آن در سرنگونی مصدق از یک سو، و گروگانگیری آمریکاییان و کشتن
سربازان و غیرنظامیان آمریکایی و تهدید به نابودی اسرائیل از سوی
دیگر؛ از این که او علنا و از طریق نامه به خامنهای و اخیرا به
روحانی، اعلام کرده که آمریکا ترجیح می دهد که نگرانیهایش در مورد
برنامه اتمی ایران را به صورت صلح آمیز برطرف کند، و در عین حال
مصمم است که جلوی دست یابی ایران به سلاح اتمی را بگیرد؛ از این که
حق مردم ایران برای دست یابی به انرژی اتمی صلح آمیز را به رسمیت
می شناسد، و متقابلاً از دولت ایران میخواهد که به مسئولیت های
خود در قبال معاهده منع گسترش سلاح های اتمی و قطعنامه های سازمان
ملل عمل کند.
ولی اوباما به موارد دیگری نیز اشاره کرد که بیشتر به مذاق رهبران
جمهوری اسلامی خوشآیند بود. برای مثال، او از فتوای خامنهای علیه
سلاح اتمی نام برد و از این گفته اخیر روحانی یاد کرد که جمهوری
اسلامی هرگز در پی تولید سلاح اتمی نخواهد بود. او همچنین به
کاربرد سلاح شیمیایی علیه ایران در جریان جنگ ایران و عراق اشاره
کرد و تلویحاً از نقش «مثبتی» که رژیم ایران میتواند در حل بحران
سوریه ایفا کند یاد کرد. ولی دو نکته، یکی گفته و دیگری ناگفته در
سخنرانی اوباما بود که برای رژیم ایران بیش از هر چیز اهمیت داشت.
۱ - نکته اول که در سخنان اوباما صریحاً آمد این بود که «ما به
دنبال تغییر حکومت در ایران نیستیم». مسئله تغییر رژیم همواره یکی
از نگرانیهای رژیم اسلامی بوده است. در سال ۲۰۰۱ حکومت جورج بوش (دوم)
پس از حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر نیویورک به افغانستان حمله کرد و
حکومت طالبان را سرنگون ساخت.
سپس، بوش در سخنرانی سالانه خود در
کنگره آمریکا از «محور اهریمنی» عراق و ایران و کره شمالی یاد کرد
و نظامهای حاکم بر این کشورها را خطر بزرگی برای امنیت جهانی
شناخت. این سخنرانی در واقع مقدمه حمله نظامی به عراق در سال ۲۰۰۳
و سرنگونی حکومت صدام حسین در آن کشور بود. این حرکت، همراه با این
واقعیت که حکومت بوش از رژیم ایران در ردیف صدام یاد کرده بود،
برای حاکمان ایران (و بسیاری از تحلیلگران) به این معنا بود که
ایران هدف بعدی جنگجویان آمریکایی قرار گرفته است. طرح «خاورمیانه
بزرگ» که از سوی گروهی از نومحافظهکاران آمریکایی تهیه شده بود و
حضور و نفوذ عده زیادی از این نومحافظهکاران در حکومت بوش نیز به
این گمانه دامن میزد. علاوه بر این، بیاعتنایی بوش به پیام
آشتیجویانه محمد خاتمی رییس وقت جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۳ در
باره پرونده اتمی ایران نیز این ظن را تقویت میکرد.
گرچه عواقب خونین حمله آمریکا به عراق که به بهای جان چندین هزار
سرباز آمریکایی و بریتانیایی (و دهها و شاید سدها هزار شهروند
عراقی) تمام شد اشتهای آمریکا برای حمله به ایران و تغییر رژیم آن
را کور کرد، این ترس همچنان در خودآگاه سران حکومت ایران باقی
ماند. آگاهی بر تأثیر تلفات بالای نیروهای اشغالگر بر انصراف از
حمله به ایران، در واقع، یکی از انگیزههای رژیم ایران بر وارد
کردن ضربه به نیروهای آمریکایی و بریتانیایی در عراق و افغانستان
بود، و رژیم نقش عمدهای در آن بازی کرد. در عین حال، رژیم ایران
همواره به دنبال این بود که برای ادامه حیات خود تضمینی به دست
آورد و مطمئن شود که غرب و به خصوص آمریکا نقشهای برای تغییر رژیم
چه به صورت حمله نظامی به ایران و چه از طریق توطئههای کودتایی و
مانند آن ندارند. سابقه آمریکا و بریتانیا در سازماندهی کودتای ۲۸
مرداد ۱۳۳۲ علیه حکومت مصدق نیز به این ترس دامن میزد. حتی گفته
شد که یکی از انگیزههای رژیم ایران برای دستیابی به سلاح هستهای
قدرت بازدارندگی آن است و از کره شمالی به عنوان نمونهای یاد
میشد که چون به سلاح هستهای مجهز شده است مورد تهدید نظامی غرب
قرار نمیگیرد. در هر صورت، تأکید صریح آقای اوباما مبنی براین که
«ما به دنبال تغییر حکومت در ایران نیستیم» از سخنانی است که
مقامات ایران سخت مشتاق شنیدن آن بودهاند.
۲ - نکته دوم که در بیانات اوباما مطلقا از آن یاد نشد و به این
دلیل طنین مطلوبی برای مقامات جمهوری اسلامی داشت تأکید بر روی میز
بودن گزینه نظامی در مناقشه هستهای رژیم ایران با غرب است. آقای
اوباما که از آغاز ریاست جمهوری خود بر جستجوی راه حل سیاسی این
مسئله تأکید داشته، برای اطمینان دادن به منتقدان داخلی خود و
حکومت اسراییل که بیش از هر کشور دیگری از «ایران اتمی» احساس خطر
میکند، همواره از گزینه نظامی به عنوان «آخرین راه حل» یاد کرده
است. از این رو، او «بر روی میز بودن گزینه نظامی» را همواره به
صورت یک ترجیعبند در نظرات و مواضع خود در این باره به کار گرفته
است. در سخنرانی او در سازمان ملل، اما، هیچگونه تعبیری از این
قبیل دیده نشد. این شاید برای اولین بار باشد که رییس جمهور آمریکا
در یک سخنرانی یا اظهار نظر رسمی در باره برنامه هستهای ایران سخن
میگوید و از گزینه نظامی یاد نمیکند - اقدامی که از دید مقامات
ایران پنهان نمیماند و بیتردید مورد استقبال آنان قرار میگیرد.
آقای روحانی در سخنان خود در سازمان ملل با اشاره به اظهارات
اوباما، که گفت آنها را به دقت دنبال کرده است، واکنش مثبتی نشان
داد. سخنرانی آقای روحانی البته باز هم بیش از آن که حاوی مواضع
جمهوری اسلامی در زمینههای مورد مناقشه (سوریه، پرونده هستهای و
مانند اینها) باشد عمدتا به وعظ و خطابه اختصاص یافته بود - نسخه
دیگری از سخنرانیهای بیربط احمدینژاد در سازمان ملل منتها با
لفاظیهای ماهرانهتر و زبان و منطقی قویتر.
او برای دنیا نسخه
اخلاق و صلح و آزادی و دموکراسی و نفی خشونت و رفع تبعیض و حاکمیت
صندوق رأی میپیچید، بدون توجه به این که از کشوری میآید که خشونت
از خصوصیات ماهوی آن است (جمهوری اعدام)، تبعیضهای شدید جنسیتی و
عقیدتی در قانون اساسی آن نهادینه شده، دروغ و ریا شاخصههای عمده
فرهنگ حاکم است، «دموکراسی دینی» آن نفی صریح دموکراسی است، صلح و
آزادی در آن کشور حکم کیمیا را دارد و برآمدن شخص او به عنوان رییس
جمهور (که او از آن «متواضعانه» تحت عنوان تبلور اراده ملت یاد
میکرد و آن را به رخ جهانیان میکشید) دقیقا معلول کاربرد تبعیض
در حق انتخاب شدن و سند محکمی بر عدم حاکمیت صندوق رأی در ایران
است. او همچنین از «جنایت هایی که در سه دهه گذشته صورت گرفته»
یاد کرد، از «تسلیح صدام حسین به سلاح های شیمیایی و حمایت طالبان»،
ولی فراموش کرد از جنایتهایی نام ببرد که به دست حکومت اسلامی
علیه مردم آن در همین سه دهه صورت گرفته است، از جمله قتل عام
هزاران زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷، که او یکی از متهمان اصلی آن را
به وزارت دادگستری برگزیده است.
از این اظهارات منافقانه و واعظ غیر متعظ بودن او که بگذریم، و
بخش قابل توجهی که به دلسوزیهای دایه مهربانتر از مادر برای مردم
فلسطین اختصاص داشت، آقای روحانی در پایان به سخنان اوباما اشاره
کرد و اظهار امید که «در صورت عزم سیاسی رهبران آمریکا و خودداری
از دنبال کردن منافع گروههای فشار جنگ طلب، میتوان به چارچوبی
برای مدیریت اختلافات رسید. در این چارچوب موضع برابر، احترام
متقابل و اصول مسلم شناخته شده بینالمللی باید مبنا باشد». او سپس
برای این که درک خود را از یک جامعه دموکراتیک و چند قطبی نشان دهد
اضافه کرد که «البته در این زمینه انتظار ما از واشنگتن شنیدن صدای
واحد است»! این اظهارات در هر صورت آشتیجویانه و مثبت ارزیابی شده
است. اکنون قرار است وزیران خارجه آمریکا و جمهوری اسلامی در قالب
گفتگوهای ایران با ۱+۵ با یکدیگر دیدار کنند و این دیدار میتواند
مقدمهای برای دیدارهای بعدی و مذاکرات مستقیم بین دو کشور در این
سطح یا بالاتر باشد. البته نباید فراموش کرد که قدرتهای دیگر و
برتری در ساختار حاکم وجود دارند که ممکن است از روند تحولات به
نحوی که روحانی آنها را هدایت میکند راضی نباشند و بخواهند و
بتوانند بافتههای او را رشته کنند. در آن صورت بازی ممکن است به
صفحه نخست باز گردد و تحولات سیر دیگری را دنبال خواهد کرد.
در این جا بد نیست برای حسن ختام یکی از جملات پایانی آقای روحانی
خطاب به جهانیان را با تغییرات کوچکی خطاب به خود ایشان در این جا
بیاوریم:
«امروز ...[مردم] شما ... را به برداشتن گامی فراپیش میخوانند؛
دعوتِ ... علیه خشونت و افراطیگری. ما باید بپذیریم و بتوانیم در
... [ایران] افقی را بگشاییم که درآن به جای جنگ، صلح، به جای
خشونت، مدارا، به جای خونریزی، پیشرفت، به جای تبعیض، عدالت، به
جای فقر، برخورداری و به جای استبداد، آزادی در سراسر [ایران] بهتر
دیده شود.»
«به گفته ... [حافظ] شاعر بلند آوازه ایران: ....
[واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند،
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس،
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟]»
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|