مقاله

 

 

تاریخ انتشار: 04.08.2014

پاسخ فراسیاسی به نیازی تاریخی

 سعید صالحی نیا


salehinia@aol.com
 

مقدمه:


اینکه چرا جامعه ایران به رغم اینکه انقلاب مشروطه داشته و بعد از آنهم تعداد زیادی قیام و انقلاب ، و هنوز هم نتوانسته چرخه عفب ماندگی و دیکتاتوری را بشکند که هیچ ، مرتب دیکتاتوری را بازتولید کرده ، با تئوریهای معمول و شکست خورده "توطئه خارجیها" نتوانسته اند توضیح درستی بگیرد. اینکه چپ جامعه و راستش ، هیچکدام نتوانسته اند در حد انتظار به جلو بردن تمدن حتی در سطحی که در غرب دیده می شود ، نقش بازی کنند حتی موضوع سوال هم نبوده! حتی فرولبندی اینگه سوالاهائی هست که پاسخش را خب نداده ایم! در فضای گفتمانی بزرگ شده ایم که سوالها محدود بوده اند و منتظر جوابهای کلیشه ای که آیه وار تکرار شده اند و قشریگری را از نسل به نسل بعدی منتقل!
در غرب دورانی طولانی روشنفکری شکل گرفت، افکار قدیم مورد نقد واقع شد، خردگرائی ، منطق گرائی و علم گرائی در خدمت بازتعریف انسان و روابطش قرار گرفت، جنبشهای اجتماعی و طبقاتی متعاقب این روشنفکری توانستند کاخها و قدرت کلیسا را به پائین بکشند .

کشاکش طبقاتی بین طبقه سرمایه دار و کارگر آغاز گردید و بحرانهای سرمایه داری و نبرد طبقاتی گاهی در حد عروج انقلابها و گاهی بطور مخفی تر ادامه یافت. مبانی و اصولی در جامعه جا افتاد که "جامعه مدنی" اش می نامند. فضائی که به رغم ایستادن درون نظام سرمایه داری و بیماریهای مزمنش، مفرراتی دارد ، سطحی از آزادی بیان و اندیشه و تشکل به رسمیت شناخته می شود، رقابت احزاب و نیروهای اجتماعی حداقل تا حدی برسمیت شناخته می شود. طبقه سرمایه دار مجبور است در ظاهر هم که شده سطحی از ازادی بیان را بپذیرد. این صحنه در غرب با همه محدودیتهایش توانسته سرنوشت بشریت را تغییر دهد و دنیای قطبی امروز را ترسیم کند.


در ایران اما ، ما این روند طبیعی را طی نکردیم.دیکتاتوری از همان ابتدا ، تاریخ معاصر ما را نوشت و نوزاد عجیب الخلقه ای بدنیا آورد که به هیچ چیز منطقی شبیه نیست! همه چیز در جامعه ایران دفورمه است.چپش و راستش، گفتمانهای حاکمش، قدرت سیاسیش، "اپوزسیون" و "پوزسیسونش"!


جامعه ایران فاقد روشنفکری اش بود رنسانس اتفاق نیفتاد .ایران در دوران پیش رنسانس همچنان درجا می زند.افکارش مثل تکنولوژیش وارداتی و سرهم بندیست.چپش هنوز "انینیست و مارکسیست و تروتسکیست و مائوئیست" و راستش هم هنوز توی انتشارات قرن 18 گیر کرده!زبان و متدها و منطق ها بغایت کلیشه ای و تکراری و کمتر بارقه ای از نوجوئی دیده می شود.فرمولهای کلی ، امام زاده سازی ، ساختن حوزه مقدسات جدید به بهانه "تابو شکنی"!


توی اون فضا، احزاب شکل گرفتند . بدون عبور از روند طبیعی رشد اجتماعی، این احزاب درون فرهنگ پیش مدرن، بسرعت به فرقه ها تبدیل شدند و می شوند و "لیدرها و رهبران" منبرهای اخوندها را نشانه می گیرند تا منبرهای مدرن خود را جایگزینش کنند! اعضا و هوادان این احزاب و سازمانها هم گم شده و خسته از بساط دیکتاتورها و جانیان حکومتی به چرخیدن بدور امام زاده های نو مشغول هستند، "سعی صفا و مروه می روند" و خوش هستند که "مبارزه" می کنند! بیرون از این حلقه ها، جامعه درد می کشد و تاوان می دهد و حاکمان مرتب بازتولید می شوند و بساط فریب نو می چینند!


نگاهی به تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که جدا از ظواهر تغییر ، چیزی تغییر نکرده. جامعه همچنان در فاز "گذار دردناک" توقف کرده! صحنه خلاصه شده بالا را من فرمولبندی خودم از تجربه 36 سال کار فرهنگی و سیاسی بعنوان یک کمونیست و ازادیخواه می دانم. این فرمولبندی را جلوی خودم می گذارم و می پرسم چه باید کرد؟

(1)چه باید کرد؟

بی شک راه حل واحدی برای تغییر وضع موجود وجود ندارد.سطوح راه حل هست.راه حلها در سطح معرفتی در سطح پراتیک اجتماعی در سطح فشار برای رفرمها در سطح سازماندهی انقلابها در سطح سازماندهی احزاب و سازمانهای مدرن با ایجاد تمرکز در جنبشهای سیاسی در سطح رشد جنبشهای مطالباتی و مدنی در سطح تلاش مداوم برای ایجاد همپیوندی جنبشها در هر سطح ممکن. نشانه گرفتن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت که رابطه بین مطالبات روزمره با تجربه اجتماعی از یکسو و جنبش سوسیالیستی برای تغییر هویتی و ماهوی نظام اجتماعی را قابل فهم کند . اینها اساس بحث چه باید کرد است. خارج از اینکه این فعالیتها تا چه حد پیش رفته و عناصری که انرا کند کرده چه بوده، من طی تجربه فعالیتهایم به این نکته رسیدم که حلقه مفقوده ای مهم را باید نشانه گرفت. چیزی که در تاریخ معاصر ایران و خصوصا توسط فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی ایران هم نادیده گرفته شده و هم هم تعمدا از سوی حاکمان باهاش مبارزه شده:

(2)اهمیت پروژه مناظره برای تقویت روشنفکری مورد نیاز جهت تغییر وضع موجود:

از علائم عقب ماندگی فرهنگ سیاسی اجتماعی جامعه ایران فشریگریست و اعتقاد به مفاهیم جاودانی.علامت دیگرش فرار از نقد است نشستن در برجهای حودساخته حقیقت و حصار کشیدن بدور خود و دیگران! تگفیر کردنها و تحریم کردنها. از فرار از دیالوگها و مناظره ها و چسبیدن به منبرها! از امتیاز برای خود قائل شدنها.


دیالوگهای انسانی ، مناظره های اجتماعی ، شرط جامعه متمدن است.ابزار بالا بردن قدرت مشارکت مردم است. فضا می سازد که انتخاب اصلح در میان افکار و طرح ها انجام شود.غیر سیاسی کردن امور سیاسی است.وقتی مردم همه توانستنند تفاوتها را ببینند ، دیگر عرصه برای الیت جامعه چه در فدرت و چه در برجهای احزاب و سازمانها و مناصب مصحکشان تنگ می شود.وقتی جامعه به لیدر نیاز نداشت دیگر دنبال قدرت حاکمیت نرفت اینها دکانشان بی مشتریست.اینست که فرار از مناظره و دیالوگ نه فقط از سوی حاکمان بلکه از سوی ان الیت "اپوزسیونی" ، بایکوت می شود.فضا برای هردوی اینها تنگ می شود!


پروژه های مناظره هدفش تقویت روشنفکری جامعه است.خطابش مردم و فعالین اجتماعی و سیاسی است.هدفش گسترش مشارکت مردم در گقتمانهاست. بررسی موضوعات مشخض جامعه ، قرار دادن همه فعالین در مقابل سوالهای واحد و ایجاد فضا برای اینکه این راه حلها کنار هم چالش و سنچش شوند و بالا بردن قدرت انتخاب مردم.

(3)افق مشارکت مستقیم مردم و اهمیت پروژه های مناظره:

بدون مشارکت مستقیم مردم (نه مشارکت بواسطه انتخابی حتی!) جامعه آزاد و برابر امکان ندارد.مردمی که در هر مسئله اجتماعی وارد شوند و نظر بدهند و رای مستقیم بدهند. اما این مشارکت مستقیم مردم بر چه مبنا می تواند عملی باشد؟ بر این مبنا که نظرات مختلف را مردم بدانند سایه و روشنهای این نظرات روشن باشد.مناظره سر همه مسائل جامعه چه خرد چه گلان بخشی از این روند افزایش مشارکت جامعه است.در اینده ازاد و سوسیالیستی باید این مناظره ها بخش جدائی ناپذیر تصمیم گیریهای جامعه باشد.مناظره باید بعنوان یک علم و هنر بخشی از درسهای کودکان در مدارس باشد.جامعه باید بلد باشد مناظره کند و مناظره ها را دنبال کند.

(4)پروژه مناظره به استقبال یک نیاز تاریخی رفتن است:

سالهاست من در مورد تئوری و پراتیک مناظره در حال تحقیق هستم.پروژه های متعددی در این زمینه در مدیا و مدیای الترناتیو داشته ام." پروژه تریبون مناظره " که با همکاری دوستان عزیزم مادح نظری ، سپراد گرگین و سیمین مجد و مشارکت تعداد زیادی از فعالین داخل و خارج کشور در حال پیشرویست یک نمونه و الگوست برای همه فعالین اجتماعی فرهنگی و سیاسی.لازم نیست همه حول یک پروژه قرار گیرند.بی شک سلایق متفاوت است.اما می شود هزاران هزار از این هسته ها ساخته شوند و فضا سازی شود برای فعالین چه منفرد و چه سازمانی و حزبی که این مناظره را تجربه کنند. از همه عزیزان علاقه مند خواهش دارم برای همکاری با ما تماس بگیرند.


منابع بیشتر:

آدرس سایت مناظره سیاسی:
http://monazere-siasi.com/
آدرس فیسبوک پروژه " تریبون مناظره"
https://www.facebook.com/pages/%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D9%88%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-Tribune-Monazere/304012319723467?ref_type=bookmark
آدرس فیسبوکی "مناظره سیاسی"
https://www.facebook.com/MonazereSiasi?ref_type=bookmark

 


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد