مقاله

 

 

تاریخ انتشار:31.05.2015

معرکه گیران شبه مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور

علی افشاری



چندی است شدت فعالیت‌های تخریبی گروهی از کسانی که بعد از سال ۱۳۸۸ از کشور خارج شدند برعلیه نیروهای دمکراسی‌خواه اصولی و دلسوزان میهن و ملت افزایش یافته است. این جماعت کم‌شمار ولی پرهیاهو تمام فعالیتش را به کار می‌برد تا در پوشش مخالف ومنتقد حکومت، روزنامه نگار، دفاع از جامعه مدنی و میهن دوستی، هر جریانی که معتقد به تغییر ساختاری قدرت در ایران و اثبات سراب بودن راه‌های سترون چندین بار آزموده شده است را با کلماتی که شخصیت نازل آن‌ها را بازتاب می دهد تخطئه کند. البته این تلاش محکوم به شکست فقط بر سیاهه اعمال این افراد می افزاید.

اما ماجرای یادشده باعث می‌شود تا مقطعی بودن داوری درخصوص فعالیت و منش افراد سیاسی و مدنی مورد توجه جدی قرار بگیرد. این‌که فردی در یک مقطع عمرش به زندان افتاده و یا منتقد حکومت بوده است و یا در دفاع از حقوق بشر اعمالی را انجام داده است تضمینی نیست که همیشه چنین باشد.

وضعیت زندانی سیاسی بغرنج‌تر است. زندانیان سیاسی بوده‌اند که بعد از قرار گرفتن در قدرت، حکومت سابق را رو سفید کرده اند. بنابراین دفاع از حقوق زندانی سیاسی موضوعیت دارد نه لزوما دیدگاه‌های سیاسی و اعتقادی وی.

از این رو در داوری هر کس و جریانی ناگزیر چارچوب زمانی اهمیت زیادی دارد. نفی ذات‌گرایی فقط شامل امکان‌پذیری اصلاح خطاهای گذشته و جبران مافات نیست بلکه اعمال خوب کنونی یک فرد می تواند روند قهقرایی در آینده پیدا کند. لذا باید اعمال هر کنش‌گر سیاسی را در هر مقطعی بر اساس معیارهای اصولی سنجید. نفس سابقه اگرچه مهم است اما تعیین کننده نیست.

فرض کنید فردی مدتی در زندان بوده و آزاد می‌شود و مهاجرت می‌کند. بعد ناگاه به بلندگوی حکومت در خارج از کشور تبدیل می‌شود و برون‌داد نهایی اعمال او کاملا در مسیر خواست اقتدارگرایان داخلی عمل می‌کند. به هر وسیله‌ای متوسل می‌شود تا ساختار اصلی قدرت را از اتفاقات منفی رخ داده بری سازد. دیگر اعمال او جنبه انتقاد مشفقانه به حکومت را ندارد بلکه حمله به مخالفان رادیکال را لبه اصلی فعالیت‌های سیاسی خود قرار داده است. برخوردهایش با مخالفان فوق نیز جنبه نقد سازنده را ندارد بلکه تخریب محض است. طبیعی است این فرد دیگر در جایگاه سابق خود نیست و از منظر اثرگذاری اجتماعی نقش معکوسی را ایفا می‌کند. او خواسته یا ناخواسته در زمین نیروهای امنیتی بازی می‌کند. چگونگی این رویداد مشخص نیست. نمی‌شود لزوما وی را به وابستگی متهم کرد. سختی‌های مهاجرت و درگیر شدن در محیط جدید و برخی از تجارب ناگوار می‌تواند مکانیزم شخصیتی فرد را مختل سازد. البته از زاویه‌ای دیگر نشان می‌دهد فعالیت‌های تحول‌خواهانه او در گذشته نیز عمق و ریشه پایداری نداشته است. مقاله‌ای که اخیرا آقای رضا علیجانی با عنوان ٬اطلاعات بیخ گوش اپوزیسیون٬ نوشته‌اند، تا حدی روشن‌گر است و مطالعه آن را پیشنهاد می‌نمایم.

به نظرم جایگاه و کارنامه افرادی چون دکتر محمد ملکی و نسرین ستوده آن‌قدر رفیع است که این تخریب‌ها فقط بر بی اعتباری بیشتر معرکه گیران جمهوری اسلامی در خارج از کشور می افزاید.

اما توجه به معیار قرار ندادن صرف سابقه افراد در موضع‌گیری‌های‌شان اهمیت کلیدی درعدم اشتباه افکارعمومی دارد. طبیعی است مدافعان جمهوری اسلامی و یا اعتدالی‌ها علیه نیروهای دمکراسی‌خواه عرفی و ساختارشکن موضع بگیرند. انتقاد سازنده و درست هم حق آنان است و برای کل تحول‌خواهی مفید است. اما آن‌چه فضا را غبار آلود می‌سازد مشخص نشدن جایگاه واقعی افراد در موضع گیری‌ها و مخدوش شدن مرزهای‌های نظام، جامعه مدنی و اپوزیسیون است.

.....................................................


"ياران دولت بنفش" عليه "ياران نرگس"


حاميان دولت حسن روحانى كه مشهور به "اصلاح طلبان بنفش" هستند، در اقدامى جديد حملات گسترده اى را عليه فعالان مشهور حقوق بشر از جمله دكتر محمد ملكى و نسرين ستوده آغاز كرده اند.

به گزارش خبرنگار بزرگترين كمپين حقوق بشرى، دور جديد اين حملات ، پس از بازداشت نرگس محمدى و اقدامات اعتراضي فعالان حقوق بشر كه به "ياران نرگس" مشهور شدند، توسط فردى به نام عبدالرضا تاجيك كليد خورده است كه از حاميان سرسخت اكبر هاشمى رفسنجانى و حسن روحانى است.

تاجيك در صفحه فيسبوك خود نوشت كه بجاى نقد نظام جمهورى اسلامى بايد به نقد عملكرد افرادى چون محمد ملكى و نسرين ستوده پرداخته شود.

وى با اشاره به خبر بسترى شدن مادر ستار بهشتى در بيمارستان و تخريب هاى صورت گرفته عليه خانواده ستار، نوشت: "آیا عملکردهای افرادی چون آقایان محمد نوری‌زاد و محمد ملکی و خانم نسرین ستوده که ادعای فعالیت در حوزه حقوق بشر دارند و برخی از آنان به‌عنوان نمادهای آزادی‌خواهی نام می‌برنند، زمینه‌ساز این تخریب‌ها نمی‌شوند؟ آیا آنان با رفتارهای نمایشی که از خود بروز می‌دهند، موضوع حقوق بشر را لوث نمی‌کنند؟ آیا می‌توان رفتار آنان را مصداق معرکه‌گیری در حوزه‌های سیاسی و حقوق بشری دانست؟ "

اين نوشته تاجيك با واكنش هاى متفاوتى مواجه شد و در نخستين گام افرادى چون مسعود بهنود از حاميان اصلى دولت بنفش در بي بي سي كه اخيرا سردار سليمانى را "سردار عارف" نام نهاده بود، به حمايت از وى پرداخت و خطاب به تاجيك نوشت: "آقاى تاجيك عزيز در اين مواقع قبلا يك خبرى بده كه مرخصي ها را لغو كنيم و پا در ركاب باشيم وگرنه باز شليك ها شروع مي شود و شعارها از راه دور و يا الله. ما شاالله به انرژى و روحيه ات."

در مقابل، عمار ملكى فرزند دكتر محمد ملكى در صفحه فيسبوك خود به نقد مطلب تاجيك پرداخت و نوشت:" عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگاری که در فرانسه پناهنده شده و گاهی به اسم فعال ملی-مذهبی با رسانه ها مصاحبه می کند، مدتی است فعالیت اصلی اش حمله و توهین به کنشگران مدنی داخل ایران است. او در نوشته هایی که در ماههای گذشته در فیس بوک نوشته، بطور مستقیم و غیرمستقیم، به نسرین ستوده، محمد نوری زاد، نرگس محمدی، محمد ملکی، عیسی سحرخیز، و … حمله می کند و آنها را «دلقکان سیاسی و حقوق بشری» می نامد. امروز هم به بهانه خبر بستری شدن گوهر عشقی، مادر شهید ستار بهشتی، در بیمارستان و اخباری درباره حمله سایتهای حکومتی به خانواده ستار بهشتی نوشته «عملکردهای افرادی چون آقایان محمد نوری‌زاد و محمد ملکی و خانم نسرین ستوده که ادعای فعالیت در حوزه حقوق بشر دارند و برخی از آنان به‌عنوان نمادهای آزادی‌خواهی نام می‌برنند» زمینه ساز این تخریب ها بوده است. او نوشته که نسرین ستوده و محمد ملکی و محمد نوری زاد «با رفتارهای نمایشی که از خود بروز می‌دهند، موضوع حقوق بشر را لوث می‌کنند» و گفته «می‌توان رفتار آنان را مصداق معرکه‌گیری در حوزه‌های سیاسی و حقوق بشری دانست.»

با چند نفر از بزرگان و افراد اصیل ملی-مذهبی تماس گرفتم و از آنها پرسیدم که این فرد مساله اش چیست و با زدن این گروه از فعالان مدنی داخل کشور چه هدفی دارد؟ آنها از دست بداخلاقی ها و توهین های جناب تاجیک به افراد مختلف در داخل و خارج ایران دل خونی داشتند و ابراز تاسف می کردند ...

بنظر می رسد اگر فرض های بدبینانه را کنار بگذاریم – این فرد دنبال یک چیز است: مطرح کردن خود و دیده شدن، آن هم به روش برادر حاتم طایی!

با خود فکر می کردم واقعا آخر و عاقبت بخشی از روزنامه نگاران دوم خردادی به کجا رسیده که کار یکی از آنها در پاریس این شده که نسرین ستوده و محمد ملکی و محمد نوری زاد را «دلقکان سیاسی» و «معرکه گیران سیاسی و حقوق بشری» بنامد تا دیده شود!

تاسف بار تر آنکه آقای مسعود بهنود که استاد روزنامه نگاری بسیاری افراد از جمله جناب تاجیک بوده اند، در زیر این نوشته شاگرد خود، با اشتیاق می نویسد: «آقای تاجیک عزیز در این مواقع قبلا یک خبری بده که مرخصی ها را لغو کنیم و پا در رکاب باشیم وگرنه باز شلیک ها شروع می شود و شعارهای از راه دور و یا الله. ماشالله به انرژی و روحیه ات.»

استاد میخواهد مرخصی ها را لغو کند و پا در رکاب شاگرد باشد تا با هم به «نسرین ستوده» و «محمد ملکی» و «محمد نوری زاد» حمله کنند. گویی بالاخره موانع تاریخی اصلاحات در ایران را روزنامه نگاران محترم یافتند. ظاهرا با زدن این سه «معرکه گیر سیاسی» مشکل اصلاحات و دموکراسی و حقوق بشر در ایران رفع می شود. واقعا باید به افتخار شاگرد و استاد از جا بلند شد و به حال روزنامه نگاری ایران زار زد.

گفته شده است كه در پشت پرده حملات گسترده به فعالان حقوق بشر، گروه "ناياك" و تريتا پارسي قرار دارند كه به عنوان يك گروه لابي گر در خارج از كشور تلاش دارند چهره اي زيبا از جمهورى اسلامى به جهانيان نشان دهند.

در اين ميان، تلاشهاي فعالان حقوق بشر براي ارايه چهره واقعي نظام جمهورى اسلامى و دولت بنفش به جهانيان ، به مذاق رژيم خوش نيامده و اين گروه را كه از دلارهاى نفتى و حمايت هاى وزارت اطلاعات برخوردار است، مامور كرده تا با نفوذ در جمع اپوزيسيون و از طريق لايه هاى ضعيف، حمله به فعالان حقوق بشر را آغاز كند؛ پروژه اى كه به نظر مي رسد در روزهاى آينده نيز در دستور كار اين طيف قرار دارد.
 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد