حسن روحانی ؛ جرقه
در اردوگاه رو به موت اصلاح طلبان*
محمود خادمی
« بخش اول »
سر انجام انتخابات یازدهمین دور ریاست جمهوری کشور ؛ در تاریخ ۲۴ خرداد
۱۳۹۲ پس از ماهها انتظار در جوی کاملا" نظامی ــ امنیتی ؛ برگذار شد . رژیم
در هراس و وحشت از قیام مردم و تکرار وقایع چهار سال قبل ــ انتخابات ریاست
جمهوری ــ با گسیل بیش از یک میلیون نیروی نظامی و انتظامی به خیابانهای
کشور و حوزه های رأی گیری ؛ در کوتاهترین زمان ممکن و در همان دور اول
برگزاری سر و ته انتخابات ریاست جمهوری را بهم آورد ــ بخصوص که در این
انتخابات ولی فقیه دیگر نیاز به تقلب نداشت و تقلب اصلی و بزرگ بکمک شورای
نگهبان با رد صلاحیت رفسنجانی از دور انتخابات صورت گرفته بود ــ ؛ و به
کابوسی که خواب از چشمان اش ربوده بود ؛ پایان داد . یعنی ولی فقیهِ رژیم ؛
بحرانی را که می توانست هستی نظام را به باد دهد در بی عملی اپوزیسیون و با
حداقل خطرات ؛ پشت سر گذاشت .
خامنه ای که توان مقابله با رقیب استخواندار و پر زوری چون رفسنجانی ؛ مرد
بحرانها و مردِ نجات رژیم در بحران جانشینی ــ کسی که قبای ولایت فقیهی
خمینی را به تن خامنه ای برازنده کرد ــ را نداشت . وی را توسط شورای
نگهبان از سر راه خود حذف نمود . بدین ترتیب وی فرصت یافت تا با طراحی و
برنامه ریزی ؛ با چرخش و عقب نشینی محدود و اجباری از سیاستهای ویرانگر و
ضد ملی اش ؛ پروژه جانشینی احمدی نژاد را با مهره مطمئن و کم خطر تری چون
حسن روحانی پانجام برساند که بعدا" مفصل تر توضیح خواهم داد . امّا ابتدا
لازم است شرایطی را توضیح دهم که خامنه ای را مجبور به انتخاب روحانی نمود
.
الف ــ وضعیت رژیم در آستانه انتخابات :
خمینی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی که با آرمانگرائی اسلامی و با رویکرد
نه شرقی نه غربی و ضدیت با تجدد و صدور بنیاد گرایی و تروریسم ؛ در سودای
خلافت جهانی اسلام بود . کجاست تا فرجام کار خود و جانشینان اش ــ که از
اعماق تاریخ و تاریک خانه های حوزه های دینی سر بر آورده بودند و میراث دار
گذشته ای پر از خون و جنایت ؛ شقاوت و بیرحمی ؛ غارت و چپاول ؛ بربریت و
ویرانگری و .... بودند ــ را ببیند و ببیند که ملتی بزرگ با تمدنی تاریخی و
فرهنگی غنی ؛ چگونه در اثر اجرای فرامین و احکام اسلام عزیز به خاک سیاه و
ذلت نشسته است .
امروزه فساد و تباهی ناشی از حکومت دینی به تمامی عرصه های زندگی اجتماعی و
فردی مردم رسوخ کرده و دروغ و ریا ؛ جهل و خرافات و هزاران بلیه و مفسده
دیگر تا اعماق جامعه ریشه دوانده است و بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی ــ
که تا قبل از حاکمیت این رژیم به مقدار زیادی از کشور رخت بر بسته بود ــ
به برکت حکومت آخوندی به هنجارهای جاری جامعه ؛ بدل شده است .
