تاریخ انتشار: 27.03.2014 مستندی در مورد چگونگی کشتار کمونیستها در اندونزی ایرج شكری
در توضیح نوشتاری در مورد این برنامه در سایت تلویزیون یاد شده،از کشتار کمونیستها در اندونزی به عنوان ناشناخته مانده ترین نسل کشی قرن بیستم است یاد شده است. مستند سازان قصد داشتند قاتلانی را که در آن کشتار شرکت داشته اند ببینند. در همین راه به کسانی از جلادن بر می خورند که جزو مافیای کسب و کار سینمای اندونزی بوده اند و اینان خود تمایل به باز آفرینی بعضی از اقدامات، از جمله شکنجه و خفه کردن و سربریدن و و تجاوز و آتش زدن خانه کمونیستها، به صورت فیلم، نشان می دهند و خود شان این صحنه ها را باز آفرینی می کنند. آدمکشهایی که در آن کشتار شرکت داشته اند، از اقدامات خود پشیمان نیستند بلکه بیشتر مغرور از آنچه کرده اند هستند. اندونزی تشکلی مثل «بسیج» یا جوانان متشکل در سازمانی شبه نظامی به نام پانچاسیلا دارد که دارای سه میلیون عضو است. این تشکیلات در آن کشتار شرکت داشته است. این دژخیمان و آدمکشها هم مسلمان هستند. یکی از این آدمکشها می گفت که رفتار خشونت آمیز با کمونیستهای دستگیر شده را تحت تاثیر فیلمهای آمریکایی و فیلمها مربوط ماجراهای مافیایی، انجامی می داده و خودش تاکید داشت که خشونتی که او بکار می برد بیشتر از آنچه در فیلمهایی که می دید بود. یکی از فرماندهان گروه شبه نظامی که با دموکراسی هم دشمنی داشت، معتقد بود که اینها برای کشور خوب نبود و معتقد بود که در زمان سوهارتو وضع اندونزی بهتر بود. یکی دیگر آن کشتار را برای «وحدت ملی» لازم می دانست. در این فیلم صحنه های خفه کردن قربانی با سیم، سربریدن و آتش زدن خانه کمونیستها دست درازی به زنان، در حالی که زنان کودکان با التماس تلاش می کردند شبه نظامیان و مهاجمان را از این کار منصرف کنند، باز سازی می شود. همان آدمکشی که می گفت شکنجه و خشونت را با الهام از فیلمهای سینمایی انجام می داده، می گوید برای آرامش اعصاب خود مشروب می خورده و موسیقی گوش می کرده و مواد مخدر مصرف می کرده است و می رقصیده است. او یکی از قربانیان را هم شبانه به جایی در حاشیه شهر برده و با قداره او را گردن زده بود و تنها تاسف اش این بود که چرا قبلا چشمهای او را نبسته بود، چون سر از تن جدا شده قربانی با چشمانی باز روی زمین افتاه بود و چشمها به نقطه ای در آسمان دوخته شده بود و این منظره برای او سبب کابوس در خواب می شده است. همین جنایتکار که مرد مو سفیدی است، در آغاز این گزارش یکی از جاهایی را که قربانیان را آنجا می برده و شکنجه کرده و می کشتند، نشان می دهد و در انجا توضیح می دهد که قربانیان را به قصد کشتنشان می زده اند. با این کار خون زیادی محل را می پوشند که تمیز کردن آن کار می برد و در ضمن ماندن خون هم سبب بو گرفتن و تعفن محل می شد. برای حل این مساله روش خفه کردن قربانی با سیم را انتخاب می کنند که در آن خون ریخته نمی شد. او چگونگی بکار گرفتن این روش را نشان می دهد. در دستگاه کشتار کمونیستها در اندونزی، عنصری مثل حسین شریعتمداری هم وجود دارد. البته با این تفاوت که او خود صادر کننده حکم هم بوده است. او گرداننده روزنامه است. در مورد نقش خودش می گوید که سوالاتی از قربانیان می کرده و بعد هرچه خودش می خواسته به آن می افزوده و یاد آور می شود که هدف گشترش نفرت نسبته به کمونیستها بود. سپس قربانی را به کسانی می سپرده باید کار او را تمام می کردند. از او در مورد ارتباطش با نیروی زمینی ارتش سوال می شود. او می گوید رابطه ای با آن نداشته است اما اضافه می کند وقتی با آن در مورد دستگیر شده های مورد بازجویی قرار گرفته که دیگر نیمه جان شده بودند تماس می گرفته می گفتند خودتان هرکاری می خواهید بکنید، به رودخانه بیاندازید. یکی دیگر از قاتلان در مورد روشهای کشتن قرباینان می گفت که همه کار آزاد بود. در اظهارات او که در اواخر فیلم موقعی که تصاویری از او همراه همسر و دخترش در یک مرکز خرید نشان داده می شوند شینده می شود او می افزاید، چوب به معقد قربانی به اندازه ای فرو می کردیم تا بمیرد، با باتون روی گلو(حنجره) ضربه می زدیم، با سیم خفه می کردیم، گلویشان را می بریدیم ، دیگرانی را هم با ماشین زیر می گرفتیم و له می کردیم. او اضافه می کند که افراد را می کشتیم بدون این که مجازات شویم. وی تنها می گوید ممکن است زیاده روی هایی در کارش بوده باشد ولی خودش را محکوم و مقصر نمی داند و کابوس هم نمی بیند.
صحنه یی« بهشتی» هم توسط همان بازی سازی
کنندگان ساخته شده که در آن، در جای خوش منظره یی در پای آبشاری که
دختران جوان و صف کشیده وصدای کارگردان صحنه(ازهمان باز سازی
کنندگان وصحنه و جنایتکاران سابق) که صدایش از بلندگو شنیده می شود
با انها می گوید لبخند بزنید و شادی خود را نشان بدهید، و آنها با
حرکات رقص مانندی شادمانی خود را نشان می دهند، دوتن که نقش
قربانیانی را دارند که با سیم خفه شده و به قتل رسیده اند، از همان
قاتلی که در آغاز فیلم در مورد کشتن و خفه کردن قربانیان با سیم
توصیح می داد، تشکر می کنند که با کشتنشان آنها را به بهشت فرستاده
اند و یکی از آنها مدالی به گردن جلاد می آویزد.
صحنه های آخر گزارش همین قاتل را که دوباره
به یکی از محل هایی که قربانیان را در آنجا شکنجه کرده و می کشته
اند باز می گردد، نشان می دهد. آنچه که در ذهن او زنده می شوند، او
را به حال تهوع می اندازند و گزارش با صحنه های «عق زدن» او پایان
می یابد. این برنامه در 18 مارس نشان داده شد و روی سایت کانال
آرته قرار دارد و می شود آن را دید. لینک در زیر آمده است.
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد