تاریخ انتشار: 12.04.2014
مذاکرات
هستهای برای فراموشی حقوق بشر و تروریسم
مجید محمدی
رهبر جمهوری اسلامی پس از تن در دادن به مذاکرات جدیتر هستهای در
دوران دولت روحانی به واسطهی شدت یافتن فشار تحریمها یک استراتژی
مشخص را در تبلیغات داخلی خود دنبال کرده است. او در پی آن است که
مذاکرات هستهای را که به اجبار بدان وارد شده به ابزاری برای
امتیازگیری در دیگر حوزهها تبدیل کند و مسئلهی هستهای را به
تنها مشکل رابطهی جمهوری اسلامی و غرب تقلیل دهد.
او میخواهد کوتاه آمدن در برابر غرب و مصالحه در موضوع هستهای را
به بهانهای برای پایان یافتن انتقادات دول غربی از رفتار ضد حقوق
بشری جمهوری اسلامی، مداخلهی نظامی آن در مناطق تنش زا (سوریه،
لبنان، اسرائیل، عراق، بحرین و یمن) و اقدامات تروریستی رژیم در
داخل و خارج کشور تبدیل کند: «اینکه گفته شود، تحریمها و فشارها
هزینه دستاوردهای هستهای است، موضوع صحیحی نیست زیرا اگر موضوع
هستهای هم نبود، آنها بهانه دیگری میگرفتند، همانطور که اکنون و
در حین مذاکرات، امریکاییها بهانه حقوق بشر را مطرح میکنند.»(۲۰
فروردین ۱۳۹۳) خامنهای به موضوعات دیگر و اهمیت آنها در روابط
خارجی جمهوری اسلامی وقوف دارد و از منتقدان جمهوری اسلامی انتظار
دارد که با ورود به مذاکرات هستهای آنها را فراموش کنند.
خامنهای برای تحقق این هدف سه موضوع را مکررا مطرح کرده است:
۱)غنیسازی هستهای بهانهی غربیها برای ایجاد فشار بر جمهوری
اسلامی است و نه دغدغهی امنیتی آنها در برابر رژیمی یاغی و ناقض
حقوق بین الملل؛
۲) غربیها به دنبال براندازی هستند و بعد از مصالحهی هستهای نیز
به دشمنی با جمهوری اسلامی ادامه خواهند داد؛ و
۳) غربیها اصولا حق ندارند در مورد نقض حقوق بشر در ایران سخن
بگویند و سخن گفتن آنها مداخله در امور داخلی کشور است.
نتیجهی این سه موضوع آن است که برنامهی هستهای را باید برای به
چالش کشیدن غرب دنبال کرد و چارچوب عقلانی مبتنی بر هزینه- فایده
برای ارزیابی آن را کنار گذاشت.
بهانه است
خامنهای میداند که پس از توافق هستهای مخالفان و منتقدان جمهوری
اسلامی (ایرانی و غیر ایرانی، دولتها یا غیر دولتها) به سراغ سه
موضوع هستهای، تروریسم، و حقوق بشر میروند. بر همین اساس او
همواره هنگامی که از مخالفت غربیها با برنامه ی هستهای جمهوری
اسلامی سخن میگوید نام آن را میگذارد «بهانه گیری»: «موضوع
هستهای، یک نمونه از مسائلی است که تلاش کردند، به بهانه آن، بر
ضد نظام اسلامی فضاسازی و دروغپردازی کنند.» (۲۰ فروردین ۱۳۹۳)
خامنهای بر این باور است که غرب ماهیتی شیطانی دارد و این با
ماهیت الهی نظام تحت حکومت وی در تضاد است. از این منظر این دو
نظام نمی توانند همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند. بهانه گیری نام
نهادن انتقادات ناشی از همین نگرش است.
تعصب آمیز در برابر عقلانی
در این چارچوب دیگر نمی توان بر اساس هزینه- فایده که مبتنی بر یک
رهیافت عقلانی است تصمیم گیری کرد و اصولا باید رهیافتهای عقلانی
را کنار گذاشت: «چنین نگاهی [هزینه-فایده] به موضوع هستهای ساده
اندیشانه و ساده لوحانه است...اگر برخی تصور میکنند هزینه
دستاوردهای هستهای، تحریمها و فشارها بوده است، باید گفت قبل از
بهانه هستهای نیز، تحریم و فشار بر ضد ایران وجود داشته است.» (همانجا)
خامنهای از رهیافت تعصب آمیز در برابر رهیافت عقلانی دفاع میکند:
«مسوولان نیز باید در مورد دستاوردهای هستهای تعصب داشته باشند» (همانجا)
با همین دیدگاه تعصب آمیز است که خامنهای تحریمهای قبل و بعد از
غنیسازی را یکی میکند در حالی که این تحریمها کاملا با هم
متفاوت بودند. وقتی نگاه تحلیلی کنار گذاشته شده و ذات پنداری
جانشین آن شود تفاوتها فراموش شده و نتیجه گیریهای از پیش تعیین
شده جای نتایج حاصل از ارزیابی امور جاری و واقعیات را میگیرند.
هنگامی که تروریسم و نقض حقوق بشر فراموش شود و هرگونه انتقاد از
رژیم بهانه گیری تلقی شود رهبر جمهوری اسلامی صدور حکم دادگاه
میکونوس علیه مقامات جمهوری اسلامی را نیز بخشی از دشمنی با جمهوری
اسلامی معرفی میکند: «در آن زمانی که بهانه هستهای وجود نداشت یک
دادگاه غربی، رئیس جمهور ایران را محاکمه غیابی کرد.» (همانجا) او
چنان از این موضوع سخن میگوید که گویی محاکمهی متهمان دادگاه
میکونوس صرفا بهانه گیری بوده و نه قتل به واسطهی بمب گذاری.
رهیافتِ «به جایی نمیرسد»
بر اساس دیدگاه فوق اصولا میتوان هر گونه گفتگو و تلاش برای رسیدن
به توافق را محکوم به شکست دانست. این پیش بینی پیامبرانه ناشی از
شناخت خداگونه از ماهیت امور است. کسانی که در مقام حق مینشینند
همیشه میتوانند بگویند که «دیدید چه شد؛ به شما که گفته بودم»: «من
در همان زمان هم از ابتدا گفته بودم که امریکا خواستار حل این
موضوع نیست و بعد هم همه دیدند که هنگامی که توافق به مرحله عمل
رسید، امریکاییها نگذاشتند اجرایی شود.» (همانجا)
علت حضور یافتن بر سر میز مذاکرات
دو روایت از حضور جدی و غیر نمایشی بر سر میز مذاکرات (بر خلاف
دوران احمدی نژاد) وجود دارد. روایت اول حضور به واسطهی افزایش
فشار تحریمهاست که همهی شواهد آن را تایید میکنند. روایت دوم
نیز صلح طلبی و تعادل مقامات جمهوری اسلامی است: «گر فردی در دنیا
گمان کند که ملت ایران به دلیل فشار اقتصادی به مذاکرات روی آورده
است، قطعا در تحلیل خود خطا کرده است. ملت ایران مذاکره را بر اساس
روحیه متعادل و تمایل خود به تعادل و تعامل انتخاب کرده است.» (مجمد
جواد ظریف، تابناک، ۲۰ فروردین ۱۳۹۳) ظریف در این سخن توضیح نمی
دهد که اگر مردم ایران در مذاکرات نقشی داشتند چرا در دورهی احمدی
نژاد سعید جلیلی برای خطابه خوانی به جلسات مذاکرات میرفت و احمدی
نژاد به دنبال مدیریت جهانی بود.
خامنهای در این موضوع استدلالی را مطرح میکند که بر خلاف نظر
وزیر خارجهی تایید شدهی وی است. وی در همین سخنرانی علت آن را به
گونهای مطرح میکند که مشخص است تحریمها علت تن دادن جمهوری
اسلامی به مذاکرات بوده است: «هدف آنها این است که با این بهانه،
فضای بینالمللی را ضد ایران حفظ کنند و بر همین اساس بود که با
طراحی جدید دولت برای مذاکره درخصوص موضوع هستهای موافقت شد تا
این جوّ جهانی شکسته و ابتکار عمل از طرف مقابل گرفته شود و حقیقت
نیز برای افکار عمومی دنیا مشخص شود.» جو جهانی و ابتکار عمل طرف
مقابل در آن حدی که به جمهوری اسلامی فشار وارد میآورد فقط
تحریمها بود و نه چیز دیگر، چون جمهوری اسلامی به امور دیگر
واکنشی نشان نمی داده است. ۳۵ سال است در موضوع حقوق بشر جو جهانی
علیه جمهوری اسلامی است و این رژیم همجنان حقوق بشر شهروندان
ایرانی را نقض میکند.
گریز از حل مساله
وقتی از افراد قلدر و بی منطق خواستهای مطرح شود آنها برای گریز
از اجابت این درخواست به این استدلال رو میکنند که اگر آن خواسته
را انجام دهند خواستههای دیگری مطرح میشود: «اگر موضوع حقوق بشر
هم حل شود آنها دنبال بهانه دیگری خواهند رفت، بنابراین تنها راه
این است که به مسیر پیشرفت خود، با قدرت ادامه دهیم و زیربار حرف
زور نرویم.»، (علی خامنهای، همانجا) در اینجا بهترین روش حل مساله
آن است که به آن یک یا چند خواسته اجابت شود تا مشخص شود که آیا
موضوعات دیگری هم وجود دارد یا خیر.
وقتی جمهوری اسلامی ۳۵ سال است به خواستههای نهادهای بین المللی،
دول غربی و نهادهای مدنی داخلی مبنی بر رعایت حقوق بشر بی توجهی
میکند دیگر این سخن از سوی مقامات باور نمی شود که اگر آنها حقوق
بشر را رعایت کنند خواستهی دیگری مطرح خواهد شد. مقامات جمهوری
اسلامی بر نقض حقوق بشر اصرار دارند و این کار آنها عملی تاکتیکی
در برابر خواستههای بیشتر نیست.
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|