خارج از دستور !

hoshyaresmaeil@yahoo.com

 

 

در جریان فوت منتظری عکس العملها ، مواضع و مطالب جالبی را شاهد بوده و خواندیم . هم طنز بود و هم جدی و هم مبارک بادا !

قرار بود با دوستی برویم تفریح...یعنی سینما . اما بعد از حساب و کتاب متوجه گرانی این تفریح شدیم و بعد گشتیم به دنبال یک تفریح مجانی یا ارزانتر ....که در سایتها با مطلبی از شیرین عبادی مواجه شدیم و جایتان خالی خواندیم و خندیدیم . مطلب یا نامه ایی از طرف شیرین عبادی خطاب به جنازه منتظری....و طلب بخشش از پدرش ! البته از حق نگذریم که فقط شیرین جون منتظری را پدر خطاب نکرد اما فعلا شیرین عبادی در صدر سوژه های طنز مثل همیشه میدرخشد .

من نمیدانم چرا هنوز هم باید گرفتن جایزه نوبل و یا دادن جایزه به شیرین برای عده ایی مبهم باشد ؟ آیا مشکل در فهم شیرین عبادی است یا در جایزه نوبل ؟ منظورم همان نوبلی است که فتوای ماندن در زندانهای عراق را هم میدهد !!

شیرین جون یک استثنا نبود و نیست . نوبل را به اوباما هم دادند و قبل از شیرین جون هم عده ایی اوباش دیگر میدان دار بودند . و دریغ از نقطه ایی تمیز و انسانی بر جایزه نوبل ! یادش به خیر .....نوبل هم نوبلای قدیم . مثل بازی فوتبال ، که روزگاری بازی فوتبال واقعا در هر جامعه ایی رنگ و بوی ورزش را داشت . ولی این روزها اسم فوتبال مترادف است با ...نام باشگاه...قیمت باشگاه....قیمت بازیکن....و خلاصه سیاست و پول !! نوبل هم به همین سرنوشت دچار شده است . به مشتی پفیوز و جاکش و جنایتکار....نوبل صلح میدهند و چرا نباید مشخص باشد شیرین عبادی از چه جهت نوبل را توی مشتش میگیرد ؟

شیرین عبادی نامه ایی به جسد منتظری نوشته و گفته : " پدر جان مرا ببخش ! من خیلی در مقابل تو کم کاری داشته ام !! "

خانم شیرین عبادی چه کسی گفته شما کم کاری داشته اید ؟ " کم کاری " واژه مناسبی نیست . مشکل این است که کم یا زیاد.....شما از اول هم اصلا نبودید و الان هم نیستید . کم کاری به کسانی مربوط میشود که هستند اما کم . دلیل تعلق نوبل به شما هم دقیقا همین نبودن و نیستن است . قبلا هم گفته بودم هر چه شاسکولتر و گیجتر و خوابتر.....شانس بیشتری برای گرفتن نوبل دارد.

یکی از خواص نوبل این است که زبان دارد فقط برای جنازه ها. مسئول بودن در مقابل مردم و احساسات انسانی ، کوچکترین سنخیتی با نوبل ندارد . شیرین جون نوبل را گرفته تا سهراب و ندا و بقیه جانباختگان راه آزادی را نبیند . اما قانون جایزه نوبل حکم میکند و باید به جنازه منتظری نامه بنویسد ، نامه ایی از کم کاری !

نامه کم کاری را وقتی دست اندر کار و مسئولی مینویسد خیلی زود جای تاریخی خودش را پیدا میکند . اما وقتی شیرین عبادی مینویسد اسمش و کادرش دیگر کم کاری نیست . دکان است تیتر است نام و عنوان است ....هم نوبل یک نام پرآوازه و هم منتظری با هر درجه ایی و در هر شرایطی فردی موثر طی 30 سال حکومت اسلام ! این وسط شیرین جون آمده و تلاش میکند تا همه چیز را به هم بچسباند.....که ماها رو کجا میبرید ؟!

ولی نمیچسبد.....باور کنید اصلا نمیچسبد ! درست مثل همان صحنه های مضحکی که همیشه از شیرین جون میبینیم . وقتی در خارج روسری برمیدارد و وقتی در داخل روسری میگذارد و وقتی جیغ میکشد جایزه ام تحت فشار است و وقتی به جنازه منتظری نامه مینویسد و اعتراف میکند که کم کاری داشته ....!

به مردم هیچوقت نمیتواند بنویسد این هم یکی دیگر از خواص نوبل است . شیرین عبادی و نوبلش از ابتداء هم در هیچ جایگاهی نبضش با مردم نمی تپید . اما با جایزه و شخصییت و غرب و خدا و اسلام ....چنان با اعتماد به نفس و توازن قلبش میتپد که سر از روسری خبردار نمیشود .

یا اشتباه میکنید و یا صریح نیستید . شیرین عبادی از ابتدا هم جایزه را نگرفت تا با مردم فریاد بزند....خامنه ایی قاتل است و نابود باد جمهوری اسلامی ....! آنها با افتخار اعلام کرده و میکنند که : مایل نیستند نظام فرو پاشد ! این را رفیق تو رگی شیرین جون ...اون یارو عزت الله سحابی هم به تازگی گفته و بدون جایزه هم گفته....!

شیرین و گنجی و سروش و سحابی و امثالهم....چه ربطی به تاریخ دارند ؟ تاریخ را که با نوبل نمیسازند . و چنین بنجلهای سیاسی ، فکری ...اساسا اندازه این حرفا نیستند ، تاریخ هیچ جایی برای پادوها ندارد . تنها خاصییت شیرین عبادی و نوبلش در نشان دادن جای دوست و دشمن است . نوبل میگوید کجا روسری را بردارد و کجا روسری بگذارد . چه چیزهایی را ببیند و کجا نبیند .

چنین اعمال مهتاب گونه ایی از طرف هر شخصی هیچ ربطی به تاریخ ندارد . تاریخ واژه سنگینی است پروسه ایی انسانی است حتی نقاط سیاه و کثیف آن مثل هیتلر و خمینی.....تابع قانونمندیهای تکامل است . داستان شیرین عبادی و جایزه و رفقایش و اعمالشان ...تابع حتی طنز تاریخ هم نیست . چون از اولش هم نبود و هنوز هم نیست . کادرش طنزی روزانه و گذرا است وامکانی برای فقیری مثل من که 20 یورو برای دیدن یک فیلم طنز در سینما را ندارم . 20 یورو با مخلفات و پاپ کورن ! پس باید نامه شیرین جون به جنازه منتظری " پدر جان مرا ببخش " را بخوانم و حالشو ببرم .

تمام سقف و طول و عرض و ارتفاع و وزن ....شیرین و اعمال و افکارش ، محدود است به گره روسری و یک نامه اعتراضی به قوه قضائیه اسلام ! شیرین عبادی و امثالهم نه تنها خارج از تاریخ در بستر یک سیاست انسانی  ....بلکه خارج از دستور هم هستند !

 

گویند یک صندلی اختراع میکنند با یک خاصییت جالب . هر کس روی صندلی نشسته و دورغ بگوید باد کنک بالای سرش سریع میترکد . 3 نفر سبز هم میروند و خودشان را چک میکنند .

سروش روی صندلی می نشینه و میگوید : من چه تئوریسین اسلامی توپولی هستم .....که باد کنک سریع میترکه !

گنجی می نشینه روی صندلی و میگه : من چقدر مبارز و گاندی هستم ....که بادکنک سریع میترکه !

شیرین عبادی میشینه روی صندلی و میگه : من فکر میکنم......که بادکنک سریع میترکه !

 

ما هم مردیم از خوشی . بعد از نزدیک به 45 سال اسقف اعظم هم نشدیم تا یکی بدهیم و 5 تا حساب کنیم ! 4 تاش بابت محکوم کردن یه چیزی در یه جایی ! و یکی هم بابت اون چیزه...عاشورا !

والسلام والحمار من التبع الشتر...

 

راستی 2 خبر کوتاه :

پاپ بندیکت شانزدهم از سوی زنی که گفته میشود دچار بیماری روانی است مورد حمله قرار گرفت !!!!

( اگه تو دنیا یه آدم سالم پیدا بشه همین خانمه )

روزنامه تایمز ندا آقا سلطان را به عنوان شخصییت سال برگزید !!!!

( سر تا پای هر چی شارلاتان و دروغگو .....خوک بشاشه . مگه شتر سواری دولا دولا میشه ؟ نمیشه هم به خامنه ایی نامه نوشت و نظام اسلام را پشتیبانی و حفظ کرد و هم پشت نام ندا و دیگران سنگر گرفت و سوءاستفاده کرد ! دوره این شارلاتان بازیها به سر آمده ، آغای تایمز !)

 

اسماعیل هوشیار

ژنو

26.12.2009

 

 

خانه    |    مطالب    |    نظریات    |    تلنگر    |    پیوندها    |    تماس