مقاله

 

 

تاریخ انتشار:03.10.2013


چند نکته در مورد نامه آقای ریحانی خطاب به آقای ایرج مصداقی

منیژه حبشی


نامه و پیشنهاد آقای ریحانی هرچند خطاب به آقای مصداقی است و طبعا پاسخ از ایشان خواهد گرفت ولی به دلیل طرح آن در دنیای مجازی بنظر میرسد تلویحا خواستار یافتن بازتاب آن در میان سایر جداشدگان از مجاهدین و ایرانیان مخالف رژیم هم هست. لذا به خود اجازه یادآوری چند نکته را درمورد مطالب پیشنهادی میدهم.

من نیز یکی از جداشدگان از مجاهدین (دراواخر67 تا بهار 68) هستم. من عنصر ایدئولوژیک آنان هرگز نبودم و به عشق آزادی و مبارزه با استبداد به آنان پیوستم. لذا آرزوی احیای آرمان بنیانگذاران سازمان مجاهدین برای آینده ایران را بهیچوجه ندارم . بخصوص که حتی نیروهای ایدئولوژیک مجاهدین نیز اگر با ذهن و دید باز به عملکرد مذهب ( بمثابه یک ایدئولوژی) در طی این 34 سال، چه در حکومت ایران و چه در میان خود مجاهدین، بعنوان تجربه ای روشن و در دسترس، بنگرند جز فاجعه نخواهند یافت.

شما از آقای مصداقی خواسته اید که پرچمدار گردهم آوردن مجاهدین جداشده از سازمان شود و یا حتی همه مخالفین پراکنده رژیم را سازمان دهی کند، که با نیاز مبرم آن کاملا موافقم ولی به شخصه هر فرد و گروهی را که چه در افکار وچه در عملکرد سر سوزنی صبغه ایدئولوژیک (هر نوع ایدئولوژی جز انسان گرائی محض) داشته باشد، برای رهبری آینده ایران چون سمی مهلک میدانم.

چندبار باید از یک سوراخ گزیده شویم؟

معتقدین به هر ایدئولوژی، بلا استثناء ، بطور قطع و یقین اندیشه و باور خود را برتر وبر حق تر از دیگران میدانند و طبعا دیگرانی را که چون آنان نمیاندیشند در بهترین تصویر مادون خود میبینند.

در گذشت زمان نیز خواه ناخواه بر اساس طبیعت بشری به سمت مطلق کردن باور خود و تحمیل آن به دیگران و سرکوب هر مخالفی خواهند رفت. پس در فرض اینکه آقای مصداقی یا هرکس دیگری بخواهد در راه پیشنهادی شما گامی بر اساس ایدئولوژی "اولیه" مجاهدین بردارد ، خشت اول از ابتدا کج خواهد بود و اگر به ثریا هم برسد باز کج خواهد بود و دوباره مردم به دوزخی دیگر مبتلا خواهند شد .

ضمنا شاید یادآوری این نکته بیجا نباشد که اساسا انشعاب را نه تنها هیچ هواداری نمیتواند بکند بلکه حتی هر عضوی هم نمیتواند بکند. روشن است فرد باید در رده و صلاحیت ایدئولوژیک و تشکیلاتی باشد که با اعلام جدا شدن از سازمان اصلی بگوید این منم که آن ایدئولوژِی و تشکیلات مورد نیازش را میشناسم ومعرف آنم و صلاحیت بازسازی سازمان از کج رفتن ها و اشتباهاتش را دارم. تا جائی که من میدانم آقای مصداقی علیرغم اشراف شان که در نوشته هایشان پیداست چنین ادعائی ندارند.

البته لازم به ذکر است که مسعود رجوی با رندی تمام مرتبا به عدم وجود انشعاب در سازمان افتخار میکرد و تصور میکرد که هیچکس دلیل آنرا درامری غیر از آنچه او میگوید یعنی " صلابت عقیدتی و بر حق بودن رهبری داهیانه او" نخواهد یافت! درحالیکه حال همه میدانند که وقتی نفر دوم سازمان یکشبه از اوج مرتبه تشکیلا تی به یک هوادار ساده تبدیل میشود دیگر کجا میتواند حرفی برای زدن داشته و ادعای رهبری و انشعاب کند؟ یعنی این عدم انشعاب در سازمان خود گواه روشن دیگری بر استبداد مطلق رجویست.

در خاتمه شخصا ضمن اینکه نه تنها موافق بلکه آرزومند بوجود آمدن یک اپوزیسیون واقعی و فراگیر هستم و عدم آنرا یکی از اصلی ترین دلایل بقاء رژیم جنایت پیشه حاکم میدانم ولی فکر میکنم که پیشنهاد انشعاب از مجاهدین و بازگشت به" نظرات بنیانگذاران" سازمان و ... که مرا بیاد بازی بین اسلام روشنفکران مذهبی و اسلام حکومتی میندازد را باید رها کرد و به گرد آمدن همه بدور هدف آزاد سازی ایران و پاسداری از حقوق تمامی مردم در چهارچوب اعلامیه جهانی حقوق بشر شد. اسلام خمینی و رجوی و مصباح یزدی و سروش و ... آبشخوری مشترک دارد که هر یک بسته به نیاز زمان و جایگاه افراد تفاسیری متفاوت بیرون میدهند.

صد البته به اعتقادات مذهبی معتقدین به هر مذهبی تا بدانجا که میان خود آنان و خدایشان باشد بسیار هم احترام قائلم و حتی مخالف کسانی نیستم که معتقدند اسلامشان رحمانیست و با اسلام حاکمان متفاوت است، ولی خواستار آنم که همان اسلام رحمانی را فقط برای خود نگاهدارند. مذهب را به رابطه فرد با خدایش واگذارند و دست از سر مردم و جامعه بردارند
.

با سپاس و احترام


من  هم شخصا فکرمیکنم که موضوع "کلمه انشعاب" برای نویسنده اساسا مفهوم نبوده است ؛ و از سازمان مسعود رجوی هم هیچ شناخت حداقلی هم ندارد . اگر با مصداقی دشمنی داشتم من هم پیشنهاد نویسنده را تکرار و اصرار میکردم . نویسنده نامه با پیشنهادش جهت یک فقره انشعاب ؛ به بدترین و مسخره ترین شکل ممکن از مصداقی دفاع کرده است . جهت یک انشعاب موفق اصولی حداقل 2 پارامتر؛ اهمییت حیاتی دارد که اگرجایی پیدا شد خبرم کنید . یکی توان و کاریزمای فردی و دوم شرایط سیاسی و اجتماعی که چنین ضرورتی را طلب کند . من خودم خیلی با طنز خوبم ولی این پیشنهاد دیگه طنز نیست . یعنی هر مسخره کردنی اسمش طنز نیست !

اسماعیل هوشیار

03.10.2013

 

 


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد