تاریخ انتشار: 16.07.2014
چرا و چگونه
مسئولیت متقابل را در جنگ اسرائیل-حماس نفی میکنند؟
مجید محمدی
اسلامگرایان و بخش قابل توجهی از نیروهای چپ ایرانی و غیر ایرانی
بعد از اوجگیری جنگ میان حماس و اسرائیل حملات اسرائیل به غزه را
وحشیانه و جنایتکارانه مینامند ولی از حماس در این نزاع با تمسک
به اشغال سرزمینهای فلسطینی و تاریخ رفتارهای اسرائیل در برابر
فلسطینیها رفع مسئولیت میکنند.
اینان معتقدند که قدرت برتر نظامی و اقتصادی اسرائیل، حمایت ایالات
متحده از دولت اسرائیل و به طور کلی شرایط نابرابر دو طرف، توجیه
کننده رفع مسئولیت از طرف فلسطینی در این نزاع است و به همین دلیل
هیچ اشارهای به رفتارهای غیرانسانی و غیر مسئولانه حماس نمیکنند
یا آنها را توجیه میکنند.
اگر این نزاع دو طرف دارد (که دارد) طبعا میتوان سوالاتی از این
دست را مطرح کرد: چرا باید حماس را از انتقاد و مقایسهرفتارهایش
با اصول و موازین جنگ، مثل عدم حمله به غیرنظامیان، عدم تمسک به
سلاحهای کشتار جمعی و عدم استفاده از مدرسه و بیمارستان به عنوان
محل ذخیره سلاح معاف کرد؟
اگر حماس در دوران جنگ (در صورت حمله زمینی و ورود نیروهای
اسرائیلی به غزه) به سربازان دختر اسرائیلی تجاوز کرد یا سلاح
شیمیایی به کار برد چه؟ آیا نباید با تجاوز به سربازان یا استفاده
از سلاح شیمیایی و میکروبی از هر طرف که باشند به تساوی برخورد کرد؟
آیا فقط راکت اسرائیلی آدم میکشد و راکت حماس آدم نمیکشد؟ (این
که اسرائیل امکان از میان بردن آنها را دارد موضوع دیگری است) آیا
آدمکشی فقط نوع اسرائیلیاش بد است؟ آیا استفاده از مناطق مسکونی
برای پرتاب موشک مجاز است؟ آیا شبه نظامیان میتوانند کودکان را
سپر دفاعی خود بعد از حمله قرار دهند؟
حتما حماس و حزباالله باید صاحب بمب اتمی و تانکهای مرکاوا و
جنگندههای اف ۳۵ شوند تا بتوان آنها را مورد انتقاد قرار داد و از
آنها مسئولیت خواست؟ با این منطق آیا نباید طبقات و اقشار اجتماعی
را به دلیل امکانات غیر مساوی با معیارهای مختلف مورد داوری قرار
داد؟ آیا ارتکاب جنایت توسط یک بیخانمان و رئیس جمهور امریکا را،
باید با معیارهای متفاوت مورد داوری قرار داد؟
در جنگهای بشری همیشه طرفین در یک موقعیت از حیث سلاح و نیروی
انسانی و امکانات مادی قرار نداشتهاند و به همین دلیل یک طرف
پیروز شده است. آیا معیارهای متفاوتی برای داوری اعمال طرف پیروز
در برابر طرف شکستخورده داریم؟
آنچه موجب تمایز مبانی حاکم بر این نوشته با مواضع اسلامگرایان و
بخشی از نیروهای چپ میشود این است که هیچ چیز (تحت اشغال بودن یا
حق داشتن در یک موضوع یا ضعیفتر بودن از حیث عده و عُده) نافی
مسئولیت اخلاقی و انسانی و مدنی نیست. اگر چنین است و انتقاد و
موازین و معیارهای انسانی در جنگ هر دو طرف را شامل میشود چرا
برخی اصولا مسئولیت حماس را در این نزاع نادیده میگیرند؟
جنگ ظالم و مظلوم
مقدمه نهفته در استدلال به عدم مسئولیت حماس، این است که این گروه
و دیگر گروههای فلسطینی چندین دهه تحت اشغال یا عدم امکان مراوده
و سفر زندگی کردهاند و تحت این شرایط جانشان به لب رسیده است. از
این جهت باید صرفا به محکومیت اشغالکنندگان که علت همه این
تنازعات هستند پرداخت. در مقابل این ایده مبتنی بر احساس، میتوان
جنگ را به جای “میان ظالم و مظلوم” “میان گروههای انسانی” لحاظ
کرد. در شکل دوم ما دیگر با جنگ حق و باطل یا ظلم و مظلوم روبرو
نیستیم که به طرفی که حق یا مظلوم میدانیم کارت سفید بدهیم تا
هرچه می خواهد انجام دهد.
امروز دیگر حماس و حزبالله با اسرائیل نمیجنگند بلکه این جمهوری
اسلامی است که با سلاح و دلارهای نفتیاش با اسرائیل میجنگد و از
حماس و حزبالله به عنوان نیروی انسانی استفاده میکند. مقامات و
رسانههای جمهوری اسلامی بارها گفتهاند که به جای جنگ با اسرائیل
و غرب در مرزهای ایران میخواهند با این دولت و همپیمانانش در
مرزهای خودشان بجنگند و از این جهت از حماس و حزبالله حمایت نظامی
و تدارکاتی میکنند.
موشکها و پهپادهای حزبالله و حماس از آسمان به دست آنها نرسیده
است. آیا در تقابل جمهوری اسلامی و اسرائیل باز هم ظالم و مظلوم در
مقابل هم قرار گرفتهاند؟ البته علی خامنهای که امروز یکی از
قدرتمندترین نیروهای نظامی منطقه را در اختیار دارد همیشه در قالب
مظلومیت از خود و نظامش سخن میگوید. تا وقتی که باطل و حق پنداری
در کنار باورهای شیعی خود مظلومپنداری عمل میکنند، گروهی
میتوانند اندیشه انتقادی و نگاه عرفی به جنگ را تعطیل کنند.
داوریهای پیشینی و داوریهای پسینی
معیار داوری در باب یک جنگ مشخص، داوریهای پیشین ما در مورد دو
طرف (که بیشتر مبتنی بر آرا و احساسات و ایدئولوژیها هستند) نیست
بلکه اعمال و رفتارهای آنها در همین جنگ پیش روست. اسرائیل مدعی
است که قبل از زدن خانههایی که از آنها شلیک موشک صورت گرفته به
خانههای پیرامون آنها تلفن زده و از آنها میخواهد خانه را تخلیه
کنند.
آیا حماس هم قبل از پرتاب موشک به یک نقطه چنین کاری میکند؟
اسرائیل ادعا میکند کسانی را که نوجوان فلسطینی را به قتل رساندند
بازداشت کرده است. آیا حماس که درغزه اداره امور را در اختیار دارد
چنین تلاشی را برای بازداشت قاتلان سه نوجوان اسرائیلی به خرج داده
است؟
همه به یاد داریم که حماس در جریان تصفیههایی که پس از تخلیه
ارتش اسرائیل از این منطقه انجام داد به فلسطینیهای عضو جنبش فتح
نیز رحم نکرد و آنها را از دم تیغ گذراند. چنین گروهی که در یک
منطقه قدرت را به دست دارد در این موارد نمیتواند شانه از زیر بار
مسئولیت خالی کند.
تعطیلی اندیشه انتقادی
هم اسلامگرایان و هم اغلب چپهای ایرانی میانه خوشی با
دیدگاههای عقلگرایانه و انتقادی ندارند. با چاقوی عقل و انتقاد،
بسیاری از مبانی ارزشی و نظری آنها به سرعت رنگ باخته و تبخیر
میشوند.
از این قبیل است تقدم بخشیدن به عدالت اجتماعی در برابر آزادیهای
چهارگانه (بیان، تجمع، تشکل و رسانهها)، قید و بند زدن به آیین
دادرسی مدنی برای توزیع ثروت یا حفظ قدرت توسط نیروهای انقلابی و
عدالتخواه، مقید کردن دمکراسی به نوعی تعهد (حکومت صالحان و رفقا)،
دشمنی با سرمایهای که در اختیار “جریانهای مومن” (وفاداران به
حکومت به تعبیر خامنهای) و رهبران حزبی نباشد، و انواع نظریههای
توطئه که مبنای تحلیلهای سیاسی و اجتماعی آنهاست.
به همین دلیل هنگامی که نوبت به فهم رفتارهای دو طرف نزاع در
ماجرای اسرائیل و فلسطینیها میرسد، چراغ عقل و انتقاد از طرف
فلسطینی کاملا خاموش میشود.
دیدگاههای ضد امریکایی
علت دیگر تعطیلی اندیشه انتقادی و رفع مسئولیت از یک طرف جنگ،
رسوبات یا دیدگاههای قطبیگرایانه و ضد امپریالیستی است: “چون
ایالات متحده به اسرائیل کمک نظامی میکند پس اسرائیل جنایتکار است”.
اما جمهوری اسلامی به حماس و حزبالله کمک تسلیحاتی و مالی میکند
و این رژیم ضد امریکایی است؛ بنا بر این در طرف مقابل است و نباید
آن را حداقل در سیاست منطقهایاش مورد انتقاد قرار داد.
اندیشههای ضد سامی که در میان اسلامگرایان مثل نقل و نبات تکرار
میشود (و چپها به دلیل آشنایی بیشتر با حساسیت افکار عمومی در
غرب یا وقوف به این موضوع نژادپرستانه یا گذر از آن کمتر به سراغ
آنها میروند) در این نوع موضعگیریها بسیار موثر هستند. نه تنها
در موضوع اسرائیل، بلکه چپها در موضوع اوکراین نیز که رفتار روسیه
مشخصا نقض حاکمیت ملی اوکراین بود به دلیل تنفر غرب از روسیه،
حمایت یا سکوت پیشه کردند.
تفکیک حماس و حزبالله از جمهوری اسلامی
در سخنان اسلامگرایان و چپها در برابر مخالفان ایرانی حماس و
حزبالله همیشه به این نکته اشاره میشود که نباید دشمنی با جمهوری
اسلامی به فراموشی حقوق فلسطینیها منجر شود. این سخن از اساس
بیپایه است چون امروز حماس، جمهوری اسلامی، حزبالله، داعش، دولت
سوریه، طالبان و برخی گروههای عراقی نزدیک به جمهوری اسلامی همه
در یک جهت قرار دارند و آن نفی دمکراسی، حقوق بشر و دیگر مبانی و
معیارهای غربی است. فلسطینی بودن یک فرد یا گروه، وی را ضرورتا به
فردی دمکرات و طرفدار حقوق بشر و معتقد به حاکمیت قانون تبدیل
نمیکند. این گروهها نه تنها در ایدئولوژی بلکه در استراتژی و
تاکتیک شبیه هم هستند و بسیار شبیه هم عمل میکنند.
سخن در اینجا در باب یک شهروند فلسطینی منفرد نیست؛ سخن در مورد
حماس و حزبالله به عنوان سازمانهای تروریستی است که نه تنها
شهروندان اسرائیلی بلکه شهروندان ایرانی یا هر دولت دیگری را که در
برابر آنها قرار گیرند یا وظیفه امحای آنها بدانها واگذاشته شود
از میان میبرند.
اگر امروز ندای دخالت بشردوستانه توسط امریکا در منطقه خاورمیانه
(چه در عراق و چه در فلسطین) بلند نیست به این دلیل است که طرفهای
نزاع بر سر ارزشهای انسانی یا موازین دمکراسی و حقوق بشر با هم
نمیجنگند و جنگ بیشتر بر سر زمین و نژاد و مذهب و منابع و
کینههای تاریخی است. اگر امروز حماس در فلسطین یا حزبالله در
لبنان به طور کامل دولت تشکیل دهند روشن نیست که رفتاری همانند
اشغال کنندگان با شهروندان فلسطینی و لبنانی پیشه نکنند.
اسلامگرایان شیعه و سنی نشان دادهاند که گاه بدتر از اشغالگران
با مردم رفتار میکنند. از همین جهت اولویت فعالان حقوق بشر و
دمکراسی خواهان ایرانی، نقادی جریانهای اسلامگرا در منطقه است و
نه مستثنی کردن آنها از انتقاد و مسئولیت.
farda
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|