تاریخ انتشار:30.10.2013
و کلمە بود هیچ نبود . و آن کلمە «دروغ» بود
ع .ریحانی
در فرهنگ ولایت مداری ، ارزشها و ضد ارزشها در میزان نفع یا ضرری
که برای ولایت حاکم دارند ،تعریف و تعیین می شوند. دروغ ،اشکالی
ندارد اگر به مصلحت نظام باشد .ا ین "نظام" که هر چیزی را با آن
طراز می کنند و می سنجند در شخص رهبر یا ولایت تبلور می یابد .
منافع شخص مستبد ، ارزشها و ضد ارزشها را تبینن می کند . در چنین
نظامهای ایدئولوژیکی دیگر توجه به نفس آن ارزش یا ضد ارزش هیچ
اعتبار و اهمیتی ندارد.
در سایت وزین" آفتابکاران" مقالەای خواندم از شخصی به نام "سیاوش
جعفری " (از قرار معلوم نام مستعار یکی از مسئولان مچاهدین است)
که در مورد "سعید جمالی" (هادی افشار) نوشتە است . او در این مقالە
همان حرفهای کلیشەای و تهوع آور و تهمتهایی که واقعا در شگفتم که
چطور از رویشان می شود تکرار کنند را قلمی کردە است.
http://www.aftabkaran.com/maghale.php?id=346
اما نکته قابل توجه در این نوشته این است که شخص نویسندە آقای سعید
جمالی را همراه و همدست آمریکاییها در تیف دانستە است که برای آنها
خوش خدمتی کردە است . ظاهرا حرفی علیە ایشان پیدا نکردەاند و
دستشان خالیست . البتە دستهای خالی را هم فقط می توان بر سر کوبید
. هر کسی که حتی برای یک ساعت در کمپ "تیف" بوده ،چارەای جز خندیدن
به این یاوه گویی ها ندارد.
سعید جمالی ( هادی افشار) در کمپ "تیف" از دو جهت تحت فشار خرد
کنندە بود .یک طرف کسانی که قصد رفتن به ایران را داشتند و سعید
جمالی را که حافظ مرزبندی با رژیم بود ، مزدور مجاهدین یا منافق می
نامیدند . از طرف دیگر سعید تحت فشار آمریکاییها که حفاظت کمپ را
بر عهدە داشتند قرار داشت. او را به زندان " ابوغریب " تبعید کردند
. ماهها در سلول انفرادی در شرایط سخت و سهمگین نگه داشتند ."سعید"
بیش از چهار بار دست به اعتصاب غذاهای طولانی زد و سرانجام هم اورا
به کمپی محصور و ایزوله تبعید کردند و تا زمان بستە شدن " کمپ تیف"
در آنجا بود . به آن کمپ " آتن" می گفتند . سعید به همراه چند نفر
دیگر به جرم راه انداختن اعتراض و اعتصاب علیه آمریکاییها به آنجا
تبعید شد . او با تمام توانش از حق و حقوق ما دفاع کرد و در برابر
آمریکاییها ایستاد و بهایش را هم با تمام وجودش پرداخت . حداقل من
خودم دو بار به چشم دیدم که روی زمین او را کشان کشان به سلول
انفرادی بردند . می دانید اینها چە زمانی اتفاق افتاد؟
همان موقع
که رهبر عقیدتی ، جناب مسعود رجوی به مجاهدین پیام داد که :
صاحبخانه جدید از این به بعد آمریکاست ، با او وحدت کار کنید . بعد
هم مثال "لنین " را زد که گویا به وزیر خارجەاش گفتە اگر لازم باشد
برای حفاظت از انقلاب در دیدار امپریالیستها دامن هم بپوشد . بلە ،درست
همان زمانی بود که آقای رجوی دستور تشکیلاتی داد که هر طور شدە دل
نیروهای آمریکایی را به دست بیاورید . البتە آنها سنگدل بودند ، هر
کاری که کردیم ، هر چقدر برایشان مهمانی ترتیب دادیم و خوش رقصی
کردیم ، هر چقدر برایشان نمایش طنز و دلقک بازی در آوردیم ،
موهایمان را رنگ کردیم و خودمان را در چشم آنها جوان و برنا نشان
دادیم ، هر چقدر که "دامن" پوشیدیم ،افاقە نکرد . آخر سر هم همە را
یکجا به ارتش مالکی تحویل داد و رفت.
حالا ایشان در این مقاله مدعی هستند که سعید جمالی برای آمریکاییها
خوش رقصی کردە است ! شما باشید دستگاه و قیح تبلیغاتی این حضرات را
با چه کسی مقایسە می کنید؟ گوبلز؟! هرگز من چنین کاری نمی کنم.
اینها را فقط می شود با صدامیان مقایسە کرد . "سعید الصحاف"
برازندەء قوارەء ایشان است . سعید الصحاف آخرین وزیر اطلاع رسانی
صدام بود . بالای پشت بام خانەاش می رفت و رجز خوانی می کرد . وقتی
سربازان آمریکایی در بغداد قدم می زدند و پسر بچەها بر روی عکس
دیکتاتور می شاشیدند ، ایشان با اعتماد به نفس عجیبی می گفت: "
نیروهای ائتلاف را در ناصریە زمینگیر کردەایم" . جالب است که تنها
دو تلویزیون حرفهای او را جدی می گرفتند و در اخبار جنگ به پرت و
پلا گویی های او استناد می کردند : یکی تلویزیون رژیم جمهوری
اسلامی و دیگری تلویزیون مجاهدین ! این دو تلویزیون حرفهای سعید
الصحاف را با آب و تاب نقل می کردند . وقتی بغداد سقوط کرد، همین
مرد یاوه گو خودش را به نیروهای آمریکایی تسلیم کرد و از آنها
خواهش کرد کە او را دستگیر کنند و گرنه مردم عراق او را می کشند .
ولی نیروهای آمریکایی از دستگیر کردنش تا مدتها امتناع می کردند و
می گفتند که اسم او در آن لیست صد نفرەای که آنها برای دستگیری
دراختیار دارند ، نیست .
بله ، شما را تنها باید با "سعید الصحاف "مقایسە کرد ، نه با گوبلز
و نه با کس دیگری . سعید الصحاف و صدامیان برازندەء قوارەء شما
هستند . شما نوع دروغ گویی تان را هم از آنها آموختەاید.
از پیش " سعید الصحاف" می خواستید دموکراسی برای مردم ایران به
ارمغان بیاورید . انگار در بغداد صدام حسین کلاس درس دموکراسی دایر
کردە بود ! بگذریم . اینها مهم نیست ،مهم این است که مهر تابان
ایران زمین را به میمنت و مبارکی به تهران ببریم .
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|