مقاله

 

 

جواب نامه ای به خواننده !

hoshyaresmaeil@yahoo.com

 

سلام علی جان . بعد از نامه ای که نوشتی و معترضانه ازفضای مجازی بیرون رفتی.....گفتم چند خطی برایت بنویسم . نامه ای هم به مسعود رجوی نوشتم که معلوم بود جواب نمیدهد . فحش و چماق هم که نوبر و جدید نیست . از روزی که تو نیستی ؛ اتفاق خاصی نیافتاده است. یکی دو نفر بسیجی مجاهدین آمدند و به بهانه های متفاوت فحشهایی بهت دادند ...اما کمپین برای نجات اسیران و زندانیان مجاهدین درعراق ؛ درهمان خط است یعنی نجات اسیران از باتلاق عراق ! جدای اینکه این کمپین درعمل به کجا میرسد و یا چقدرمیتواند موثر باشد ؛ درمسیر نجات جان انسانهای اسیر....اما به نظرمن کمپین حداقلش فرصت خوبی و آینه ای شد برای همه ما !

 

 

خیلی ها برای خروج اسیران موافقند و ماندن درعراق را مبارزه نمیدانند ؛ ولی صراحتا به خودم گفته اند که می ترسند وارد شوند . هرچه هم توضیح میدهم که این یک کمپین حقوق بشری است و ربطی به سیاست ندارد......تقریبا با پوزخندی جوابم را داده اند . ولی یکی ازدوستان بعد از پوزخند ؛ توضیح جالبی داد و گفت : حقوق بشرو سیاست دراین مقوله مشخص درهم تنیده شده است . کسی که بخواهد درحمایت ازکمپین بیاید و کسی که نمیآید ؛ تقریبا 99 درصد میدانند موضوع چیست ؟ حقوق بشر( صرف ) که تو مدعی هستی مربوط به موارد طبیعی مثل ؛ سیل و زلزله و سونامی و....است. و مثال جالبی زد : اون میگفت : وقتی مثلا اسرائیل به غزه حمله میکند و درتضاد بین 2 قطب ارتجاع ، افراد غیرنظامی هم قتل عام میشوند....کسی نمیتواند کمپین حقوق بشری برای کمک به غیرنظامیان به پا کند و ابتدا جنایت را محکوم و ریشه یابی نکند ؛ البته به جزخود غرب و ارگانهای مثلا حقوق بشری اش . یعنی خودش جنگ را به پا میکند و یا چراغ سبزآن را میدهد و بعد حقوق بشرش هم هست !

 

 

به هرحال این کمپین هم همین است . آمدن یا نیامدن افراد به این کمپین ؛ دلایل دیگری دارد به جزسیاسی دیدن یا سیاسی شدن آن . تلاش برای جدا نشان دادن این 2 مقوله تقریبا کاری غیرضروری و بی تاثیراست . خیلی های دیگرهم صحبت کردم و صادقانه ترمیگفتند که چون تاثیرعملی ندارد و بی فایده است ...نمی آیند ! منم توضیحات خودم را میدادم و گفتم : که از اول هم معلوم بود این کمپین با هرمقدارامضاء زورش به خط طرف مقابل نمیرسد ؛ یعنی عملا نمیتواند هواپیما ببرد و کسی را نجات بدهد ! ولی آن تک صدای متوهمانه حقانییت و مبارزه رهبری مجاهدین درباتلاق عراق حالا به چالش کشیده است و این بهتر ازسکوت است ؛ معنی یا تعبیر دامن زدن به این توهم ؛ که گویا درزندانهای عراق رهبری مجاهدین با جان و زندگی بقیه خیلی مشغول مبارزه است......را نمیدهد ! درواقع کمپین درورای هرگونه نتیجه عملی ؛ آینه ای شد برای همه ما ! منظورم ازهمه ما ؛ همه موجودی سیاسی یا حقوق بشری ایران زمین است . حساب حکومت اسلامی و بلند گوهایش و خواسته هایش و اینکه تلاش میکند که به جای ماهی کوسه صید کند مشخص است و نیازی به تفسیر ندارد !

 

 

حساب بقیه اما..... کسانی که دلشان میسوزد و نه دامنشان ؛ کسانی که هنوز ابهام داشتند که خط ماندگاری درعراق چرا !؟ کسانی که ابهام داشتند که خط سرکوب و خفه کردن صدای مخالف ازطرف رهبری مجاهدین ....چرا !؟ فرصت خوبی برای همه کسانی که تا به امروز درسایه زندگی میکردند ؛ و حالا همه موجودی سیاسی یا حقوق بشری ایران زمین باید خودش را تعیین تکیف کند و میکند و یا کرده است ! کمپین مرکزثقل کره زمین نیست ولی یک فرصت است. ورود به کمپین و نیامدن درمتن آن ، فحش به آن ؛ سکوت و خود را به کوچه علی چپ زدن ؛ ....و تمامی عکس العملهای دیگر گروهی یا فردی ؛ فرصت خوبی است تا همه خودشان و جای خودشان را تعریف کنند ! طرف چه به صفت گروهی و چه فردی نمیتواند مثلا هربار جنایت و کشتار زندانیان توسط حکومت اسلامی یا چراغ سبز امریکا را محکوم کند ؛ با تعدادی عکسهای کشته و زخمی و برجسته کردن احساسات خودش را سرگرم کند .......ولی به بخش " چرائی " موضوع اشاره نکند !

 

 

کمپین یک فرصت شد و یک فرصت است . آن روزگاری که حرفها ومارکها زدند از مزدوری شخص من..... درحالی که مطمئن بودم موضوع فردی نیست بلکه این یک نگرش و فرهنگ بیمار است . آقای رجوی درهمان پیام 5 دی 1391 بازهم اشاره کرد که ترفند دشمن را نباید فردی کرد و این مرز سرخ است......حرفش درست است فقط نکته دارد که خلاصه بگم : رهبری مجاهدین به دلیل بافت ایدئولوژیکش هرمخالفی یا منتقدی را دشمن معرفی میکند و این تنها راهش است حتی اگرمریم رجوی باشد ! درهمان روزها که خیلی ها کرکره هاشان را پائین کشیدند ؛ ازترس یا معذوریت... جیک نزدند از ریشه دواندن چنین بدعتی و وحشت نکردند ( آگاهانه یا ناآگانه ) ..و هنوز هم غالبا باهمان تئوری ایشاالله گربه است به پیش میروند...از همان روزی که اولین نوشته من را برای اولین و آخرین بار انعکاس دادی ؛ و بعد زیر انواع فشارها خیلی زیرکانه قیچی سانسور را به دستت دادند و گفتند قیچی ش کن و تو کردی ..... فکرمیکنی که من چه میکردم ؟ شاید باورنکنی ؛ من فقط پوزخند میزدم ؛ چون مطمئن بودم که آن حرف برتولت برشت فقط برای زیبایی و تکرار طوطی وارش نیست . میدانستم کسانی که سکوت میکنند ؛ روزی همین طناب گردنشان را میفشارد. من و ما تجربه حکومت اسلامی را داریم . آن گراز ایدئولوژیک اسلامی ازهمان ابتدا ، که وارد مزرعه شد بنا به طبیعت و ذاتش.... مرزی و حرمتی نشناخت ومثلا فقط گروههای سیاسی مخالف و مسلح را هدف نگرفت . درپروسه ؛ به دلیل ضعف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ؛ تیغ سرکوبش به گلوی بز مش حسن هم رسید.

 

 

این موضوع امروز برای همه مشخص شده است . درجریان جنبش عمومی مردم درخرداد 1388 ؛ فرضا اگرحکومت اسلامی ظرفییت یا تحمل نظرات مخالف کل جامعه را میداشت و درمقابل سیل میلیونی مردم عکس العملی متفاوت نشان میداد ؛ آنوقت من به انتخاب خودم شک میکردم و "تمام علامت سوال" را روی روش و انتخاب رهبری مجاهدین میگذاشتم . ولی دیدیم که داستان چگونه بود ؛ حکومت اسلامی همان خط سرکوب دهه خونین 1360 را همیشه و در 1388 هم ادامه داد . درحالی که مردم در خیابان ؛ اطلاعیه اعلام جنگ مسلحانه نداده بودند ، مردم عامل شرق و غرب نیستند .

 

 

حالا هم همین محتوا درشکلی دیگرو طبعا اندازه کوچکتر، را تجربه میکنیم . تو آدم نسبتا با هوشی هستی که امروز( هرچند دیر) توانستی خودت را دراین آینه ببینی . دیگران هم دربرابراین آینه هستند . اگر هم خودشان را به خنگی زده اند ؛ بازهم چیزی عوض نمیشود . این فرهنگ بیمار جامعه سیاسی ایران ( ترس یا معذوریت ) نیاز به شخم خوردن داشت ؛ تیغ کمپین همین کارمحتوایی را کرده و میکند . وقتی این زمین بیمارشخم بخورد ؛ آنوقت همه موجودی باید بیرون بزنند و خیلی صریح نقطه خودشان را مشخص کنند و موضع بگیرند ! بعد از اینکه عامل فرعی یا مجری وهمان شلیک کننده ( حکومت اسلامی ) را به درستی محکوم کردید ؛ آیا این خط فعلی رهبری مجاهدین درماندن و جابجایی درخاک عراق که استمرارهمان "سیاست خط موازی با عامل اصلی جنایت و ارباب بی مروت دنیاست" ؛ که بازی با زندگی و جان اسیران است..... درست است و اسمش مبارزه است ؟ اگرهست باید بتوانی ازاین استراتژی دفاع کنی و اگرنیست باید موضع گرفت و خط خروج ازعراق را مطرح کرد . حتی اگر به این کمپین هم به هردلیلی " آلرژی" دارید ولی بازهم به هرشکلی دیگرباید موضع گرفت ! هرگونه سکوت و عدم موضع گیری مشخصا به معنی امضاء جواز سیاسی قتل عام زندانیان مجاهدین درعراق است ؛ واین مهم درزمین سیاست آینده به هرشکلی فراموش نمیشود و یا لحاظ میشود .

 

ای نامه که میروی به سویش.....از جانب من ببوس رویش

زیاده عرضی نیست ؛ جزاینکه اوباما خراست ؛ گاو من است.....

 

 

لینک نامه ای به خواننده

http://www.tipf.info/name,be,khanande.htm



شعر اعتراض نکردم...... از برتولت برشت
 


 

اول به سراغ یهودی‌ها رفتند ؛ من یهودی نبودم ، اعتراضی نکردم . پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردند ؛ من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم .


آن‌گاه به لیبرال‌ها فشار آوردند ؛ من لیبرال نبودم، اعتراض نکردم  .سپس نوبت به کمونیست‌ها رسید ؛ کمونیست نبودم، بنابراین اعتراضی نکردم .

سرانجام به سراغ من آمدند ؛ هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند.

 

 

اسماعیل هوشیار

22.02.2013

 




_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد