مقاله

 

 

تاریخ انتشار:12.04.2015

 
« حق انتقاد از اسلام» نوشتۀ منوچهر جمالی

حمید محوی


با توجه به قدمت تاریخی تهاجم خونبار و دهشتناک اسلام به ایران از آغاز (با کشتار مردان و تجاوز به زنان و به بردگی کشیدن آنها و ممنوع ساختن زبان فارسی) تا امروز و با توجه به رویدادهای معاصر ایران و تشکل دولت جمهوری اسلامی در ایران، با توجه به اختناق عمومی در طول تاریخ ایران و خاصه اختناقی که خود دستگاه مذهبی از پایگاه ایدئولوژیک و اعتقادی روی نقد مذهب ایجاد کرده و ضمانت های اجرائی آن را نیز به ما نشان داده است، یعنی دست کم از قتل احمد کسروی و منشی او به جرم اهانت به مقدسات تا تمام قربانیان دوران جمهوری اسلامی ایران که به جرم محارب با خدا به تیر اعدام سپرده شده اند، بخشی از جامعۀ ایران را بر آن داشت تا در مورد مبانی دین اسلام و تأثیرات آن در روند اجتماعی تأملاتی داشته باشند و در مجموع ادبیاتی در زمینۀ نقد مذهب ایجاد کنند. این جریان انتقادی که غالباً در محدودۀ اپوزیسیون ها واقع شده ولی به دلیل وابستگی سیاسی و اقتصادی به امپریالیست ها غالباً در راستای نیازهای تبلیغاتی صاحب کار و در نتیجه ضرورت سرنگونی جمهوری اسلامی حرکت کرده و کمتر به خود اسلام پرداخته است. و نه تنها دین اسلام را زیر علامت سؤال نبرده اند، بلکه اصطلاح آخوند خوب و آخوند بد را نیز رایج ساختند.

مثل خود ایالات متحده که بر اساس نیازهایش القاعدۀ افراطی و میانه رو را راه اندازی کرد : تروریست افراطی و تروریست میانه رو. علاوه بر این گرچه این اپوزیسیون ها به دلیل پایگاه طبقاتی و وابستگی هایشان و خصوصاً به این علت که بورژوازی کمپرادور ایران که همین اپوزیسیون ها نمایندۀ بارز و برجستۀ آن هستند طبیعتاً نمی توانستند نقد پویائی را رایج سازند. چرا که نقد مذهب چنان که بخواهد عملکرد اجتماعی داشته باشد، و از مذهب عبور کند و دوران نوینی را در چشم انداز جامعۀ ایرانی بگذارد، نیازمند به شناخت عینی و ساخت و ساز قانونمند است، و ما نمی توانیم از این بورژوازی انتظار چنین رویکردهائی را داشته باشیم. متأسفانه این اپوزیسیون ها به دلیل وابستگی به سیاست های امپریالیستی و بهره مندی از صندوق کمک های ویژۀ پنتاگون، از جایگاه معتبر یک جریان پویا و قانونمند که بتواند بر اساس نیازهای ضروری و تاریخی جامعۀ ایران عملکرد عینی و مثبت داشته باشند به دور بوده و هستند.

 البته این وابستگی که جزء بنیادهای این طبقه می باشد، تنها دلیل این کاستی های ما در نقد مذهب نیست. دلایلی دیگری نیز وجود دارد که شاید بتوانیم دست کم بخشی از این دلایل را در کتاب صادق زیبا کلام زیر عنوان «ما چگونه ما شدیم» جستجو کنیم. با این وجود بین سیاه و سفید درجات مختلفی وجود دارد، استثناهائی وجود دارد، و ما اگر با دید انتقادی و شناخت آثار را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم، حتی در بی اعتبارترین کتاب ها شاید بتوانیم رگه های طلای نابی را کشف کنیم. کتابی را که در اینجا می خواهم معرفی کنم خوشبختانه باید جزء همین استثناها بدانیم.

خیلی از شما شاید با آثار منوچهر جمالی آشنائی داشته باشید، ولی شاید خیلی از شما هنوز کتاب «حق انتقاد از اسلام» را نخوانده باشید. من خودم جزء آن دسته از خوانندگانی هستم که خیلی به تازگی کتاب « حق انتقاد از اسلام» را دانلود کرده ام و تا اینجائی که در خواندن کتاب پیش رفته ام، تشویق شدم که برای این کتاب در گاهنامۀ هنر و مبارزه تبلیغ کنم، متأسفانه شانس کشف این نویسنده را در زمان حیاتش نداشتم (او در 5 ژوئن 2012 در اسپانیا چشم از جهان فرو بست).

با این وجود تا اینجا (در 60 صفحۀ اول)، دو انتقاد را به این کتاب وارد می دانم. انتقاد اول این است که در اغلب موارد و یا به اندازۀ کافی برای نظریات مطرح شده به قرآن و یا آثار مذهبی مراجعه نکرده است، به عنوان مثال در ص 35 وقتی می گوید « مشرک قابل تربیت نیست و باید او را کشت» به هیچ سوره و آیه ای اشاره نمی کند. هر چند که ما در تمام صفحات کتابی که مسلمانان مقدس می پندارند با این گونه فرامین مرگ برای خداناباوران روبرو می شویم و موضوع شناخته شده ای است (سورۀ بقره شهرت خاصی دارد). من بیشتر شیوۀ نگارش نویسندگانی مانند میشل اونفره را در « رسالۀ خداناباوری» ترجیح می دهم که مکان تمام آیه ها و سوره های تورات و اناجیل و قرآن را مشخص کرده است. این شیوۀ کار برای تسهیل گسترش های بعدی برای خوانندگان فعال که دوست دارند منابع اصلی را کنترل کنند مفید خواهد بود. البته این انتقاد مطلق نیست و نویسنده در برخی موارد به این امر پاسخ گفته است. انتقاد دوم نیز مرتبط است به موضع گیری ضد کمونیستی منوچهر جمالی، خصوصاً وقتی که شعار گویانه از «آزادی، حق انتقاد از مارکسیسم» ( صفحۀ 53 نسخۀ پی دی اف) حرف می زند، گوئی که مارکسیست ها برای کسی حق انتقاد قائل نیستند و یا امکان انتقاد در این مکتب ماتریالیستی وجود ندارد... یعنی موضوعی که موجب ریزش تأملات انتقادی او می شود.



با این وجود اگر از این موضع گیری های تردید آمیز و غالباً بی مورد و حتی خارج از موضوع قطع نظر کنیم، در «حق انتقاد از اسلام» کتاب بسیار ارزشمندی در زمینۀ نقد مذهب خواهیم یافت. و آنهائی که از دیر باز دین اسلام و یا دستگاه دین اسلام در ایران را به ویژه در دوران مدرن و انقلاب های صنعتی به عنوان یکی از عوامل عقب ماندگی شناسائی کرده اند نیز در این کتاب تأییدات متعددی برای نظریات خودشان خواهند یافت. بی گمان موضوع عقل انسان و چگونگی و سرنوشت آن در ایدئولوژی اسلامی به انضمام موضوع «تقلید» یکی از مهمترین مسائلی است که منوچهر جمالی مطرح کرده و به تنهائی نظریۀ اسلام به عنوان عامل عقب ماندگی جامعۀ ایرانی را مختصر و مفید تأیید می کند.

با این وجود منوچهر جمالی به دلیل محدودیت های ایدئولوژیک و خصوصاً ضدیت و یا نا آشنائی با سوسیالیسم علمی و ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک، وقتی از استقلال عقل صحبت می کند می گوید : «استقلال عقل فقط موقعی ممکن است که به خود اطمینان داشته باشد که می تواند بخودی خود سرچشمۀ معرفت بشود» (پاراگراف دوم صفحۀ 61)

در نتیجه در پیشنهاد ما برای خواندن این کتاب به عنوان یک کار ارزشمند در زمینۀ نقد مذهب، کاملاً جانب نسبیت را باید در نظر بگیریم و با دید انتقادی مطالب منوچهر جمالی را بخوانیم، چرا که از این نوع اشتباهات نیز در این کتاب دیده می شود : ما در هیچ کجا «عقلی مستقل» نمی بینیم، آیا شما تا کنون «عقل» را دیده اید که در خیابان به تنهائی راه برود ...؟ ولی انسان را دیده اید، پس عقل مستقل وجود ندارد، بلکه انسان به عنوان یک کلیت مطرح می باشد، و از دیدگاه ماتریالیستی این انسان محصول زیست محیط خود و مناسبات تولیدی دوران خود می باشد. انسان در رابطۀ مستقیم با انباشت فرهنگی و تمدنی و زیست محیط خود و سهمی که از آن داشته می باشد، و بر این اساس است که می تواند احتمالاً در شرایط مساعد به فاعل شناسنده و خلاق تبدیل شود و سنگی به بنای تمدن بشری بیافزاید و یا بخودش تحقق ببخشد و احتمالاً اثری والا به وجود بیاورد و به مفهومی خاص ارتقاء ببخشد.

و یا وقتی می گوید : « خلاقیت عقل انسانی موقعی تأمین می شود که حکومت انسانی باشد» (صفحۀ 62)، از دقت کافی برخوردار نیست و ما تنها از روی تسامح می توانیم با توجه به موضوع کتاب چنین فرمولی را بپذیریم، ولی در واقع «حکومت انسانی» حداکثر نشان می دهد که حکومت منشأ انسانی دارد، در این صورت می توانیم بگوئیم که خود مذهب هم ریشۀ انسانی دارد، نظام سرمایه داری و جامعۀ طبقاتی نیز انسانی است. با این وجود هیچ یک از این جلوه گاه های انسانی الزاماً به ضروریات رشد خلاقیت و خرد در افراد آدمی پاسخ نمی گوید و تضمینی در این مورد وجود ندارد، بلکه کاملاً بر عکس ضروریات حاکمیت یک طبقه بر طبقات دیگر سرکوب عمومی و منحرف ساختن نیروهای مولد را ایجاب می کند، نه برای پاسخگوئی به نیازهای اصلی و عمومی بلکه برای نیازهای حاکمیت طبقاتی. بنابر این در خواندن نوشته های منوچهر جمالی فقید باید همواره دید انتقادی مان را حفظ کنیم تا بتوانیم نکات برجسته ای را که او مطرح کرده تشخیص دهیم.

انتقادات دیگری نیز به منوچهر جمالی وارد است، به عنوان مثال، وقتی از تقلید صحبت می کند و یا در ادامۀ بحث بالا در همان صفحۀ 62 ، می بینیم که از شناخت مستقیم نزد رهبر و تبعیت مردم می گوید. در این مورد نیز نظریات نویسنده از دقت کافی برخوردار نیست، زیرا تقلید از بازنمائی های اجتماعی و هر آن چه که به شناخت مرتبط می باشد بخشی از آموزش است. در نتیجه، تقلید و تبعیت برای مرحله ای از آموزش نزد افراد حتی ضروری نیز هست. مشکل اصلی تنها فقدان شناخت مستقیم نزد مردم و مؤمنین نیست (روی مشکل اصلی تأکید می کنم)، بلکه مشکل اصلی فقدان شناخت نزد خود رهبر مذهبی و در خود بنیادهای مذهبی می باشد و در واقع شناخت مذهبی را باید [شبه شناخت] بنامیم. به قول معروف خانه از پای بست ویران است. خود این شبه شناخت است که وقتی به حالت منجمد و دائمی در می آید و ضمانت حقانیت خود را نیز به تهدید تا تهدید به مرگ ناباوران تکیه می دهد مانع اصلی بنظر می رسد.

مارکس هورکهایمر و تئودور آدورنو در کتاب « دیالکتیک خرد» قطعۀ مختصر بی بدیلی دارند تحت عنوان « پیدایش حماقت» که ترجمۀ آن را در این لینک خواهید یافت.

پیدایش حماقت. هورکهایمر.آدورنو. به مناسبت بازداشت فریبرز رئیس دانا.
ما باید به عملکرد اعتقادات دینی خصوصاً وقتی «ترس از خدا» را مطرح می کنند آگاه شویم : « از خدا بترسید». این ترس است که انسان و خردانسانی را فلج می کند و انفعال از روی ترس و تسلیم به این هیولای آسمانی تا جائی پیش می رود که شنیع ترین جنایات را به نام او مرتکب می شوند.



حمید محوی



 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد