مقاله

 

 

تاریخ انتشار :02.10.2015


نقد و مبارزه سیاسی و فرهنگی با توده ایزم بخشی از مبارزه با ناسیونالیزم اسلامی
در حاشیه 74 سالگی تاسیس حزب توده ایران


سعید صالحی نیا


salehinia@aol.com
2 اکتبر 2015
مقدمه:

فعالین حزب توده این روزها در فیسبوک فعال شده اند و جشن 74 سالگی حزبشان را به هم تبریک می گویند. این فرصتی برای من ایجاد کرد تا دوره ای مناظره را با اینها اغاز کنم که تا همینجا شامل 12 روز مناظره با تعداد زیادی فعالین این حزب شد.(1)


نکته مهم اینست که معمولا این جماعت حاضر به مناظره اجتماعی نبودند و به سرعت منتقد خود را سانسور می کردند اما به هر دلیل دارند به پاسخگوئی ادامه می دهند که فرصت بسیار خوبیست که اینها را به عرصه های وسیعتر مناظره اجتماعی کشید.


نقد توده ایزم از دید من یکی از وظایف مهم کمونیزم کارگری و انقلابی است.هم از اینجهت که این حزب و فرهنگی که ساخته در جامعه ایران حاضر است و بعنوان بخشی از اپوزسیون نیمه علنی کنار گرایشاتی مثل نهضت ازادی یا حامیان موسوی به جنبشی که به آن تعلق دارد خدمت می کند. و هم از این جهت که انزوای نوع معینی از "کمونیزم" که این حزب تاریخا نماینده کرده متاسفانه هنوز در بخشهائی از طبقه کارگر و جنبش انقلابی سایه می اندازد حتی غیر مستقیم.


لذا من از آدمهائی هستم که مناظره و افشای توده ایزم را کاری "روشنفکری" و حاشیه ای نمی دانم.همانطور که نقد مداوم و مناظره دائم درون چپ و بین چپ و راست جامعه را بخش مهمی از ساختن الترناتیو سیاسی اینده ایران می دانم.


در این مقاله کوتاه به بخشهائی مهم از نقدم به توده ایزم می پردازم:

(1)ریشه اجتماعی توده ایزم:

توده ایزم در بستر عروج جامعه شهری در ایران در بستر رشد تدریجی طبقه متوسط شهری در بستر عروج جنگ سرد متعاقب پایان جنگ دوم جهانی در جامعه ای دیکتاتوری ریشه گرفت که عناصر عقب ماندگی ، همزمانی همزیستی بین مناسبات ارباب و رعیتی با نظام سرمایه داری ، پایه گرفت.زمانی که بسیاری جنبشهای ناسیونالیستی مجبور بودند در نبرد سیاسی خود ماسک کمونیزم روسی بزنند و در اردوگاه احزاب برادر برای خودشان حامی بسازند.


توده ایزم در این بستر توانست بخشی از جامعه شهری را بدور خود جمع کند روشنفکرانی را جذب افکارش کند و با رشد صنعت نفت درون کارگران این صنعت و سایر اصناف کارگری شهری برای خودش سازمانهائی بسازد.

(2)ریشه های معرفتی توده ایزم:

به جهت معرفتی توده ایزم معجونی بود از لنینیزم شرقی ناسیونالیزم انقلابی و اغشته به مذهب شیعه. نظریه پردازان حزب توده همواره در طی این 74 سال مبلغ شیعه انقلابی بودند مدعی نمایندگی سیاست لنینیستی را داشتند (که البته در ورژن احزاب کشورهای پیرامونی همان خط حمایت از طبقات دیگر بر علیه امپریالیزم بود(2))


اینست که حزب توده از همان ابتدا با پرچم ناسیونالیستی و شیعی را کنار "پرچم سرخ" مدل بلوک شرقی بدست داشت. کنار مصدق السلطنه ایستاد و حتی نتوانست نقشی در جنبش جمهوریخواهی ایفا کند و در عروج جنبش اسلام سیاسی متحد تمام قد "امام خمینی" گردید و به خلخالی رای داد و خامنه ای تا همین امروز هم دنبالچه "جناح مترفی تر جمهوری اسلامیست"!

(3)ضد فرهنگ توده ایستی:

بخش دیگر خصلت نمای توده ایزم ناتوانیش در شرکت در دیالوگهای باز اجتماعیست. این حزب به مدرنیته و جامعه سکولار تعلق ندارد. این حزبی بوده که اعدام مخالف اعدام ضد انقلابی را ترویج می کرده به خلخالی مدال ظلا اهدا می کرده و "امام خمینی" را بخاطر سرکوبهایش ستوده!


این حزبی است که فحاشی به مخالف اتهام زنی به مخالف را کنار فرقه مجاهد در ادبیات سیاسی ایران توسعه داده و در همین مناظره 12 روزه ای که با من انجام داده همه این خصائل را مجدد تکرار می کند!(1)


فرهنگ توده ایستی بر اساس این نظریه استوار است که مخالف این حزب سرش به ساواک و دالانهای امپریالیستی وصل است! "یاوه می گوید"! این حزب اساسا منکر اینست که امر مخالفت امری طبیعی جامعه انسانیست و در ایجاد فضای ناسالم ارتباط گیری در میان فعالین سیاسی نقش بسیار مخربی ایفا کرده است.

(4)آینده توده ایزم:

از دید من با پایان دوران جنگ سرد و سقوط مدل زوسی کمونیزم دیکتاتوری، توده ایزم با اون ماسک دیگر نمی تواند ادامه بدهد. بخشی از این توده ایزم بصورت انشعاباتی به جنبشهای


راست و سوسیال دموکرات پیوسته است. این حزب هم بنا به قوانین مبارزه طبقاتی دیگر نمی تواند ماسک کمونیزم و سوسیالیزم خواهی را نگه دارد.این حزب از همان ابتدا هم نماینده جنبش ناسیونالیستی و اسلامی بود منتهی لازم داشت توی کمپ شوروی جلو بیاید.حالا اون دوران تمامست. تضادهای طبقاتی طبه کارگر ایران را بیشتر در صف مقابله با نظام سرمایه داری قرار داده و حداقل گرایش رادیکال طبقه کارگر دیگر توی فضای "حمایت از سرمایه داری ملی" نمی تواند بماند و توسط حزب و جنبش کمونیزم کارگری باید نمایندگی شود.

توده ایزم از دید من ریشه های زیادی در جامعه ایران دارد.این گرایش تمام نمی شود تداوم می یابد منتهی اینده اش این خواهد بود که دنبال برنامه سیاسی واقعی بهبود نظام سرمایه داری برود.طبعا بخش راست جنبش طبقه کارگر را هم نمایندگی خواهد کرد.اتفاقا از همین زاویه هست که باید توده ایزم را مرتب نشانه گرفت و در انزوای سیاسیش کوشید.

(5)تکلیف کمونیستهای سوسیالیست خواه و کارگری با توده ایزم چیست؟

همانطور که گفتم توده ایزم بعنوان جنبش سیاسی طبقات میانه بخشی از جنبش ناسیونال اسلامی تداوم دارد .بخشی از طبقه کارگر را که امثال منصور اسانلو به ان تعلق دارند ، نمایندگی سیاسی می کند. توده ایزم فقط حزب توده هم نیست یک طیف گرایش است که بخشی وسیعتر از این حزب را شامل می شود.


فعالین جنبش کمونیزم کارگری ازادیخواه و سوسیالیستی باید مبارزه شان را با توده ایزم بسیار جدی بگیرند همانطور که پهلویزم و گرایشات راست پروغرب را باید همواره جدی گرفت.توده ایزم بعنوان بک جنبش ناسیونالیستی اسلامی همچنان و تا زمانی که اسلام سیاسی در خاورمیانه قدرت دارد زیر سایه این جنبش خواهد زیست و بعد از سقوط آن هم ممکنست اشکال لیبرالتر و غربی تری بخودش بگیرد. مبارزه تئوریک و سیاسی با توده ایزم بخشیست از مبارزه با همه جناح های ارتجاعی ایران.

 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد