تاریخ انتشار: 15.03.2014

اکراین جبهه اروپایی رویارویی دو بلوک سرمایه داری جهانی

عباس منصوران

این بخش از نوشتار پژوهشی ارواسیا به سبب اشغال «کریمه»به وسبله ارتش روسیه و بحران در اکراین، به موضوع بحران در این منطقه می پردازد. افزون بر 6 سال پیش تا کنون به پدیده دوگین، گایدر جمال (حیدر) و پوتین و پروژه ارواسیا پرداخته ایم. سال پیش تا کنون، 9 نوشتار در باره ارواسیا و نقش دوگین و کارگزارانش مانند رجب صفراف ها، الهه کولایی ها، مهدی سنایی ها، محقق دامادها([ii]) ووو به یاد کمونیست نامی کارل لیبکنشت و به نام وی نگاشته شد. تازگی هاست که رسانه های غربی در آستانه رودرویی بلوک غرب و ارواسیا، از مفهومی به نام ارواسیا نام می برند. از سوی دیگر، گویی بسیاری از نیروهای سیاسی ما به ویژه بسیاری از سوسیالیست ها که در نادیده گرفتن و نشنیدن مفاهیم و هنر واژگون سازی مفاهیم، پافشاری شگفتی دارند، ارواسیا را هنوز ندیده اند! آنان، ذهنیتی که در دنیای مجازی درگردش است را سرخوش تا از آنچه به طور عینی در جهان مادی می گذرد بی خبری بمانند. دهن کنش پذیر، همانند ذهن آکسیون گرا، البته که کوچکترین توجه ای به موضوع خلاقیت، تحلیل و نقد ندارد. چنین فرهنگی، ارواسیا را که با سرانجام جهان موجود سرو کا ر دارد، مسئله اش نیست؛ گویی اگر دنیا را آب ببرد، لابد اینان را خواب ربوده است. بسیاری از دوستان که در بهترین حالت در ژورنالیسم ارزان و ملال آور و تکراری همچنان سرگرم و سرگردانند، البته که برایشان به مفاهیم تازه پرداختن و آفرینش و نقد و کشف، دشوار است. کاش بدل می ساختیم، که به هر روی ساختن است، اما متاسفانه واژگونه سازیم.

این نوشتارها تا کنون از آنجا که غریب می آمد، از همان شماره نخست تا کنون شاید که در لایه زیرترین «مطالب رسیده» به اراده، همچنان مهجور مانده باشد.

در پیشگفتارهای شماره های پیشن آمده است:

این نوشتارِ پژوهشی برای نخستین بار به پروژه‌ی روند شکل‌گیری قطب اروپا – آسیا می‌پردازد. نوتزاریسم رؤیای «امپراتوری» دیرینه‌ای که پیوسته پس از فروپاشی آغاز سوسیالیسم شورایی، جنگ سرد و فروپاشی بلوک «سوسیالیسم دولتی»، اکنون، قطبی در برابر دیگری قطب جهانی سرمایه‌ جاری بوده است، محور تز ارواسیا می‌باشد. این قطب به ویژه با ظهور پوتین در نیمه نیمه دوم سال 2000، به بازسازی خود پرداخته است، در حالی که با دوران بوریس یلتسین، در کشورهای بلوک شرق، با شوک درمانی مکتب فریدمن، نولیبرالیسم اقتصادی حاکم گردید، نوتزاریسم، این بار با شعار ضد لیبرالیستی، و ضد سوسیالیستی پرچمی ایدئولوژیک برافراشته است. زون اقتصادی – سیاسی، گسترده در دو قاره‌ی ‌اروپا و آسیا، در حال سامان‌دهی پرچم ایدئولوژیکی است تا زیر قدرت اتمی روسیه نوتزاری، قطب‌ اقتصادی،‌ سیاسی و نظامی ویرانگری را این بار در رقابت با قطب دیگر سرمایه‌داری جهانی ادامه دهد. تز ارواسیا، به رهبری عمده‌ترین تئورسین و ایدئولوگ آن، آلکساندر دوگین، عوام فریبانه برآن است تا خرده حکومت‌‌های منطقه‌ای سرمایه جهانی دو قاره را زیر شعار «علیه» کاپیتالیسم، لیبرالیسم و سوسیالیسم، متحد گرداند و اشتراکات مذاهب و باورهای دینی یهودیت، ‌مسیحیت،‌ اسلام،‌ بودائیسم و ... را زیر نام تئوری سیاسی چهارم[[iv]]، گرد آورد و با نقب زدن به دخمه‌های «بینادگرایی» ضد زندگی، و با بمب‌های اسلام ناب در کنار ولایت فقیه و سپاه، کره شمالی دیگری در حوزه روس مسلح سازد و پروژه مافیایی- سیاسی خویش را در این بازار اقتصاد آزاد جهانی به پیش برد. در بخش‌‌های پیشین این نوشتار، کارگزاران سیاسی، نظامی و دست آموزان و عوامل ارواسیا و دوگین را از جمله مهدی سنایی، سید حسن عباسی، ازغدی، شمقدری، محقق داماد، سید حسین نصر، ... که همگی تمامی آموزش‌های استاد مافیای کرملین،با زبان ایرانی- اسلامی، واگویه می‌کنند. ...ارواسیا از همه‌ی باندها و فرقه‌ها عضو می‌گیرد.

سال (۱۳۸۳)۲۰۰۴میلادی، ‌پروژه ارواسیا در ایران با ورود الکساندر دوگین به ایران و با دیدار و آموزش سران سپاه و امنیتی ها آغاز می‌شود. از آن سال تاکنون بیش از ۵۴ کنگره و افزون بر صد گردهمایی و سمینار در ایران و روسیه و کشورهای جدا شده، به ابتکار الیگارش‌های حاکم در روس و همراهی الیگارش‌های حاکم در ایران از نوتزاریسم و سیاست‌های اقتصادی و سیاسی ‌آنها، برگزار شده است. دوگین کارگزارانی همانند مهدی سنایی که از سال 2004 لابی روس در ایران شد و اکنون به مقام سفیرخامنه ای در کرملین برگزیده شد و نیز رجب صفر اف ها را دارد و خود در غرب و به ویژه در جمهوری های پراکنده و پریشان شده شوروی سابق برای نوتزاریسم روسیه، به بسیج نیروی ارواسیا می پردازد.

حیدر جمال

سال ۱۹۸۸ دوگین و دوستش گایدر جمال (Geydar Dzhemal)، که در نشست های اسلامی خود را حیدر جمال معرفی می کند، به گروه ناسیونالیست پامیات (Pamyat) و سپس به همراه وی در دوران گورباچف «حزب ملی بلشویک» را به راه انداخت. حیدر جمال، اوغل حیدر، حیدرجاهید ووو متولد 1947 از آذربایجان است. وی دبیر و بنیانگذار کمیته اسلامی روسیه، وظیفه دارد تا با بسیج مسلمانان در شوروی سابق، ارواسیا را با ایدئولوژی ارتشی اسلامی نیز مسلح سازد. دوگین در سال ۲۰۰۱ «حزب ارواسیا» یا «جنبش ارواسیا» را پایه گذاری کرد تا به بیان خود: «ارتودکس ها، مسلمان، ‌مسیحی، ‌یهودی، ‌بودایی ووو» را بسیج کند.ه مانگونه که نمدپوشان صفوی از ایل آق قویونلو(گوسفند سفیدان)، در برابر پرچم سنی عثمانیان، پرچم سبز شیعه را الم کردند، حلقه ولادیمیر پوتین –یوجنی پریماکوف (Yevgeny Primakov)، الکساندر دوگین ووو نیز برای نوتزاریسم روسیه به این گونه با ایدئولوژی ارواسیا، الیگارش سرمایه داری نولیبرال روسیه را پرچم کردند. الکساندر دوگین، کمونیسم، فاشیسم و لیبرالیسم، را سه نظریه ای می شمارد که مردود شده اند. وی «نظریه سیاسی چهارم» خود را جایگزین این سه دیدگاه می داند. «نظریه سیاسی چهارم » دوگین، مدعی است که موضوع اجتماعی آن، نه فرد، نه طبقه، نه دولت و نه نژاد است، بل که، «آنتروپولوژی»([v]) و «آکسیون»)[vi](است. یا به بیان دیگر، تبار شناسی انسان و «ذره ابتدایی» فرضی! فرضیه ذره اولیه و انسان شناسی دوگین، یک چشم بندی شعبده بازی است تا با انحراف ذهن تماشاچیان، از کلاه خود خرگوش بیرون آورد.

