چرا شیرین عبادی برای دفاع از مردان محجبه خودش حجاب به سر نمیکند؟

 

 مهرنوش موسوی

 

 

در کارناوالی که در حمایت از جنبش مردان محجبه به بهانه اعتراض به دستگیری مجید توکلی براه افتاده است، اشخاص متفاوتی را می بینید که جملگی آشنا هستند. اشخاصی که اعضاء دائمی و غیر قابل تغییر یک ارکستر سیاسی غیر قابل تغییر و تکراری همیشگی در صحنه سیاسی مملکتند. نفس دفاع خود اینها از این جنبش، باید به هر انسان سیاسی ثابت کرده باشد که ماجرا از چه قرار است.اینها محال ممکن است خودشان را برای یک اعتصاب کارگری جلو بیندازند. محال ممکن است در صف دفاع از یک تحرک سیاسی پیشرو در دفاع از حقوق کودک و حقوق زن بایستند. کلیه دفاعیات سیاسی اینها همیشه دو ستون ثابت دارد. یکم نزدیکی این حرکت به لایه هایی در درون حاکمیت، دوم نزدیکی آن به اسلام و قوانینش! جلو این کارناوال هر حرکتی را بگذارید که یک سرش به نق زدن درون حکومت و سر دیگرش به اسلام وصل باشد دفاع میکنند. فرق نمیکند چه باشد! این کارناوالی است که پشت سر رفسنجانی به بهانه "سازندگی" حرکت کرده است، این کاروانی است که برای خاتمی رای جمع میکرد، این کارناوالی است که دوم خرداد را پوش و حمایت میکرد، این کارناوالی است که دنبال موسوی افتاده دستبند سبز به دست کرد، این کارناوالی است که همین مدت جلو چپ را گرفت شعارهای ضد مذهبی و ضد حکومتی ندهد. همه اعضاء این ارکستر و کارناوال ارتجاعی و ملی اسلامی شناخته شده هستند. یکی از اعضاء معروف این جنبش و این کارناوال سیاسی شیرین عبادی است. هر جا صحبتی در باره نجات اسلام در میان باشد، شیرین عبادی آنجاست. هر کجا صحبت بر سر جلوگیری از ابراز وجود جنبش انتقادی و اعتراضی رادیکال، چپ، ضد مذهبی و ضد رژیمی باشد، ایشان آنجا حاضر است. زیر پای ایشان صندلی گذاشتند، به گردنش جایزه انداختند که در مقابل میکروفونهای رسانه های بین المللی دم از الگوی زن مسلمان بزند. در مصاحبه با نیویورک تایمز بلافاصله بعد از کسب جایزه نوبل اعلام کرد که ایشان خواستار یک حکومت اسلامی منتهی از نوع میانه رو و حقوق بشری میباشد. در قلب پاریس وقتی در گاردین نظرش را در باره حجاب پرسیدند، اعلام کرد که حجاب فرهنگ زن مسلمان خاورمیانه است. حجت الاسلام شیرین عبادی در کشور فنلاند بلندگوی رادیوی محلی این کشور را در اختیار گرفت تا ثابت کند که در کشوری که شش ماه در سال تاریک است چگونه باید روزه گرفت! اینها جزو فعالیتهای "درخشان" کارنامه شیرین عبادی است که بویژه در این ده سال اخیر به نظر من کارنامه ای تمامن سیاه است. به نظر من شیرین عبادی از هر جنبشی دفاع کند باید رفت و دید ایراد کار آن جنبش کدام است. آخرین برگ این کارنامه سیاه ایشان حمایت و آتش گذاشتن زیر یک جنبش لمپنیستی ارتجاعی به اسم جنبش مردان محجبه است. نفس دفاعیات شیرین عبادی برای افشا کردن خود این جنبش کفایت میکند. شیرین عبادی که خود را مادربزرگ دو خردادیها میداند در روز آن لاین میگوید: پسران عزیزم، فرزندان دلبندم که چادر مادر و روسری خواهرتان را ننگ ندانسته و با افتخار آن را سر کردید..... فرزندانم، شما با حرکت نمادین خود نه تنها از دوست دربندتان، بلکه از "زن" بودن دفاع کردید.

این لب کلام یکی از معماران و مدافعین چنین حرکات سمبلیک ارتجاعی و ضد انسانی است. به نظر من همین چند جمله کافی است تا کسانی که به غلط به اسم ترقیخواهی از این جنبش ارتجاعی حمایت کردند نوشتجات خود را پنهان کنند و دفاعیات خود را تا دیر نشده پس بگیرند. اگر تا الان هم نمی فهمیدند ترقیخواهی در مملکت به چه معناست، با این سخنان شیرین عبادی در روز آن لاین میفهمند جدال بر سر چیست.

شیرین عبادی حرفی را که هشت سال پیش به گاردین در باره حجاب گفته بود، قشنگ و بدون وجدان درد اینجا در دفاع از جنبش ارتجاعی و لمپنیستی مردان محجبه تکرار میکند. تمام این مدت ما گفتیم و نوشتیم که این جنبش بر سر لغو حجاب و اعتراض به حجاب و حتی اعتراض به دستگیری کسی نیست. مجید توکلی بهانه است. این جنبشی است که دست برقضا بر علیه و در مقابل جنبش لغو حجاب برپا شده است. اینها از ترس به آتش کشیدن حجاب در همین ماه محرم و بوسیله زنان بعد از پاره کردن عکس خمینی به میدان آمده اند. چادر سرشان میکنند تا جلو زیر پا انداختن چادرها و رژه رفتن روی آن را بوسیله خود زنان بگیرند. سخنان امروز شیرین عبادی به همه میگوید که حق با ما بود. ایشان به آنها میگوید آفرین به شما که حجاب را ننگ ندانستید و سرتان کردید! دقت کنید! یک کسی که جنبشش ادعا میکند برای مقابله با حجاب و نظام، روسری سر مردان کرده است در دفاعیه ای که برای این جنبش مینویسد اولین کاری که میکند آبکش کردن خود همان روسری و حجاب است. اعلام میکند که خوب کاری کردید که برای حجاب مادر و خواهرتان آبرو خریدید! خوب کاری کردید که حجابی را که بحق ننگ شمرده میشود سرتان کردید و ننگ نشمردید و در کمال وقاحت اعلام میکند که این یعنی زن بودن!

اگر جمهوری اسلامی ادعا کرد که مجید توکلی روسری سر کرده و "زن شده" است، که در فرهنگ لمپنیستی اسلام، زن موجودی تحقیر شده است، کمپینی که از طرف هم خانواده ایهای رژیم در اپوزیسیون حاشیه آن شکل گرفت درست بر اساس همین مشتقات مشترک، زبان به سخن گشود. حرف شیرین عبادی با جنتی و کیهان شریعتمداری چه فرقی دارد؟ آنها میگویند مجید توکلی چادر به سر کرد و "زن شد" اینها میگویند زن یعنی چادر سر کردن! حالا دفاع از زن چه ربطی به دفاع از حجاب دارد؟ باید رفت و در دیدگاه توده ایها، دو خردادیهای ورشکسته و سبزهای جدید دنبال این حقیقت گشت. یک رژیمی کسی را دستگیر کرده و به اعتبار روسری سرش زنان این مملکت را تحقیر میکند، یک جنبش کپک زده دفاع از زن را زیر گرفته و با کمال افتخار دفاع از حجاب را روی دوش خودش گذاشته است. این نمایش آخوندی را هم به عنوان اعتراض پیش فروش میکنند.

به نظر من شیرین عبادی این حرفها را آگاهانه میزند. هر کسی نداند شیرین عبادی میداند که دست بر قضا برای مادر و خواهر همین پسران وی، حجاب مدتهاست ننگ است! بله حجاب مدتهاست میدان جنگ با نظام است. شیرین عبادی دست بر قضا میداند که در ایران حقوق زن یعنی دور انداختن حجاب و زن و چادر را نمیشود زیر یک سقف جمع کرد. کجا هستند آن دخترها و خواهرها و مادرهای پسران ایشان که از حجاب دفاع میکنند و حجاب را ننگ نمیدانند؟ جرئت کنند جلو آمده و از حجاب در شرایط امروز ایران دفاع کنند تا ببینند جنبش حق زن چگونه آنها را آسفالت میکند! مگر دختر خلخالی همین چند ماه پیش ننوشت و نگفت که من از حجاب بیزارم؟ مگر دختر عضو کابینه احمدی نژاد همین چند ماه پیش فرار نکرد و دست ان قصد بدون حجاب عکس نگرفت و به بقیه هم نگفت همین کار من را بکنید؟ همین الان که مردان سبز حجاب به سر میکنند، دختران تیم کاراته و تکواندوی ایران در آلمان جلو افرادی که از حراست ایران با این تیم آمده بودند، حجاب را از سر کشیدند و بدون حجاب وارد مسابقه شدند! پس منظور شیرین عبادی کدام مادر و خواهر است؟ نکند منظور شیرین عبادی  مادر و خواهر خامنه ای و رفسنجانی و جنتی است؟ چون در میان بقیه، دیگر خواهر و مادری نمانده که حجاب سر کردن را ننگ خود نداند. خود خانم عبادی که به پسران محجبه اش افتخار میکند حاضر نیست یک مقنعه گل منگلی در خارج کشور به سر کند. ایشان میرفت و جلو دوربین می نشست و حجاب سرش میکرد و از مجید توکلی دفاع میکرد تا ببیند چه جوابی از چپها، ضد مذهبیها، فعالین حقوق زن دریافت میکرد. به نظر من دست بر قضا علت اینکه این کمپین از همان نقطه شروع جنسیتی شده و بدل به یک کمپین مردانه شده است همین ترس از رسوایی است. همین مقابله آشکار با حقوق زن است. همین اسلامی بودن آن است. جریان اسلامی حتی وقتی اعتراض به راه می اندازد، جوری بساط آن را مهیا میکند که مردانه زنانه باشد. چرا اینها کمپینی به راه انداخته اند که یک نفر زن حتی در جنبش خودشان جرئت تکرار آن را ندارد؟ زنان فقط نقش حامیان اینها را پیدا کرده اند. آنهم زنانی که به نظر من رویشان نمی شود و راهشان نمیدهند از حجاب مستقیمن دفاع کنند؟

اگر میخواهند با دستگیری مجید توکلی مبارزه کنند چرا به جای سوزاندن حجاب سرشان انداخته اند. بالاخره منظور شیرین عبادی چیست؟ هدف این است که در مقابل نظام بگویند زن بودن باعث تحقیر نیست، یا حجاب داشتن ننگ نیست؟ این دو تا هدف سیاسی کاملن متفاوت است. به قول دوست عزیزی اگر میخواستید بگویید زن بودن عامل تحقیر نیست و رژیم باید خفه بشود، چرا نرفتید مینی ژوپ بپوشید و ماتیک و سرخاب بزنید؟ چرا رفتید حجاب سرتان کردید؟ مگر غیر از این است که در این جنبش ملی/مذهبی شرقزده و کپک زده توده ای و آل احمدی هنوز هم تصویر زن همان زن محجبه مسلمانی است که شیرین عبادی با گرفتن جایزه نوبل آن را در بوق کرد و ما افشا و رسوایش کردیم؟

این چه روش مبارزه ای هست که عکس خمینی را مردم پاره میکنند، خامنه ای اخم میکند، فوری جنبش شیرین عبادی به هول و ولا می افتد برود تمثال این هیولا را در خیابانها بچرخاند؟ میگویند نماز جمعه، میروند شرکت میکنند! میگویند زیادی غیر مسلمان شدید، میروند الله و اکبر میگویند! این شد روش مبارزه مترقی، یا روش مبارزه ارتجاعی؟ خب اگر همین منطق را بدست بگیرند، مدافعین کمپین مردان محجبه باید همین امروز فردا یکی یک آفتابه هم گردن کنند، پشت دوربینهای صدای آمریکا و بی بی سی قرار بگیرند و کمپین آفتابه به گردنها راه بیندازند، چون رژیم برای خفت دادن جوانهای ما آفتابه به گردنشان می اندازد!

به نظر من مشکل شیرین عبادی و همه مدافعین این کمپین نه پرووکاسیون حکومت است، نه پرووکاسیون اسلام و حجاب است، دست بر قضا بر عکس است. مشکل شیرین عبادی سیاسی است. مشکل این است که تعیین تکلیف شدن با مسئله زن و حقوقش در ایران در مرکز جدال سه جنبش بر سر آینده قدرت سیاسی در ایران قراردارد. الان هر کسی دهانش را باز کند راجع به اوضاع ایران صحبت بکند به او میگویند حجاب اجباری چه میشود؟ آپارتاید جنسی چه میشود؟ خب اگر قرار باشد در این جوابها به جای آشتی دادن اسلام با حقوق بشر، به جای حجاب رنگی و گل منگلی، مسئله حق و حرمت زن و ستم زدایی و مذهب زدایی به مرکز جدال بر سر قدرت رانده بشود، اینها بازنده اند. برای همین باید جلو آن را از امروز بگیرند. شما دقت کنید ببینید کار جنبش سبز در این مدت این بوده تا نگذارد مردم حرف دلشان را بزنند. مدام این جنبش را روبروی مردم می بینید. به مردم میگوید نگو مرگ بر جمهوری اسلامی! به مردم میگوید عکس خمینی را آتش نزن! الان چون نمیتواند به مردم بگوید حجاب را زیر پا نینداز، مردانش را اجیر کرده لچک به سر کنند تا شاید جامعه را در تعرض به حجاب اجباری آرام کنند. مسکن بدهند. تمام داستان سر همین است. جنبش خانم شیرین عبادی  به شرطی میتواند به جایی برسد که به غرب ثابت کند میتواند جلو زیاده روی مردم ایران را در همین پروسه سرنگونی نظام بگیرد. ثابت کند که میتواند جلو افتادن این نظام را به اسم حق کارگر و زن بگیرد. چون زیاده روی مردم ایران کار دست غرب و دیکتاتوریهای شیوخ مرتجع و سیاه در خاورمیانه میدهد. فردا زنان عربستان هم بلند میشوند راه مردم ایران را میروند، پس فردا کارگر مصری هم میخواهد شعبه دفتر اتحادیه اش را در تهران و بغل سندیکای کارگران واحد باز کند و.... و اگر جلو این تحولات را نگیرند، دیکتاتوریهای خاورمیانه یکی یکی بعد از خامنه ای وارد دردسر الان احمدی نژاد میشوند. برای همین رهبر خانم عبادی مدام قسم میخورد که طرفدار تغییرات آرام و در چهارچوب این نظام است. الان برای جنبش شیرین عبادی دیگر فرض است که حکومت بزودی می افتد، مسئله این است که نگذارند با افق، روش و سمبلهای چپ و آزادیخواهانه بیفتد و یکی از سمبلهایی که معلوم میکند چه کسی افقش را برده است برچیدن کامل بساط حجاب اجباری در این مملکت است. دستیابی جامعه ایران به حق زن، شاخص پیروز شدن یا نشدن مردم است. ملی اسلامیها با همین مسئله دارند میدانید چرا؟ چون اگر پروسه سرنگونی نظام توام با دستیابی به حق زن، حق کودک، آزادی بدون قید و شرط بیان، جمع شدن بساط اسلام و غیره باشد، اینها دستشان به جایی نخواهد رسید! جامعه ای که حجاب را برانداخت و دین را از حکومت بیرون کرد و مذهب زدایی را شروع کرد و اعتصاب و حق تشکل را به کرسی نشاند دیگر به امثال عبادی صندلی نمیدهد. اینها نانشان به شرطی در روغن است که جلو این مردم را بگیرند، به خاطر همین هم از الان آلاف و علوفشان را میدهند. پشت سر هم جایزه میدهند. برای اینکه جلو مردم را بگیرند وگرنه غرب مگر بیکار است شیرین عبادی را دوره بچرخاند؟  شیرین عبادی میداند که در جامعه ایران حجاب نه فقط ننگ و عار، که زندان زن محسوب میشود. شیرین عبادی میداند که حجاب اجباری در ایران به سان صلیب شکسته هیتلر است. همه اینها را میداند و دست بر قضا برای همین پسران خودش را تشویق میکند که بروند و با محجبه شدن برای حجاب آبرو بخرند چون میداند برای لغو حجاب در این مملکت یک جنبش سیاسی برپا شده است. میداند که این جنبش سیاسی صندلی زیر پای چپ جامعه میگذارد نه زیر پای موسوی و عبادی و سازگارا و کدیور! جنبش خانم عبادی با رفتن جمهوری اسلامی مرخص است. فقط هنر اینها این است که نگذارند جوری برود که منفعت امروز و فردای اینها به خطر بیفتد. همین! ایشان اگر الان بیاید و از حجاب مستقیمن دفاع کند، مردم میگویند ایشان یکی از فاطمه کماندوها و اطلاعاتیهاست. برای همین راه معقول پیدا کرده اند. حجاب را سر یک مشت "دگر اندیش" کرده اند تا ابزار قابل قبولی باشد. این روش در بردن حجاب از زیر ضرب در دوره تلاطم انقلابی است.

مسئله این است که با برچیدن حجاب فقط حق پوشش آزاد نمیشود. با لغو حجاب رژیم در ایران می افتد و چنان می افتد که اسلام سیاسی نمیتواند تا دهه های متوالی پس از آن، کمر راست کند. حیات رژیم اسلامی به تار موی زنان بند است. حجاب ستون این حکومت است. و امثال شیرین عبادی که خواهان سرنگون کردن و جارو کردن کامل این حکومت نیستند طبیعتن از جارو کردن حجاب نیز میترسند. تمام نگرانی اینها بالاتر رفتن توقعات مردم در پروسه انداختن رژیم است. به نظر اینها ایران یک کشور اسلامی است. به نظر اینها مردم ایران باید سربزیر باشند. یعنی چه که خودشان را با مردم فرانسه و آمریکا و سوئیس مقایسه کنند؟ تمام نقشه سیاسی اینها این است که کاری کنند که مردم پایشان را از گلیم اینها درازتر نکنند. به جای مرگ بر جمهوری اسلامی، الله و اکبر بگویند. به جای پاره کردن عکس خمینی، زیر عکس او سینه بزنند، به جای رقص و شادی و شعارهای ضد مذهبی، قرآن روی سر بگیرند و به سر و سینه بزنند. به جای سوزاندن حجاب آن را حال که زنان قبول نمیکنند سر مردان کنند! این جنبش اصرار دارد، ابرام دارد، نگذارد مردم ایران ببرند. پیروز بشوند. ندا آقا سلطان خودش غیر محجبه بود. نه طرفدار موسوی بود نه طرفدار احمدی، آیا اتفاقی بود که مجسمه او را محجبه کردند؟ به نظر من نه! همین جنبش لمپنیستی اسلامی این روسری را به مجسمه ندا تحمیل کرد. یک جنبشی نانش در روغن است که زنان ایران آزاد نشوند. حداکثر مانند افغانستان در خیابانها راه بروند. یک جنبشی نمیخواهد بساط کل این حکومت جمع بشود. چون نمیتواند با اسلحه، با کشتار و با خفقان جلو مردم را بگیرد، بخشی از اینها بسیج شده اند تا به اسم اپوزیسیون این کار را بکنند. در انقلاب 57 مقاومت زیادی بر علیه شعار الله و اکبر و سینه زنی نشد، چون چپ آن دوره ایران خودش شرقزده و اسلامی و ناسیونالیست بود. در سال 58 همین ارکستر مردان محجبه جلو ما زنانی را که بر علیه حجاب به خیابانها رفتیم گرفت. حزب توده که شیرین عبادی جزو آنهاست در مقابل تظاهرات ما علیه حجاب به زنان لقب "فاسد"، "طاغوتی" و "آمریکایی" دادند. امروز همان کار سال 58 را به شیوه دیگر انجام میدهند. هدفها یکی است. حتی روشها یکی است. شما ببینید الان شش ماه است مردم و چپ داخل کشور دارند با مقاومت فریاد میزنند که جرثومه های سبز جلو آنها را گرفته اند. مردم عکس خمینی را پاره کرده اند، موسوی به احمدی نژاد میگوید بگیرید اینها را ضد انقلابند! مشکوکند! درست در حالیکه مزدوران سفارتی وابسته به موسوی و جنبش سبز در خود خارج کشور پوستر مرگ بر جمهوری اسلامی ما را پاره کرده، پرچمهای مخالفین نظام را پایین کشیده و در لندن و پاریس بر علیه کمونیستها و مخالفین رژیم، خود شخص مخملباف پلیس خبر کرده است. با این کارنامه باید برای هر آدم سیاسی روشن باشد که محجبه شدن مردان اینها یک کلک آخوندی و اسلامی است. شیرین عبادی بلندگوی این لمپنیسم حقوق بشری است. ایشان با چه زبانی بگوید که هدف اینها این بود که مردم را بنشانند. به همان یک میلیون زنی که فرمانده نیروهای انتظامی میگوید سالانه دستگیر میشوند، آزار میشوند، جریمه میشوند به خاطر اینکه ننگ حجاب را نمیخواهند روی سرشان داشته باشند بگوید فکر نکنید خبری است! فکر نکنید انقلاب میشود و این حجابها سوزانده میشود! مگر نه اینکه حجاب ناموس زن مسلمان و مالک ایشان میباشد؟ مگر نه اینکه چادرنماز مامان بزرگ علامت هویت ملی اینهاست. باید حفظش کرد! چون اگر زن ایرانی حجابش را پرت کند، زن کویتی، زن مصری، زن پاکستانی و افغانستانی، زن عراقی و امارات، زن حق طلب عربستان سعودی و .... زبانشان دراز میشود و وقتی زبان اینها دراز شد، همه چیز به هم میریزد. فرش از زیر پای اسلام کشیده میشود که بزرگترین و اصلیترین مانع انتگره شدن مردم این ممالک در تمدن غرب است. فرش از زیر پای اسلام کشیده میشود که بزرگترین عامل و سد برپایی یک انقلاب و تحرک کارگری در خاورمیانه است. اسلام در خاورمیانه بزرگترین و مخوفترین سد خفه کردن ترقیخواهی و سکولاریسم است. در همین سی سال اخیر به جز ایران، طبقه کارگر در بسیاری از کشورهای خاورمیانه در فواصل مختلف بلند شد و اسلام یک زرادخانه قوی برای کوبیدن این تحرکات سیاسی بود. اسلام عامل بیحقوقی زن و کودک در خاورمیانه است. صدها سال است اسلام نمیگذارد یک ایبسیلون حقوق اجتماعی مردم در این کشورها اعاده بشود. بربریت کاپیتالیستی در خاورمیانه یک تصویر اجتماعی مهم دارد و آن اسلام است. اسلام نقشی را در خاورمیانه بازی میکند که فاشیسم هیتلری در راس جنبش ناسیونالیستی برای ممانعت از گسترش شعله های انقلاب کارگری اکتبر در اروپای غربی کرد.

این یک جنبش ریاکار، ضد کمونیست، ضد مدرنیست به شدت کپک زده و خطرناک سیاسی است. هیچ یک از اعمال اینها تصادفی نیست. این جنبش را باید از روی نقشه سیاسی و حرف و کلام رهبرانش شناخت نه از روی هیجانات جوانانی که از غفلت ما چپها، از غفلت ما ضد مذهبیها و انقلابیها راه گم کرده و به تور آنها افتاده اند. روی حرف من با سران این جنبش است که میدانند چه میکنند. این جنبش را باید افشا و وادار به عقب نشینی کرد!

من در مقابل این کمپین لمپنیستی و ارتجاعی، جنبش انقلابی لغو حجاب را قرار میدهم. به نظر من تاکتیک فعالین حقوق زن در برخورد به امثال شیرین عبادی باید این باشد که از امثال وی بخواهند اگر تا این حد مدافع این کمپین میباشد، خودش نیز حجاب سر کند و جلو دوربین بیاید. اتوبوس مردانه زنانه نداریم، کمپین زنانه و مردانه هم نداریم. اگر یک مبارزه ای مترقی باشد، روش آن هم جنسیتی نیست و قابل اتخاذ برای آحاد مردم است. پس روی سخن من به شیرین عبادی، مهرانگیز کار و هر کسی که به اسم حق زن از این کمپین ارتجاعی دفاع میکند این است که قبول نیست! باید خودتان هم حجاب سر کنید، جلو دوربین بیایید تا ما عکستان را بگیریم. ما میخواهیم ببینم خود شما که مدافع این کمپین هستید وجودش را دارید جلو مردم دفاع سیاسیتان را عملی کنید؟ اگر عملی نکنید سیاست ما برده است! چون معلوم میشود که نه فقط برای خواهر و مادر پسران دو خردادی شیرین عبادی که حتی برای خود شیرین عبادی و دفاعیات زنانه از این کمپین هم، حجاب سر کردن ننگ است و عار هست و مایه لمپنیسم سیاسی است. آنوقت سئوال ما این است که اگر این حجاب آنقدر ننگ است که حتی زنان مدافع این کمپین ولو برای دفاع از آن حاضر نیستند سر بکنند، چرا پس از آن ابزار مبارزه مردانه ساخته اند؟ آیا دقیقن به همین خاطر نیست که آنقدر حجاب مورد نفرت است که راه دیگری برای دفاع از آن به جز سر کردن مردان نمانده است؟

 

 

خانه    |    مطالب    |    نظریات    |    تلنگر    |    پیوندها    |    تماس