مقاله

 

مردم چه میخواهند؟

 

سلسله تظاهرات مردم در اعتراض به جمهوری اسلامی پس از تحمیل یا نامگذاری احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور نظام (ونه ایران)برگ تازه ای را در ایران باز کرد.

برگی که هنوز کاملا گشوده نشده است وتا نیمه را ه آمده در صدد توقف آن وبرگرداندنش به جای اول هستند.

براستی مردم چه میگویندوچه میخواهند؟

آیا میدانند چه میخواهند؟

یا فقط آمده اند خشمشان را ابرازکنند،هرجا که ممکن باشد وهروقت که امکان داشته باشد؟

در پس یک شعبده بازی تکراری یکی خودرا رئیس مینامد ودوتای دیگر که رئیس نشده اند خود را رهبر اپوزیسیون.

کارگاه رهبر سازی هم براه است .حتی برای بعد از دستگیری احتمالی موسوی وکروبی که معلوم نیست چقدر محتمل باشد کاندیدا ی رهبری جنبش وجانشین معرفی کرده اند.

داستان رهبران خود خوانده برای مردم ماهم خود داستانیست .

کروبی وموسوی اما به بیان صریح  میگویند که طرفدارهمین قانون اساسی وهمان نظامی که امامشان بنیانگذاشت هستند.میخواهند همان را که گویی منحرف شده احیا کنند.

احیا کنند که چه بشود؟چه بر سر مردم بیاید؟چه چیزی تغییر کند؟

سینه اصلاحات میزنند.اصلاح چه چیز؟برای چه هدفی؟وبا چه تفاوتی با این که هست ؟

به خیابان ریختن مردم صحنه های تظاهرات ضد سلطنتی سال پنجاه وهفت را تداعی میکند.

درست همان را.یا حداقل ابتدای همان را.

آنموقع هم همینطور بود.

همه میدانستند که چه چیزی را نمیخواهند اما همه نمیدانستند که باید چه چیزی را بخواهند.فقط تعدادی میدانستندوتلاش میکردند که به بقیه هم بگویند.

اما قبل از اینکه بتوانندبه همه بگویند وقبل از اینکه همه بتوانند به این درک برسند که چه باید بخواهند رژیم اسلامی ازراه رسید وخودش را تحمیل کرد.

دیگر دیر شده بود .هرکس میخواست به بقیه بگوید را گرفتند وبستند وشکنجه کردند وکشتند.

وهرکه باقی ماند به نبرد مرگ وزندگی رفت.

تا مردم ندانند که چه میخواهند یاچه باید بخواهند.دنبال رهبری که از راه رسیده ودارد برخر مراد سوار میشودراه بیفتنداز چاهی به چاله ای واز چاله ای به چاهی.

آیا داستان تکراریست ؟

نه شبیه است اما در فازدیگریست.

درمیان تظاهرات مردم که میخواهند خشمشان را ابراز کنندونمیدانند باید چه بخواهندحضور آنهایی که میدانندخوب پیداست.

به زبان های مختلف میگویندوبا اندکی تفاوت وگاهی اشتباه وکمبود تجربه.

اما بخوبی قابل دیدن وشنیدن است.درمیان هیاهووجار وجنجال جنبش موسوم به سبز که میخواهد سرمردم را شیره بمالد وبقای اسلام سیاسی وحکومتی را تضمین کند.حرف توده هایی که جلوی گلوله مزدوران میایستند واضح است.

میخواهند جمهوری اسلامی برود را گم کند.میخواهند این حکومت پلید که مسبب،ریشه وعامل سه دهه قتل،غارت ،جهل وخرافات است در تمامیتش با خامنه ایش،با احمدی نژادش با موسویش وکروبیش وباهمه کارگزاران وایادیش گورش را گم کند.

حکومت اسلامی از هرنوعش تفامت کیفی بادیگری ندارد.شکی نیست که اگر موسوی هم انتخاب میشد دست همان رهبر نظام را موقع تحلیف میبوسید،به همان نظام سوگند وفاداری یاد میکردوبه همان بنیانگذار وهمان قانون اساسی پایبند بود.

میگویید نه از اوبپرسیدکه نظرش در مورد اعدام های دوره نخست وزیریش چیست؟آنموقع چه گفت والان چه میگوید؟

نظرش در موردرفتاری که بازنان میشد چیست ؟آنوقع چه گفت والان چه ومیگوید؟

نظرش درمورد هزاران زندانی سیاسی که حکومت اسلامی نمیخواستند ونمیخواهند چیست ؟قبلا چه بود والان چیست؟

البته راه برای تغییر وتصحیح باز است .هرکسی میتواند از هرجا دست از خیانت وجنایت برعلیه مردم برداردوعذرتقصیر بخواهد.اماچنین کسی هرگز رهبر هیچ جنبشی مردمی نیست ونمیتواند باشد.

مردم ایران قصدندارند یک مدل ونوع دیگر از حکومت اسلامی را تجربه کنند .حکومت دیکتاتوری دینی باید از حیات این میهن ومردم رخت بربنددو برخواهدبست.

آدم های ریزودرشتی که این روزها در جارچی خانه های خارجی وداخلی برای منحرف کردن اعتراضات مردم وگمراه کردن آنها سر از پا نمیشناسند .چه بدانندوچه ندانندکه البته میدانند، دارند ازهمان حکومت قرون وسطای جانبداری میکنند .خودشان را در صف همان حکومت قرار داده اند.ارتجاع ،ارتجاع است چه کت وشلوار وکراوات بپوشد،چه لباس اسپورت و چه عبا وعمامه.

تمام این حضرات به اضافه اصحاب حکومت اسلامی که گاهی اوقات جداکردن بعضی از آنها از اصحاب حکومتی کاری بسیار دشوار وگاهی غیرممکن است دارند تلاش میکنندکه بگویند مردم همین حکومت را میخواهند همین ارتجاع اسلامی یا اسلام ارتجاعی را دعوا داخلی یاخانوادگیست.

تا سر آنهایی که میدانندباید چه بخواهند وعزم کرده اند که به دیگران هم بگویندرا زیر آب کنند.

بایدبه همه آنهاییکه از این حکومت جانشان را به لبشان رسانده ومیداننداین نوع حکومت را نمیخواهند گفت که تنها راه حل نجات وبرون رفت آنهااز دیکتاتوری توتالیتری که به آن گرفتار شده اند سرنگون کردن تام وتمام جمهوری اسلامی واسلام حکومتی است با همه باند ها ودار ودسته های جنایتکار وغارتگرش.

باید به آنها گفت که گول نخورید.فریب این جناح یا آن جناح اسلام سیاسی را نخورید.حکومت دینی در هر نوعش یعنی استقرار یک دیکتاتوری جنایتکار وبیرحم که خودش را با خرافه ها واحکام دوران جاهلیت تحمیل میکند.

رژیم نه اصلاح پذیر است ونه میتواند در مبانیش تغییر ایجاد کند نباید گذاشت  شعبده بازیهایی نظیر اصلاحا ت کسی ر ابفریبد.

اعتراضات شاید از موسوی شروع شد اما هرگز به آن ختم نشد بلکه از آن عبور کرد.

باید همه صداها را یکی کرد.

جمهوری اسلامی واسلام سیاسی سرنگون

 

حمید محبی- جولای 2009

 


 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس با ما