مقاله

 

 

تاریخ انتشار:01.01.2015

نامه ایرج مصداقی به محمد حسیبی

قریب دو هفته پیش بار دیگر بر سر آقای ایرج مصداقی در فیسبوک سر صدائی برپا شده بود. برای علاقمندان به شناخت ماهیت او که از دیرباز مجاهد بود و همچنان نیز مجاهد و نوکر امریکا است نامه زیر را که وی در تاریخ 28 دسامبر سال 2007 میلادی به اینجانب نوشته بود در فیسبوک درج می کنم.


توضیح اینکه اینجانب و تنی چند از دوستان در آن دوران به پناهندگان کمپ تیف یا TIPF کمک می کردیم و خوشبختانه توانستیم 12 تن از آنان را با زحمت فراوان و صرف بالغ بر سی هزار دلار از آن کمپ، از کشور عراق و منطقه اربیل رهائی بخشیم.


لطفا به اراجیفی که در این نامه پرداخته بود بخصوص حمایتش از رجوی و توهین به دکتر زرافشان توجه فرمایید.


31 دسامبر 2014
محمد حسیبی


...........................................................................................................................


آقای حسیبی عزیز سلام


راستش داستان کمپ تیف مانند داستان خود مجاهدین پیچیده است، به راحتی نمی‌شود موضعگیری کرد. بسیاری از مسائل را بایستی در نظر گرفت.


۱- کمپ تیف در اشرف نیست، این کمپ در نزدیکی اشرف و زیر نظر آمریکایی‌هاست. مجاهدین خلق هم تسلطی روی آن ندارند و اساساً هم نمی‌توانند داشته باشند. موقعیت آن‌ها چنین چیزی را ایجاب نمی‌کند. من لااقل از طریق کانال های بین‌المللی در جریان امر هستم.
۲- این کمپ بعد از این آمریکایی‌ها شروع به مصاحبه با افراد مستقر در کمپ اشرف کردند به وجود آمد. شش نهاد آمریکایی آن‌ها را بازجویی کرده و در این میان عده‌‌ای خواهان جدایی از مجاهدین شدند که به کمپ تیف منتقل شدند. تعداد این افراد بالغ بر ۵۰۰ نفر می‌شد.
بیش از ۳۰۰ نفر از آن‌ها به ایران بازگشتند و بقیه در تیف مانده و مشکلات را تحمل کردند. کمپ تیف ابتدا چادر بود و زندگی در آن بسیار سخت‌تر از کمپ اشرف. کسانی که به آن جا منتقل می‌شدند نسبت به اشرف از امکانات بسیار کمتری برخوردار بودند.


در ابتدا بخشی از مشکلات برمی‌گشت به سردرگمی خود نیروهای آمریکایی. بچه‌هایی هم که به تیف رفته بودند ابتدا تصورشان بر این بود که به زودی تعیین تکلیف می‌شوند. چرا که در مصاحبه با نیروهای آمریکایی با وعده و وعید های مختلف هم روبرو شده بودند. در ابتدا برخورد نیروهای آمریکایی فرق می‌کرد آن‌ها بیشتر به دنبال انحلال مجاهدین بودند ولی بعدها ظاهراً به خاطر مشکلاتی که با آن مواجه شدند برخوردشان تغییر کرد.


این افراد در کمپ تیف ماندند معطل. چرا که آمریکا و اروپا هنوز نتوانسته‌اند با مجاهدین تعیین تکلیف کنند. از یک طرف مجاهدین در لیست تروریستی هستند، اما با آن‌ها در اروپا دیدار و گفتگو می‌کنند و از طرف دیگر به خاطر قوانین دست و پا گیر اداری نمی‌توانند آن‌ها را به عنوان پناهنده بپذیرند.


البته مجاهدین هم تمایلی به حل و فصل کار این افراد نداشتند چرا که اگر این‌ها به اروپا و آمریکا آورده شوند مشکلاتی در خود اشرف پیش آمده و افرادی خواهان جدایی خواهند شد. چنانکه همین الان هم یک کمپ از کسانی که نمی‌خواهند در روابط مجاهدین باشند و نمی‌خواهند به تیف بروند در همان اشرف تشکیل شده است.


خود این بچه‌ها هم چون در بیم و امید هستند و انتظار می‌کشند شرایط سختی را دارند. البته این برای اولین بار نیست. سابقاً همین وضعیت برای کردها در کمپ رمادی بود. افراد گاه متجاوز از ۲۰ سال در کمپ ماندند تا تعیین تکلیف شدند. آن موقع پای آمریکا هم در میان نبود. سازمان ملل بود و صلیب سرخ. ولی دولت‌های اروپایی و آمریکایی به اندازه‌ی کافی همراهی نمی‌کردند.


عاقبت سازمان ملل با افراد حاضر در تیف مصاحبه کرد و آن‌ها را به عنوان پناهنده پذیرفت ولی دولتی در دنیا نیست که آن‌ها را بپذیرد. مشکل وجود مارک تروریستی است. دولت سوئد ۹ پرونده ای را که به اداره مهاجرت ارجاع شده یک جا رد کرد. یعنی مشکل صرفا‌ً آمریکایی‌ها نیستند. من با مسئولین سازمان ملل در این زمینه صحبت کردم.


من در سه سال گذشته به طور مداوم پیگیر کار این بچه‌ها بودم.


یکی از موارد همسر دوست من است که در بمباران آمریکایی‌ها زخمی شده و بیش از یک سال بستری بوده است. نام وی در اسناد سوئٔدی به عنوان شوهر دوستم ثبت است ولی مشکل چنان که گفتم لیست تروریستی است و اصلاً حاضر به گفتگو در این باره نمی‌‌شوند. مبرزترین وکلای سوئدی نیز می‌گویند در این مورد کاری نمی‌شود کرد.


اما یک نفر از کسانی که به ایران رفته بود و از طرف رژیم به سوئد باز پس فرستاده شده بود در این‌جا قبول شده است.


اما یک نفر از کسانی که دارای ۵ فرزند در سوئد است و پناهندگی سوئٔد را داشته نمی‌تواند به سوئد برگردد و سیستم امنیتی پرونده او را رد کرده است. این که گفته شود آمریکایی‌ها مشکل به وجود آوردند واقعی نیست. درست است که بارها آن‌ها را سرکوب کرده‌اند و حتا به ابوغریب برده‌اند، بازداشت کرده‌اند و ... اما فکر می‌‌کنید این دولت‌های اروپایی بهتر عمل می‌کردند. می‌خواهم بگویم مشکل را آن‌گونه که هست باید دید.


تلاش صلیب سرخ بین‌المللی، سازمان ملل و دولت آمریکا و دیگر نیروهای درگیر این است که افراد را مجبور به رفتن به ایران کنند.
در این میان تعدادی از مزدوران رژیم، مانند کریم حقی، مسعود خدابنده، حسین سبحانی و... همچنین سایت‌های ایران دیده‌بان، اینترلینک و سایت‌های تابعه که وابسته به وزارت اطلاعات هستند نیز آتش بیار معرکه شده و تلاش می‌کنند هر طور شده افراد را به رفتن نزد رژیم سوق دهند.


البته کاغذ بازی های معمول هم هست. اگر یادتان باشد یک جوان ایرانی به خاطر کاغذ بازی بین بلژیک و فرانسه ۱۲ سال در فرودگاه شارل دوگل فرانسه زندگی کرد و امکان خروج از فرودگاه را نیافت. این افراد که الان در عراق هستند که هیچ قانونی ندارد و هرکس صبح زودتر پا بشه پادشاه است.


ابتدا قرار شد این افراد به ترکیه بروند ولی دولت ترکیه در آخرین لحظه نپذیرفت. حالا هم که دولت آمریکا لیسه پاس برای آن‌ها گرفته، سیطره‌های عراقی سرخود افراد را گرفته و به بهانه‌ی چک هویت و ... نگاه می‌دارند. کسی به کسی نیست. هیچکس دیگری را قبول ندارد.
لیسه پاس از طریق دولت عراق صادر شده اما دولت خودمختار کردستان آن را قبول ندارد و اجازه خروج به افراد نمی‌دهد. می‌گوید اینجا کردستان است و ربطی به عراق ندارد. منظورم از این توضیحات این است که کار به این سادگی نیست.


من از نزدیک در جریان کار بچه‌ها هستم. این افراد به میل و اصرار خود و با امضاء ورقه‌ای از کمپ خارج می‌شوند. من تا به حال برای سه نفر از آن‌ها جا تهیه کرده‌ام. و مقدمات خروج سه نفر دیگر از ترکیه را تهیه می‌کنم. یکی از دوستانم در سیطره عراقی ها گیر کرده.


۴نفر از دوستانم هم اکنون در تیف هستند. این بچه‌ها نیاز به کمک دارند از هر نظر اما مشکل‌شان باهیاهو حل نمی‌شود. فقط موضوع پیچ می‌خورد. بایستی روی پارلمان‌ترها فشار آورد. از دولت‌ها بازخواست کرد. کسی دلش برای این افراد نمی‌سوزد. فقط به دنبال مطامع سیاسی هستند. چند وقت پیش حزب کمونیست کارگری یک هیاهویی کرد ولی معلوم بود ارزشی برای این افراد قائل نیستند.


رژیم و مزدورانش هم این وسط فعال هستند. به نظر من مزدوران رژیم به دنبال حل و فصل مسئله‌ی این افراد نیستند. آن‌ها خط رژیم را پیش می‌برند. مصاحبه کانال یک با قشقاوی یکی از همین افراد آب به آسیاب رژیم ریختن بود. سایت‌های این دسته افراد را نگاه کنید یک کلمه علیه رژیم پیدا نمی‌کنید.


کریم حقی مزدوری است که باعث خودکشی همسرش شد. از هیچ رذالتی فروگذار نمیکند. با این که پناهنده است و یک روز هم کار نکرده، در حال ساخت یک خانه‌ی بسیار خوب در هلند است. این‌ها توسط رژیم کوک می‌شوند، به نظر من نبایستی به این‌ها بلندگو داده شود. بلافاصله مصاحبه با قشقاوی را در سایت‌های وابسته به وزارت اطلاعات گذاشتند.


من خودم رابطه‌ای با مجاهدین ندارم ولی اینطوری هم نیست که خودم را گول خورده فرض کنم. غالب این بچه ها هم چنین احساسی ندارند. من هنوز هم خیلی خوشحالم که به دام اکثریت و حزب توده و اقلیت و ... نیفتادم.


من صد بار رجوی را به کیانوری و نگهدار و توکل، حسین زهری و مصطفی مدنی و رهبران پیکار و رنجبران و ... ترجیح می‌دهم.
من صدام حسین را بارها به آدمی مثل جلال طالبانی که بسیاری از نیروهای چپ وامدار او هستند و در ضمن ریاست‌جمهوری‌اش را تبریک گفتند ترجیح می‌دهم. من مجاهدین را دشمن مردم ایران نمی‌دانم.


متأسفانه این حقیقت دارد، مجاهدین را بگذاریم کنار و فکر کنیم که اصلاً نیستند شما یک جا را به من نشان دهید که به ان دل ببندم. اگر مجاهدین دشمن مردم ایران هسند لطفاً نام دوستان مردم ایران را ببرید. به نظر من متأسفانه مجاهدین هنوز از بسیاری سر هستند. به همین خاطر است که سعی می‌کنم به شکل مستقل به کار خودم ادامه دهم.


درست است روابط دمکراتیک بین‌ آن‌ها حکم فرما نیست. درست است که اصولاً جریان‌های ایدئولوژیک راه به انحصار و توتالیتاریسم می‌برند، درست است که برخوردشان با منتقدین‌شان بد است اما کدام یک از جریان‌های ایرانی این خصوصیت را ندارند؟ تازه آن‌ها ۲۶ سال است زیر ضرب هستند و بقیه در همین اروپا و در حالی که تحت فشار نیستند این خصوصیت را دارند. مشکل اینجاست که ما و جامعه‌مان عقب مانده‌ایم. خمینی از توی ما در آمد به ما تحمیل نشد. اگر دنیا جمع شوند نمی‌شود یک دهم خمینی را به جامعه سوئد تحمیل کرد.


طرف محدوده‌ی قدرتش یک سایت فکسنی است خدا را بنده نیست. والا اگر به جای رحوی بود که فداییانی داشت که حاضر بودند جانشان را به خاطرش بدهند، من و شما را از روی زمین بر می‌داشت.


منظورم این است که مجاهدین هم بخشی از جامعه عقب مانده ایرانند. آن‌ها مجاهدین خلق ایرانند و نه خلق سوئد.


راستش من فکر می‌کنم احساسات امپریالیسم ستیزانه و تبلیغات دیوانه وار حزب توده در این زمینه کشور ما را سال‌های سال به عقب برده است. همین الان هم متأسفانه بخشی از روشنفکران ما دارای همین معضل هستند. به زرافشان نگاه کنید به چه ورطه‌ای سقوط کرده است. به نظرم توضیحی که ضمیمه‌ نامه‌تان کردید اشکال دارد وگرنه بسیاری از اطلاعاتی که در نامه دادید صحیح است.


با بهترین آرزوها و با تشکر از زحمات شما


ایرج مصداقی

منبع : فیس بوک


آقای ایرج مصداقی یک نکته جالب دیگرهم به هنگام آن دگردیسی اسکّل ساز در سال 2013 به افاضاتشان میافزود که الان و در حاشیه نامه بالا ، وقت اشاره به آن است و آن هم اینکه : در حال حاضر نیروی به درد بخوری در صحنه نداریم به خصوص نیروهای چپ که از اول تا آخر به درد سطل آشغال میخورند .... از کره مریخ که نمیشود آلترناتیو وارد کرد باید همین جا کاری کرد !

اسماعیل هوشیار

01.01.2015

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد