تاریخ انتشار: 07.02.2014
درحاشیه انواع خشونت.....
از او سیر
شدهام، از زندگی هم سیر شدهام
فریبا داودی مهاجر
شک و کنترل یکی از رفتارهای است که در میان برخی زوجین وجود دارد.
رفتاری که میتواند دردسر آفرین شده و زمینه جدایی و یا طلاق عاطفی
را به وجود آورد.
کتفم شکسته بود و وبال گردنم بود. زوج جوانی هم برای یک شب مهمان
من بودند. برای احترام و راحتی روی کاناپه خوابیدم تا زوج جوان روی
تخت استراحت کنند. آن زمان تنها یک اتاق داشتم و بقیه آپارتمان
دفتر کار بود. نزدیکهای صبح که درد امانم را بریده بود، در تاریک
و روشن اتاق زن جوان پاورچین پاورچین از اتاق خواب بیرون آمد و به
سمت کوله پشتی مرد حرکت کرد.
زیر چشمی او را نگاه میکردم که به آرامی در کوله پشتی را باز کرد
و شروع به چک کردن موبایل پسر جوان شد و سپس دفترچهای که معلوم
بود دسته چک است دانه دانه ورق زد. در همین هنگام پسر از اتاق خارج
شد و با ردو بدل شدن یکی دو جمله صدای داد و فریاد آنها بالا رفت
و چند کشیدهای رد و بدل شد. تراژدی داستان وقتی شروع شد که دخترک
روی کتف شکسته من سقوط کرد و فریاد من به آسمان رفت.
شک و کنترل یکی از رفتارهای است که در میان برخی زوجین وجود دارد.
رفتاری که میتواند دردسر آفرین شده و زمینه جدایی و یا طلاق عاطفی
را به وجود آورد. شک احترام و اطمینان که سنگ بنای زندگی مشترک است
را از میان ببرد و خانه را به جهنم تبدیل کند. ریشه شک و کنترل را
میتوان در ترس، بیماری، سوتفاهم، رفتار زوجین، نگرانی و حتی توهم
جستجو کرد. ولی دلیل هر چه که باشد اگر از میان نرود از عشق و
علاقه در زندگی مشترک نیز اثری باقی نخواهد ماند.
از بابک دوست فیسبوکیام میپرسم که آیا تاکنون به همسرش شک کرده
است و چرا؟ او میگوید: «خوب، مدام با خودم فکر میکنم، مبادا با
کس دیگری حرف بزند! مبادا از کس دیگری خوشش بیاید! و…از این
مباداها که گاهی عصبانی یا نگرانم میکنم. این افکار همه تبدیل به
نگرانیهای جدیدی میشوند که کنترل همه چیز را از دستم میگیرد و
برای اینکه خلاص شوم شروع میکنم به کنترل کردن همسرم. آخرش هم
ماجرا به دعوا و رنجش میکشد و همسرم را ناراحت میکند و من را هم
شرمنده.»
همسر بابک دلارام میگوید: «بابک یک حس مالکیتی دارد که هم من را
تحقیر میکند، هم میرنجاند و هم اعتماد به نفس من را میگیرد. هر
کاری میخواهم انجام دهم میترسم. میترسم که بابک برداشت خوبی
نکند و دعوا و قهر و مرافه شروع شود. بگذریم که هیچ حریم خصوصی هم
برای من نمانده است. تلفن من را کنترل میکند و ایمیلهایم را چک
میکند.»
کارشناسان میگویند: «افرادی که سوظنهای زیادی دارند، شک به همسر
دارند و یا کنترلگر هستند نباید به دنبال چاره در بیرون از خود
بگردند بلکه باید در درون خودشان به دنبال راه حل باشند. چنین
افرادی در هراس از دست دادن به سوظن روی میآورند و زمینههای از
دست دادن واقعی را به دست خودشان فراهم میکنند. افرادی که به
توانایی یا زیبایی خودشان شک دارند نیز به چنین رفتاری برای
پایبند کردن فرد روبهرو مبادرت میکنند .»
بدون شک حریم شخصی برای هر انسانی دارای اهمیت است. این حریم
نانوشته و مقدس است. حیاط خلوتی که انسانها درون آن زندگی میکنند
و با رویاهایشان خلوت میکنند. شعر مینویسند. نقاشی میکنند و
قهرمان داستانهای خودشان هستند. چنانچه زن و شوهر یا دختر و پسری
به نام زندگی مشترک وارد یا هر عنوانی از دوستی وارد این حیاط خلوت
شوند در واقع به حریم خصوصی دیگری تعرض کردهاند. این حریم برای هر
فردی یک معنا دارد و برای همه افراد یکسان نیست.
امیرعلی میگوید: «هر بار که با مادر و خواهرم حرف میزنم همسرم
گوش میدهد. جیبهایم را میگردد. بیخبر وارد دفتر کارم میشود و
مرتب موبایلم را چک میکند. مثلا میخواهد به من نزدیک شود ولی من
روز به روز از او دورتر میشوم. گاهی دلم میخواهد با دوستان قدیمی
کوه یا مسافرتی بروم ولی حتی جرات بیان کردنش را ندارم. احساس
میکنم لخت زندگی میکنم. او از اول زندگی فکر میکرد که با این
رفتارها من را متعهد میکند ولی ناخودآگاه من را به همین سمت پرتاب
میکرد. در یک جمله بگویم از او سیر شدهام ، از زندگی هم سیر
شدهام.»
زینب ۱۸ ساله است. او از دست رفتارهای پدر و مادرش عاجز شده و
میگوید: «تعداد رکعتهای نمازم را هم میشمارند. همه رفتارهای من
کنترل میشود. راننده سرویس مدرسه را هم بازجویی میکنند. دم کلاس
زبانم کشیک میکشند و کیف و وسایل و کشوهای من را جستجو میکنند.
از نظر من هر دو بیمار هستند. برادرم هم از دست آنها بر امان نیست.
هر بار که به مسافرت میروند عروسی من است.»
آنچه در میان چنین خانوادههای رواج دارد بیاعتمادی است. چنانچه
در زمره افرادی هستید که وقت خود را صرف جستجو در زندگی اعضا
خانواده میکنید بدانید اگر همین وقت را صرف ابراز عشق و محبت و
ابراز علاقه میکردید نتیجه بهتری نیز به دست میآوردید. مراجعه به
مشاور و روانشناس میتواند کمک بزرگی در رفع چنین مشکلاتی باشد.
آنچه مسلم است چنین رفتاری مصداق خشونت است. خشونتی که میتواند
مرد نسبت به زن و یا زن نسبت به مرد و یا فرزندان اعمال کنند.
افرادی که در چنین شرایطی زندگی میکنند به مرور زمان یا بیمار
میشوند و یا عصیان کرده و فرار را بر قرار ترجیح میدهند. قتلهای
ناموسی ریشه در نگاه مالکانه و قیم مآبانه و توام با سوظن در میان
خانوادهها یا افرادی دارد که به نوعی با یکدیگر در ارتباط هستند.
توضیح و روشهای مختلف در جلب آدمهای شکاک معمولا بیثمر است و
تنها توقع آنها را روز به روز بالا میبرد. چنین افرادی نیاز
دارند که با کمک درمانگر یا مشاور خانواده مشکل را از درون خود
ریشهیابی کرده و حل کنند و اگرنه داستان جستجو در زندگی شریک
زندگی یا فرزندان پایانی نخواهد داشت.
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|