علاوه بر دزدی ؛ فساد و بی لیاقتی سردمداران رژیم ؛ افزایش تحریمها بویژه
تحریمهای نفتی و بانکی که بدلیل گسترش برنامه مشکوک اتمی رژیم بر کشور
اهمال شده ؛ اصلی ترین منبع درآمد و تأمین بودجه برای اداره و آبادانی کشور
و توسعه زندگی مردم از میان رفته و کشور در آستانه ورشکستگی و نابودی قرار
گرفته است . بطوریکه شرایط اقتصادی ناشی از این حاکمیت ؛ برای اکثریت مردم
به مرحله غیر قابل تحملی رسیده است .
یعنی کشور ما در شرایطی بسر میبرد که آستانه طاقت و تحمل جامعه به حداقل
رسیده و علیرغم سرکوب عریان و زندان و شکنجه و تبدیل کشور بیک پادگان بزرگ
؛ دیگ جوشان نارضایتی مردم از رژیم در حال غلیان و انفجار است . و مردم و
بخصوص جوانان بدنبال فرصت مناسب برای بروز خشم و نارضایتی های خود می باشند
.
عطش سوزان مردم و بخصوص جوانان کشور به آزادی و تنفر و انزجار مردم از رژیم
آنقدر شدید شده است که به محض پیدا کردن کوچکترین روزنه ای ؛ خشم و
نارضایتی خود را بر سر ولی فقیه و آخوندها فرو میبارند . بطوریکه اگر فقط
یک روز به آتش فشان خشم مردم فرصت داده شود تمامیت این رژیم و ارگانهای
سرکوبگرش ؛ بوسله مردم و جوانان شجاع و غیور کشور جارو شده و به زباله دان
تاریخ روانه خواهد شد .
کما اینکه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در شهر اصفهان به مناسبت فوت
آیت الله طاهری امام جمعه سابق و مستعفی اصفهان و مخالف خامنه ای ؛ بیش از
۱۵۰ هزار مردم با شعار " مرگ بر دیکتاتور " مراسم عزاداری را به تظاهراتی
اعتراضی علیه ولی فقیه تبدیل نمودند . این حرکت اعتراضی واقعیت تنفر و
نارضایتی مردم از این رژیم جنایتکار را آشکار نموده و نشان میدهد که مردم
همواره بدنبال فرصتی هستند که نارضایتی خود از رژیم را ؛ نشان دهند .
اوضاع حساس و گوشه هائی از بحرانهای مرگبار رژیم ؛توسط کاندیداهای انتخابی
و در جریان مناظره های تلویزیونی ــ بدلیل اختلاف و رقابت باندها ــ بر ملا
و آشکار گردید . شدت و حدّت بحرانهای مرگبار رژیم آنچنان عیان و آشکار شده
است که ؛ علیرغم دهنه زدنهای آشکار ولی فقیه به کاندیداها و تهدید باینکه
پا را از گلیم خود درازتر نکنند ؛ آنان در مناظره های تلویزیونی خود گوشه
های ناچیزی از این وضعیت بحرانی را بر ملا نمودند .
کاندیداها انزوای بین المللی رژیم را بگردن همدیگر انداخته ؛ و ضمن مقصر
اعلام کردن همدیگر گوشه هائی از اوضاع نابسامان اجتماعی و فسادهای آشکار ؛
فقر ؛ فلاکت مردم و همچنین بن بستهای مربوط به سیاست خارجی رژیم را افشا
نمودند . و از نا توانی و شکست رژیم در پیشبرد پروژه های اتمی و افشای
فعالیتهای تروریستی رژیم در خارج کشور ؛ سور و گداز نمودند
و بعد از شکست اصولگرایان در کار و زار انتخاباتی ؛ محسن رضائی هم خطاب به
اصولگران به عیان به این وضعیت رژیم و نارضایتی مردم ؛ اشاره نموده و گفت :
جریان اصولگرائی باید شکست میخورد تا نسیم تغییر در این کشور وزیدن بگیرد .
تداوم اصولگرایی و آن همه ناکامی و مسئولیت ناپذیری ؛ روح و روان مردم را
آزرده کرده بود . در چنین وضعیتی بحرانی ؛ بدلیل حساسیت اوضاع و شرایط
انفجاری جامعه بود که ولی فقیه ناچار به این چرخش و عقب نشینی کم خطر تر ؛
تن داد .
ب ــ حسن روحانی ؛ اجبار تغییر :
همانطور که در بالا شرح داده شد ولی فقیه در سر فصل یک تغییر قرار گرفت و
می بایست برای بودن و نبودن خود تصمیم میگرفت . رژیم میدانست که ادامه
سیاستهای گذشته ــ داخلی و بین المللی ــ او را به ناچار در آینده ای نه
چندان دور با خطر سرنگونی مواجه می سازد . بنابراین برای ماندن و ادامه
حکومت در قدم نخست برای پاسخگوئی به مشکلات اقتصادی و رفع نگرانی های مردم
از وضعیت غیر قابل تحمل موجود ؛ باید با برای همگامی با جامعه جهانی ؛ به
برنامه ها و سیاستهای کلان جهانی تن بسپارد .
اما قدم گذاشتن و پیمودن این مسیر جدید برای ولی فقیه ؛ دیگر با همقطاران و
همکاران سابق امکان ندارد . یعنی او برای تغییر مسیر و شروعی متفاوت با
گذشته نیازمند مدیریتی جدید است ؛ مدیریتی که زمینه ها و توانائی های لازم
برای انطباق با مسیر جدید و گشودن بن بست های پیش رو را داشته باشد .
روحانی کاندیدای حداقلی و کم خطر ؛ برای این مسیر است . به میزانی که حسن
روحانی در پیمودن این مسیر جدید موفق شود میتواند تا حدودی زمینه های آشتی
مخالفین ــ جنبش سبز ــ و ولی فقیه و رژیم را نیز فراهم کند .
بنابراین هدف خامنه ای از انتخاب حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور ؛ کاهش فضای
انفجاری جامعه و پیشگیری از شورش گرسنگان ــ با دادن مقداری آزادیهای نیم
بند و سر و سامان دادن به اوضاع اقتصادی کشور و معیشت مردم ــ از یکطرف و
از طرف دیگر با در پیش گرفتن سیاستهای قابل قبول غرب بتواند رضایت طرف
معامله های غربی را جلب نماید ؛ تا از فشار تحریمهای فلج کننده فعلی به
مقداری کاسته شود . بعبارتی خامنه میخواهد با تکرار سناریوی ۸ سال ریاست
جمهوری محمد خاتمی توسط حسن روحانی برای رژیم لرزان و رو به سقوط خود فرجه
بقاء بخرد .
محمد نوری زاد در مصاحبه با دویچه وله : با انتخاب روحانی ؛ موجودی که در
حال اضمحلال بود ؛ احیاء شد و تا چهار سال دیگر خیال آقای خامنه ای و
سرداران سپاه راحت است .
امّا نفس تبدیل شدن شیخ حسن روحانی ــ که از ابتدای تأسیس این رژیم
جنایتکار در همه جنایات آن شریک بوده است ــ به نماد رأی اعتراضی مردم خود
یک فاجعه است . وی کسی است که در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۷۸ در جریان قیام تیر ماه
دانشجویان گفت : اهانت به خامنه ای ؛ اهانت به ایران ؛ اسلام ؛ مسلمانان و
قانون اساسی و کسانی است که ایران را ام القرای جهان اسلام میدانند . وی در
ادامه میگوید : در کدام کشور ؛ این حرکت های آشوب طلبانه تحمل میشود .
تظاهر کنندگان حقیر تر از آن هستند که به آنها برانداز بگوئیم ..........
دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هرگونه حرکت این عناصر با شدت سرکوب شود.....
حسن روحانی از مؤسسان تشکل آخوندیِ محافظه کار وابسته به علی خامنه ای
موسوم به " جامعه روحانیت مبارز " است . ۱۶ سال دبیر شورای عالی امنیت رژیم
ــ و از مسئولان سرکوب دانشجویان و حمله به کوی دانشگاه ــ ؛ رئیس کمیسیون
دفاع مجلس رژیم ؛ جانشین فرمانده جنگ و ریاست ستاد قرارگاه خاتم الانبیاء
در دوران جنگ ضد میهنی بوده است ــ از عوامل اصلی تصفیه پرسنل نظامی ارتش
ــ مخالف رژیم ــ در ابتدای انقلاب بوده است ــ .
حسن روحانی همچنین نماینده فعلی خامنه ای در " شورای عالی امنیت " ؛ عضو "
مجلس خبرگان " و عضو " مجمع تشخیص مصلحت نظام " میباشد . بعلاوه وی ۵ دوره
نماینده مجلس و از پایه گذاران برنامه هسته ای و سر پرست تیم مذاکره کننده
با غرب بر سر پرونده اتمی در دوران ریاست جمهوری خاتمی بوده است .
بعلاوه وی به لحاظ دیدگاهی و اعتقادی ؛ هیچ شک و شبهه ای در حکومت ولایت
فقیه و اختیارات او ؛ امتیازات ویژه روحانیون در ساختار قدرت و همچنین نفی
دمکراسی و حقوق شهروندی ؛ ندارد . وی همانگونه که گفته شد از اعضای تشکل "
جامعه روحانیت مبارز " است که از روحانیون راست گرا و سنتی به رهبری مصباح
یزدی تشکیل شده است . البته وی جزء محدود روحانیون این تشکل است که از
پیشروی بیش از حد خامنه ای و بیت اش در فضای سیاسی کشور ؛ ناراحت میباشد .
محمد نوری زاد : یکی از حساسیت های بسیار مهم مردم ؛ داستان ولایت فقیه است
. اینکه چرا یک نفر باید اینهمه مسئولیت و اختیارات داشته باشد و به
هیچکدام از این مسولیت ها پاسخگو هم نباشد و .... آقای روحانی و دوستان
اصلاح طلبی که دور و بر ایشان هستند ؛ مطلقا" وارد چنین مقوله ای نمی شوند
. علت این است که اینان این بنیان را باین شکل و شمایل پذیرفته اند ......
بنابراین رهبر همچنان فصل الخطاب است .
باین ترتیب کسانی که در ویرانی کشور ؛ در سرکوب مخالفین و آزادیخواهان ؛ در
فقر و سیه روزی مردم و ..... نقش مستقیم داشته اند ؛ امروزه رو در روی مردم
وعده بهبود اوضاع مردم و کشور و شعار " اعتدال ؛ خرد ؛ امید و ..... "
میدهند . یعنی متأسفانه یک محافظه کار میانه رو با سوابقی مملو از تباهی و
سیاهی به " قهرمان " بسیاری از مردم تبدیل شده است .
کسانی که در یک انتخابات واقعا" آزاد و عادلانه و یا در فردائی که یک حکومت
دمکراتیک و ملی اداره کشور را بدست گیرد ؛ در زمره کسانی می باشند که
محاکمه شده و در پیشگاه مردم باید جواب گوی اعمال خود و ویرانی کشور باشند
.
استقبال گسترده و وسیع مردم از آقای حسن روحانی با توجیه انحرافی انتخاب "
میان بد و بدتر " خطی که مروج و مبلغ آن اصلاح طلبان هستند ؛ ــ آنها
معتقدند که مردم ایران تا به ابد محکوم و مجبور به انتخاب از میان بد و
بدترهائی است که ولی فقیه مستبد و اداره تفتیش و عقاید شورای نگهبان جلوی
آنها قرار میدهند ؛ هستند و حق انتخاب آزادانه و دلبخواه خود را ندارند ــ
اگر چه با ارزش های اخلاقی مغایر است ؛ امّا تراژدی تلخ و اسف بار این دوره
سیاه از تاریخ مردم ایران است .
در بخش بعدی مقاله در باره رابطه اصلاح طلبان و حسن روحانی و ادعاهای آنان
و همچنین پیامدهای این انتخابات نوشته خواهد شد .
ادامه دارد...
۱۸.۰۶.۲۰۱۳
پاورقی :
عنوان مقاله از نوشته ای در روزنامه گاردین در مورد پیروزی حسن روحانی در
انتخابات اتخاذ شده است .
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|