خودکشی مردی که" می دانست سرمایه داری چیست!"

از: سعید صالحی نیا

Salehinia@aol.com

19 دسامبر 2009

مقدمه:

23 دسامبر 2009، سالگرد خودکشی تیری ویلشت، مشاور سرمایه گزاری فرانسوی الاصل ساکن نیویورک و صاحب کمپانی مشاوره بین المللی " ای آی ای" بود. او یکسال پیش در همین روزها در دفتر کارش، رگهای دستش را قطع کرد و به زندگیش پایان داد. نمی توانست تحمل کند که تمام زندگی مالیش و آبرویش توسط نظام سرمایه داری و دزدان وال استریت به یغما رفته. او هم جزئی از همین دلالان و دزدان وال استریت بود که کمپانیش اشراف اروپا را در سهام شرکتهای چند ملیتی از طریف وال استریت ، شریک کرده بود تا از سودهای باد آورده انبان بی انتهاشان را پر کنند.چندی بعد، برادر بزرگتر تیری در مصاحبه ای با خبرنگاران گفته بود:" تیری می دانست که سرمایه داری چیست"!

ماجرای کلاهبرداریهای بی سابقه و بحران اخیر سرمایه:

در نظام سرمایه داری، دزدیدن دسترنج دیگران چند جور انجام می شود. شکلهای "قانونیش" همانست که در پروسه کسب ارزش اضافه اتفاق می افتد. اما این فقط جزئی از ماجرای غم انگیز دزدی دسترنج توده هاست! کاشکی سرمایه داری فقط دزدیدن "قانونی" به شکل پرداخت "دستمزدها" بود! کاشکی حاکمان این نظام به این شیوه یسنده می کردند. اما اگر قدرت داشته باشی و حکومت و پلیس و اسلحه دستت باشد و مدیائی داشته باشی و آخوند و کشیشی که مردم را مرتب بفریبند چرا به این نوع دزدی دسترنج مردم دلخوش کنی؟ چرا سهم بیشتر نخواهی. چرا تمام حقوقشان را نگیری؟ چرا شیوه های دزدی غیر مستقیم تر که پنهان تر است نجوئی؟ این می شود که داستان سرمایه داری از همان ابتدا همانطور که مارکس می گقت ، فقط داستان دزدی ارزش اضافه نبوده و نخواهد بود. کشتی های توپدارشان را وقتی فرستادند به افریقا و هند، رفتند که به یغما ببرند. اینجا چیزی اتفاق افتاد که مارکس اسمش را گذاشت "انباشت اولیه سرمایه" یعنی دزدی مستقیم لازمه شروع چرخش سرمایه. اما تاریخ نشان داد که این شیوه های دزدی مستقیم هرگز متوقف نشد. بر عکس مرتب و در اشکال پیچیده تر تکرار شد. یکیش هم در دوران انحصاری سرمایه شد بازی با نرخ سهام ونظام خرید و فروش سهام. درون این بازی خرید و فروش سهام که دست به دست کردن پولهای افسانه ای است توسط آنها که حتی لازم نیست در چرخه تولید سرمایه وارد شوند ، تازه انگلهای ثانویه و ثالثیه ای وارد می شوند که حتی همین بازی با سهام را هم انجام نمی دهند. حتی خود بازار بورس هم مچ اینها را بخصوص در دوران سقوط و بحرانها بعضا می گیرد تا به مردم بباوراند که مشکل همین "دزدها" هستند!

این می شود که هر دوره سقوط و بحران سرمایه داری در آمریکا یا هر جای دیگر، حضرات صاحب قدرت فریاد بر می آورند که "دزد" را گرفتند! در تاریخ ایران فریاد بر می آوردند که "احتکارگران را گرفتند" یادتان هست؟!

این دزدان و "احتکارگران" می شدند سپر بلای لایه های بالاتر نظام سرمایه داری که در دوران بحرانش تلاش بخرج می دهد اذهان بر آشفته و عصبانی مردم را آرام کند و به دنبال تخود سیاه بفرستد. اما برای ما منتقدین نظام سرمایه داری حتی افشای همین "دزدان و کلاهبرداران و محتکران" هم غنیمتی و ابزاری است تا کلیت نظام را زیر سوال ببریم و توضیح دهیم که چگونه این دزدان و کلاهبرداران ، ذاتی این نظامند و تا این نظام هست، مثل بیکاری، فقر ، بی عدالتی و نابرابری و نفی آزادی و شادی برای همه، اینها هم بازتولید می شوند.

طبق گزارشات سال گذشته، دادگستری آمریکا اعلام کرد که 14000 پرودنده کلاهبرداری کلان افتصادی تحت بررسی است که از جمله آنها، 2800 پرونده مربوط به کمپانیهای وام مسکن می باشد. این "کلاهبرداران بزرگ" کیانند و از کجا آمده اند؟ چرا بر ملا شدنشان همیشه همزمانست با بحرانهای سرمایه داری؟ اینها در طول دوران "رونق سرمایه داری" چکار می کرده اند؟ بگذارید یک نمونه را بررسی کنیم:

برنارد مادف ، بزرگترین کلاهبردار تاریخ وال استریت:

برنارد مادف 71 ساله در اواخر سال 2008 و اوایل سال 2009 از میان دزدان وال استریت انتخاب شد و در شهر گرداندنش تا آتش خشم مردم را بخوابانند. قرار شده بود او بشود "عامل بدبختی و بحران سرمایه داری"! منجی این نظام هم که البته همان شارلاتان اوباما بود که معرف حضورتان هست!

برنارد مادوف 71 ساله، صاحب بزرگترین پرونده کلاهبرداری تاریخ وال استریت شناخته شده. او فقط در یک فقره 65 بیلیون( هر بیلیون معادل هزار ملیون دلار) رقم سازی کرده، به 11 فقره بزرگ کلاهبرداریاعتراف کرده و به 150 سال حبس محکوم گردیده است بنا به حکم دادگاه، مبلغ واقعی دزدی مادوف تقریبا 18 بیلیون دلار بر آورد شده است. او که ارتباطات وسیعی با دلالان و کارگزاران اصلی وال استریت داشت و "خودی " حساب می شد، به دروغ به مشتریان ثروتمندش می گفت که پول آنها را در سهام کمپانیها سرمایه گذاری می کند در حالیکه پول آنها را در حساب بانک چیس منهتن نگه داشته بود و از پول همین "سرمایه گذاران" به خودشان "بهره می پرداخت". مشخص شده که سابقه کلاهبرداری او به دهه هشتاد یعنی بیست سال گذشته می رسد.

جالب است که بعدا معلوم شد مقامات دولت آمریکا قبلا در سال 1992 او و کمپانیش را به خاطر شک به کلاهبرداری تحت بررسی داشتند اما کاری انجام ندادند. مجموعه دارائی رسمی مادوف نزدیک به 826 ملیون دلار در زمان دستگیریش محاسبه شده است. از سال 1991 مادوف مبلغ بیش از 240 هزار دلار به کاندیداهای حزب دموکرات کمک کرده است و همکاریهای نزدیکی با سازمانهای یهودی آمریکا از جمله  سازمان زنان صهیونیست آمریکا داشته است.مادوف در حال حاضر در زندان فدرال در کارولینای شمالی بسر می برد.

برنارد مادف نزدیک به دو دهه در وال استریت می لولید. در حد بسیار بالائی با تمامی کله گنده ها از مدیرها گرفته تا سرمایه داران پشت پرده و حکومت آمریکا و مجامع صهیونیست پشت پرده قدرت در آمریکا کار کرده بود. آدم نامرئی نبود! وقتی قرار شد این نظام قربانی بدهد، البته باید خر دجالی انتخاب می شد تا در شهر بگردانندش و او انتخاب شد!

تیری ویلشت که "سرمایه داری را خوب می شناخت"!

تیری ویلشت هم از آن کله گنده ها و کار چاق کنها و مشاورین ملیاردرهای پشت پرده وال استریت و اروپا بود. او در طی چند دهه گذشته بقول خودش فریب برنارد مادف را خورده بود و همه زندگیش را روی قمار روی او و شرکتش سرمایه گزاری کرده بود. این بود که سقوط مادف برای تیر ویلشت معنیش تمام شدن دنیائی بود که می شناخت!

تیری ویلشت در 23 دسامبر 2008 با بریدن رگهای دستش خود کشی کرد. او یک فرانسوی بود که در فرانسه بدنیا آمد و در نیویورک در سن 65 سالگی خود کشی کرد. در دفتر کارش خودکشی کرد. صاحب کمپانی  بین المللی مشاوره سرمایه گزاری بود که با طبقه اشرافی اروپا کار می کرد وکمپانی او  نزدیک یک و نیم بیلیون دلار در کمپانی مادف سرمایه گزاری کرده بود. برادش بعد از مرگ او گفته بود" تیری واقعا مفهوم سرمایه داری را درک کرده بود"!

نظام پلید و ضد انسانی سرمایه داری قربانیش همه انسانهاست. نظام هرمی سرمایه داری بگونه ای است که هر طبقه روی طبقه پائینی ایستاده و در عین حال فشار بالائیها را باید تحمل کند. هر قدر این نظام پیش می رود قربانیانش را نه از نه فقط از فروشندگان نیروی کار بلکه از آنها که در طبقات بالاتر "لذت شریک شدن" از سودهای بارآورده را می برند نیز به ذلت می کشاند. همینست که آن طبقه فروشنده نیروی کار ، با آزاد سازی خودش، نه فقط خود را آزاد می کند، بلکه تمامیت جامعه را از درد و رنج این نظام آزاد خواهد کرد.

تیری ویلشت احتمالا زمانی که رگهای دست خود را می زد تا به زندگیش پایان دهد، بیشتر از همیشه این نظام سرمایه داری را لمس کرده بود. شاید همین شناختن بود که او تابش را نیاورد!

نابود باد نظام سرمایه داری!

زنده باد مبارزه طبقه کارگر و همه انسانیت برای ساختن زندگی انسانی آزاد، برابر و سوسیالیستی!

منابع:

دولت آمریکا بر علیه کلاهبرداری

http://www.politico.com/news/stories/1109/29610.html

بزرگترین کلاهبرداری در تاریخ وال استریت

http://www.thehindubusinessline.com/iw/2009/10/11/stories/2009101150601300.htm

برنارد مادوف

http://en.wikipedia.org/wiki/Bernard_Madoff

تیری ویلشت

http://en.wikipedia.org/wiki/Ren%C3%A9-Thierry_Magon_de_la_Villehuchet

 

 

خانه    |    مطالب    |    نظریات    |    تلنگر    |    پیوندها    |    تماس