بنیانگذار این نظریه، کارل اشمیت آلمانی است و دوگین پشتوانه اصول اخلاقی خود را از وی به گواهی می آورد که «اعتبار یک اصل اخلاقی یا قانونی، به گوهر و ذات آن بستگی ندارد، اعتبار و مشروعیت اصل اخلاقی و قانونی به مقام و اتوریتیه ای بستگی دارد که آن را صادر یا تصدیق می کند.

با این برداشت از آموزگاران فاشیسم خود، دوگین مشروعیت می خواهد. وی در پی این نظریه و باور است که در دخمه ها و گورستان ها در جستجوی روح ایوان مخوف، هیتلر، موسولینی، خیمنی و آیت الله های عظما در قم و نجف است. پوتین، با آموزش های تکمیلی در مکتب دوگین، همانگونه که تزار نیکلای دوم در مکتب راسپوتین، روح سرگردان و تجسم اتوریته هایی است که اصول خویش را در سوریه، کریمه، گرجستان و خلق های به پا خاسته صادر می کنند. هرچند روح های مورد رجوع دوگین، همانند روح الله در این قماش، هیچ نشانه ای از سرشت انسانی نه تنها نداشته، بل که تهی از خوی آدمی و انباشته از ضد انسان وانسانیت باشند.

تئوری دوگین، تکامل تدریجی و نیز موتاسیون را مردود می شمارد و به حرکت دَوَرانی و بازگشت به همان قدیم معتقد است. ذره اولیه فرضی مقدس دوگین، همچنان ذره مانده است. وی به آشکارا، تکامل را دروغ و غیر علمی می شمارد. بر این زمینه ی ضدعلمی است که ارتجاعی ترین دیدگاه های مذهبی را به یاری می گیرد تا تزاریسم را زیر شمع ها و ناقوس بر زمین کوبانیده شده ی کلیسای ارتدکس در انقلاب کارگران روسیه، باردیگر امپراتور شود. دوگین با این تئوری بر آن است که در جایگاه راسپوتین شارلاتان که در کنار نیکلای به کرملین محرم خصوصی تزارینا و تزار بود و او بود که حکومت می راند، راسپوتین شود و در کنار پوتین یا هر فرمانروای دیگری ظاهر شود.

«ما باید بر این شعار تکیه کنیم: زندگی مهم تر از پیشرفت است. باید به کونسرواتیسم تکیه کنیم و از تکامل بپرهیزیم.»  این دید ارتجاعی از هرگونه تکاملی بیزار است. بنیاد گرایی دینی در ایران خمینی و احمدی نژاد، در پاکستان طالبان، در افغانستان القاعده و در روسیه کلیسا و الیگارش ها، بار دیگر دست در دست هم، به قدرت سیاسی تکیه می زنند. دوگین دراینجا روا می گوید:

«روسیه اگر به تکامل و توسعه تکیه کند، شکست می خورد.»

اسلامیان و کلیسای ارتدکس و خاخام های عهدعتیق، از همین زاویه با هر پیشرفت، تکامل و نواندیشی، تبه کارانه در ستیزند. اصول گرایی و بنیاد گرایی، درست معنای دشمنی با آینده، تکامل و هر پدیده ی نو و دستاورد انسانی است.

اما در پشت این بینش و ایدئولوژی، منافع طبقاتی بخشی از سرمایه داری نهفته است. الیگارش های روس، با این ایدئولوژی، مافیا گونه، به شیوه فاشیسم روسی، برای توسعه، اما نه توسعه و پیشرفت، بل که برای گسترش امپراتوری خویش ارواسیائیسم را ایدئولوژی ساخته است. بحران اکراین و اشغال کریمه که سوی دیگرش سرمایه داری جهانی رقیب، یعنی غرب و آمریکا ایستاده است را باید از این منظر نگریست.

اکراین محور رویاریی سرمایه داری جهانی

در دو سوی این رویارویی، آ مریکا و اتحادیه اروپا از سویی و در سوی دیگر ارواسیا به رهبری روسیه ایستاده است. اکراین از جمله مناطقی بود که از همان برهه ی جدا شدن از بلوک روسیه و «انقلاب نارنجی»، و روی کرد به اتحادیه اروپا و غرب مرکز حضور دوگین شد.
دوگین می گوید «در اصل، ارواسیا و سرزمین ما، روسیه یعنی آن قلب، به سان منطقه‌ای نوین ضد بورژوایی، ضد آمریکایی باقی خواهد ماند...» امپراتوری نوین ارواسیان بر «اصول بنیادین دشمن مشترک بنا خواهد شد: مردودیت آتلانتیسیم (آمریکا)، استراتژی کنترل ایالات متحده آمریکا، و مردودشماری مجازی بودن ارزش‌های لیبرالی که بر ما چیره شوند.»([x])

دوگین در سفر بهمن ماه سال 1391 ، یعنی یکسال پیش خود به همراه حیدر جمال، رجب صفر اوف ووو به ایران، در کنفرانس «ارواسیاگرایی، ایران و سیاست خارجی روسیه» در گفتگوی با بخش ایرانی ارواسیا (ایراس) به آشکارا اعلام کرد:

«ایران شریک روسیه در جهان چندقطبی است. منافع استرات‍یک ما در آسیای مرکزی و به طور کلی حوزه منطقه‌ای به طور کامل همپوشانی دارند. به این ترتیب جایگاه ایران در مدل ارواسیاگرایی چند قطبی مرکزی است و در این مدل، تهران نزدیکترین شریک مسکو است. البته شراکت با ترکیه، چین و هند نیز پیش‌بینی شده است....»([xi])

دوگین در بخشی از سخنان خویش از مداخله اورا- اتلانتیک (اروپا- آمریکا) در انتخابات ریاست جمهوری در اکراین سال ۲۰۰۴ انتقاد کرد. و آن را اقدامی به عنوان سپر دفاعی ([xii]) در اطراف روسیه، مشابه کوششی که بریتانا پس از جنگ جهانی نخست انجام داد، نامید. وی پوتین را حتا به سبب از دست دادن اکراین در اسل 2004 سرزنش کرد. دوگین اتحاد جوانان ارواسیایی ([xiii]) علیه نارنجی پوشان را در اکراین برپا کرد. دوگین فاشیسم را در اکراین دامن زد، به بسیج نیرو و درگیری و نا امنی و جنجال پرداخت. وی به اتهام واندالیسم و تخریب و فعالیت های افراطی متهم شد و ورودش به اکراین ممنوع شد.

بحران اکراین و اشغال نظامی کریمه یک شبه با برکناری ویکتو یانوکویچ رئیس جمهوری برکنار شده اکراین آفریده نشد. دوگین در سال 91 در میزگردی با شرکت حیدر جمال به آشکارا اعلام کرد:

«ارواسیا جايگزين امپرياليسم امريكاست نه بدل اروپا»

...امريكا، آتلانتيک و هژموني ارزش‌هاي غربي مفاهيمي چون حقوق بشر، دموکراسي، آزادي بازار، پيشرفت فناوري و... را در برمي‌گيرد. اينها همه چالش‌هاي بزرگي براي تمدن‌هايي چون روسيه، چين، هند و ايران است و چون اين يک چالش بزرگ است و در سايه کلي اين چالش است كه يک چيز کوچکي به نام اسرائيل و لابي کوچکي به نام لابي اسرائيل وجود دارد که اصلاً مي‌توانم بگويم مثل شبح است.
در ايران و در جهان اسلام كاملاً امکان دارد که به عامل صهيونيسم از ديدگاه ديگري نگاه کنند و اين نگاه به آنها امکان بسيج نيروها را بدهد...»([xiv])

حيدر جمال رئيس كميته اسلامي روسيه، الكساندر دوگين، ناددزا کاورکا، روزنامه‌نگار

پیش از حمله نیروها روس به فرمان پوتین به گرجستان در سال ۲۰۰۸، دوگین از «اوساشیای» جنوبی که به وسیله ارتش روس اشغال شده بود دیدن کرد و هشدار داد که:

«ارتش ما، تفلیس، پایتحت گرجستان و تمامی این کشور، و شاید که اکراین و پنینسولای کریمه که ازنظر تاریخی به روسیه تعلق دارد را اشغال خواهد کند.»

دوگین برای پیشبرد اهداف ارواسیا از هر نیرویی، از فاشیست های دینی گرفته تا فاشیسم غیر دینی عضو می گیرد. از همین روی، از القاعده و حزب الله و بوک الحرام ها به نیکی و از هم پیمانان خویش نام می برد «جهادی ها همانتد سکولارهای اروپایی که در پی گلوبالیزاسیون هستند، یونیورسالیست یعنی نیروهایی یک دنیا می باشند. اما آنها همانند نیستند، زیرا اروپایی هدفی جز سلطه و چیرگی بر دیگران و تحمیل هژمونی خویش ندارند در سراسر جهان ندارند. آنها همه روزه به وسیله رسانه‌های جهانی خویش ما را مورد هدف قرار می دهند، از جمله جوانان را مورد هدف دارند. سلفی ها نیز به گونه ای یونیورسالیست هستند، نبایستی آنگونه پنداشته شوند که اروپاییان در جستجوی گلوبالیزاسیون آنان نیز علیه دشمنان ما مبارزه می کنند. ما هر یونیورسالیستی را قبول نداریم، اما یونیورسالیست‌هایی هستند که امروزه به ما حمله می‌کنند و پیروز هم می شوند ، اما یونیورسالیست‌های هم هستند که با آنها همانند هستند که علیه هژمونی غرب،‌ یونیورسالیستهای لیبرال مبارزه می کنند و در حال حاضر دوستان ما هستند.» ([xv]) دوگین در اینجا کسانی همانند خمینی و جانشنیان و ی و نیز ملا عمر و بن لادن و القاعده که برای حکومت جهانی اسلام، جهان را عرصه انتحار و ترور قرار داده اند، «یونیورسالیست های» دوست خود معرفی می کند. «پیش از پروژه حکومت جهانی اسلامی‌اشان به تحقق بپیوندد، ما جنگ ها و تضادهای بسیاری را داریم.

سلطه‌ی لیبرالیسم جهانی یک واقعیت است. از این‌روی، هرکسی را دوشادوش خویش دعوت می‌‌کنیم تا با این هژمونی، و ‌این وضعیت (this status quo) بجنگد. ترجیح می دهم که به آنچه که اکنون واقعیت دارد بگویم، نه به آنچه که در آینده رخ خواهد داد. او به اینکه اسلام با سلطه بر جهان و طالبان و القاعده و خمینی و حزب الله گس از گیروزی و سلطه جه خواهند کرد، کاری ندارد. برای وی اکنون مهم است، مبارزه با رقیب روسیه و بلوک ارواسیا . دشمنان نوتزاریسم، دوستان نوتزاریسم هستند. [«همه آنانی که در برابر سرکردگی لیبرال می‌ایستند، در حال حاضر، دوستان ما هستند. این یک موضوع اخلاقی نیست،‌ یک استراتژی است. سیاست کارل اشمیت([xvi]) از تمایز بین دوستان و دشمنان آغاز می‌‌کند. هیچ دوست ازلی و یا دشمن ازلی وجود ندارد. ما علیه هژمونی جهانی موجود مبارزه می کنیم. هرکس بنا به یک سری از اصول ویژه خود علیه آن مبارزه می کند.»]([xvii])

این موضعنیازی به تفسیر ندارد. ارواسیا، با هرنیرویی به آخرالزمان و به حکومت جهانی می اندیشد. بمب های اتمی روس اگر با این اندیشه فاشیسمی همراهی کند، ویرانی نه تنها جهان، بل که نابودی کره زمین، در پی خواهد داشت. همانگونه که حکومت اسلامی و موتلفه و انجمن حجتیه و احمدی نژاد و رحیم مشایی ها، به امام زمان و همزمان به دجال و چاه جمکران چشم دوخته اند، و ارتدکس ها عتیق روس به رستاخیز عیسی و خاخام های سربه دیوار ندبه کوب به پایان جهان نشسته اند، همه، سربازان ارواسیا به شمار می آیند. دوگین درس شعبده را در حوزه قم و نزد استادید شعبده می آموزد. در دیدار سالانه با آیت الله ها قمی، محقق داماد ووو. و یونیورسالیست های اسلامی در ایران، شیوه سرکوب و کنترل و حکمرانی را از مافیای روس فرا می گیرند.


سید مصطفی محقق داماد و الکساندر دوگین

دوگین روز 21 اسفند 1391 «در جلسه شورای گروه علوم اسلامی فرهنگستان علوم» نامی پوششی برای حلقه مرموز محقق داماد- اعوانی ها این شاگردان سید احمد فردید پس از دیدارهای آموزش و مکتبی با سران سپاه و اطلاعات، با حلقه داماد به مبادله تجربه برای بسیج پرداخت. سایت ارواسیای ایران به رهبری مهدی سنایی، داماد شیخ یونسی وزیر اطلاعات خاتمی، و سفیر کنونی رژیم در روسیه، شرکت کنندگان در این دیدار را اینگونه معرفی کرد:

«دکتر الکساندر دوگین استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه دولتی مسکو (لامانوساف) و رهبر جنبش ارواسیایی در روسیه با آقایان دکتر سید مصطفی محقق داماد، دکتر غلامرضا اعوانی و دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی رئیس و اعضای گروه علوم اسلامی فرهنگستان و خانم دکتر شهین اعوانی عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران...»([xviii])

با این ایدئولوژی است که بلوک ارواسیا برای برپایی نوتزاریسم و بلوک ارواسیا، قد می افرازد. ایران و سوریه در جبهه آسیا و اوکراین در جبهه اروپای مرکزی، همانند گرجستان و چچن باید اشغال شوندش. صفراف بارها به عنوان سخنگوی فارسی زبان ارواسیا در رسانه های به ویژه صدای آمریکا به زبان فارسی، با چهره نفرتناک یک فاشیست اعلام کرده است که روسیه برای مرگ و زندگی خویش ایران را خط مرزی و اکراین را مرز حیات خویش می شمارد و برای دفاع از این میدان ها از هر وسیله و سلاحی استفاده می کند. دوگین در کنفرانس در همایش«جمهوری ارواسیا» اسلامی ایران و همکاری های منطقه ای در ایران» که به وسیله وزیر امورخارجه احمدی نژاد، گشایش یافت شرکت کرده بود زیر عنوان «ارواسیاگرايي، ايران و سياست خارجي روسيه» در گفتگو با ايراس ایران اعلام کرده بود که:

«ايران يك كشور ارواسیايي است و سرنوشت ايران وابسته به ائتلاف با روسيه و شايد هم با چين است. براي آنكه اين جهت‌گيري عملي شود، تهران بايد در حد زيادي مواضع خود را با روسيه و با چين هماهنگ كرده و ارواسیا را انتخاب كند.

مفهوم ارواسیاگرايي در سياست خارجي روسيه چگونه است؟

ارواسیاگرايي يك فلسفه سياسي است كه داراي سه سطح خارجي، مياني و داخلي مي‌باشد. در سطح خارجي- جهان چند قطبي است. بدان معني كه چندين مركز جهاني تصميم گيري وجود دارد، كه يكي از آنها ارواسیاست. منظور از ارواسیا تنها روسيه نيست بلكه روسيه به همراه كشورهاي شوروي سابق مي‌باشد. در سطح مياني همگرايي كشورهاي شوروي سابق در ايجاد مدل فراملي (دولت‌های مختلف) است. در سطح سياست داخلي – به معناي ساختار سياسي جامعه كه به عنوان ارزش در ارتباط با حقوق شهروندي مدل ليبرال و ملي‌گرايي بررسي مي‌شود. اين سه سطح فلسفه ارواسیاگرايي است كه بر مبناي آنها تنها يك شكل سياست خارجي شكل مي‌گيرد كه متقاوت با جهاني شدن، جهان تك‌قطبي، ملي‌گرايي، امپرياليسم و ليبراليسم است. پس ارواسیاگرايي به طور كلي مدل منحصربه فردي از سياست خارجي است.([xix])
سیاست خارجی، ارواسیا استراتژی الیگارش های روس است.

با فروپاشی سوسیالیسم دولتی، نولیبرالیسم هجوم به روسیه هجوم آورد. سرمایه داری دولتی به دست بخش خصوصی و الیگارش ها مصادره شده. شوک درمانی در روسیه با دلقکی که به جای گورباجف نشست، با یلتسین آغاز و فروپاشیده گی روس و اقمار، زمینه آن بود. بازسازی سرمایه داری نولیبرالستی به شیوه روسی، با روی کار آیی پوتین در دستور قرار گرفت. بحران سرمایه جهانی که در سال 2008 اوج ویرانگرانه ای گرفت، به همراه خود دو مولفه جنگ و برآمد فاشیسم را آفرید. خیزش های همه گانی و ضد استبدادی به ویژه در مصر و لیبی و تونس، خیزش لایه های تهی دست و میانه ای بود که برای از دست دادن مالکیتی جز نیروی کار، خریداری هم نداشت.
سرمایه داران روس که اینک به حکومت نشسته اند، در پناه پوتین، و شرکا، سودمافوق صادرات نفت و گاز و سلاح، این تنها تولیدات برای صادرات را با روی کرد به تشنج، توسعه طلبی، و میلیتاریزم به ویژه در اروپا و آسیا و آفریقا، شدنی می دانند.

در بحران اکراین، اینک این صادرات، با خطر تحریم روبروست.

صادرات 80 در صد نفت روسیه به اروپا و 70 در صد گاز و 50 درصد صادرات ذغال سنگ به اروپا به سختی می تواند در برابر اروپا به تحریم تن در دهد. دستکم 35درصد از نفت و گاز آلمان از روسیه برآورده می شود، و کم وبیش فرانسه وانگلستان و ایتالیا و نیز وابستگی و شراکت سرمایه داران سویدی، حتی وزیر امور خارجه این کشور، کارل بیلدت در شرکت گازپروم، آنچنان سرمایه داران جهانی را در بازار به هم بافته است که نه گزینش رویارویی نظامی و نه حتی تحریم اقتصادی و سیاسی، می تواند در دستور روز قرار گیرد. این روی کردها، همانند تیغی دولبه گردن دوسوی رقیب را تهدید می کند.

ناسیونالیسم روس، پرچمی است سرکوبگرانه و اسارت آور، برای گشایش بازار و غارت، زیر تیغ بحران مالی. بورژوازی روس، به میلیتاریسم روی آورده و نوتزاریسم به سلاح ناسیونالیسم چنگ افکنده است تا قدرت سیاسی- اقتصادی الیگاریش های نوتزاری، حفظ شود.
در شرایط کنونی آغاز جنگ جهانی دیگری به روال دو جنگ اول و دوم به چشم نمی آید. جنگ امروزه در همه جا بین رقبای سرمایه دار، برای اشغال بازار و گسترش مناطقی برای ره یافت های سرمایه، انباشت و سود مافوق در جریان است. جنگ علیه طبقه کارگر در جلوه های و شکل های مختلف جاری است. جنگ برای سرکوب و کنترل و مهار جنبش کارگران و خیزش های ضد استبدادی توده های به چا خاسته به شدت تمام در بیشتر مناطق در جریان است.

اما جنگ جهانی و غیرقابل کنترل و نابود گر کشورهای متروپل، بین قدرت های بزرگ جهانی را سرمایه داران چندجانبه نمی خواهند. در صورت اشغال کریمه، شاید که غرب با بستن حسابهای بانکی و محدود کردن مسافرت مقامات روس به اروپا و آمریکا، الیگارش های روس و دست آخر اخراج از نشست 8 کشور (G8) و سازمان جهانی تجارت (wto)و (OECD) را به تنگنا بیافکنند. بندر اقتصادی سیاسی سواستوپول برای تزارها روس، امپراتوری عثمانی و قدرت های اروپایی همیشه ارزشمند و محور جنگ های خونینی بوده است. این بندر و کریمه، هنوز نیز به سان شاهرگ اقتصادی، نظامی و سیاسی و ورود به به دریای سیاه و راه دریایی به جهان، برای الیگارش های روسیه اهمیتی حیاتی دارد. بدون شک کریمه می بایست نخستین سنگری باشد که به اشغال ارتش روسیه در آید. نمایش رای گیری و همه پرسی، صورتکی است که زیر آن ارتش روس صف بسته است. نیروگاه های اتمی اکراین و کریمه و پایگاه های نیروی دریایی و ناو های جنگی در این سرزمین، پیشاپیش در دست سرمایه داران روس و زیر فرمان ارتش نوتزاریسم در آمده اند. هزینه چنین رویکردی به سختی می تواند با دخالت نظامی غرب همراه و یا بایکوت کاملا اقتصادی روسیه باشد.

از همان روزهای بالا گرفتن بحران در اکراین، ارزش سهام در روسیه به شدت سقوط بیشتری در پیش روی است و ارزش روبل به شدت کاهش بیشتری می یابد. سرمایه داران روس، در این میان هزینه ای زیاد خواهند پرداخت، هرچند دراین رویارویی دو بلوک نیز به ویژه اروپا و در ردیف نخست آلمان، نیز هزینه خواهد پرداخت. فیلیپ میسفلدر، عضو دولت آلمان و از یاران بانوی آهنین آلمان، آنگلا مرکر صدر اعظم، اعلام کرد: تحریم و تحریم «گاز پروم» اقتصاد آلمان را نیز تخریب خواهد کرد([xx]) در این میان چین سود خواهد برد و آمریکا به موج سواری خواهد نشست.

جنگ شیوه ی دیگر سیاست و ادامه سیاست سرمایه است. جنگ جهانی نخست و دوم، سرمایه که به بازار جدید نیاز داشت، ازهمین روی هردو ادامه سیاست اقتصادی، سیاست جنگ را برگزیدند. از این روی، بازارها باید گسترش می یافتند و دست به دست می شدند. آلمان و روسیه همیشه دو سوی این جنگ بوده اند. روسیه تزاری، در هر دو مورد، سرزمین های پهناوری داشت و هزینه های زیادی طلب می کرد و انقلاب و بحران های سیاسی و اقتصادی در جوشش بود. همانگونه که امروز در جبهه اکراین و کریمه. در جنگ نخست نیز کریمه، محور جنگ جهانسوز بود. آغاز گر جنگ تزار نیکلای دوم، به بهانه ترور پرنس اتریش‌ فرانتس‌ فردیناند (ولیعهد اتریش‌) و همسرش‌ (در 28 ژوئن‌ 1914) به‌ دست‌ یك‌ جوان‌ یوگسلاو بود.

پوتین همانند تزارهای سلسلسه رومانف، با منتالیتی یک ارتودکس امنیتی و شکارچی تشنه خون، به هرروی نقشه اروپا را ترسیم دیگری در سر می پروراند. او به دوران 1945 پس از جنگ دوم در ردای یک تزار پدیدار شده است. ارواسیا به کریمه بسنده نمی کند . مرزها باید تا آنجا که می توان به هر وسیله به بیرون کشانیده شود. مرزی که در آسیا، ایران و سوریه را در بر می گیرد و امروز اکراین را در اروپا و استونی و لیتوانی ووو را نیز طلب خواهد کرد، همانگونه که گرجستان را با نیروی نظامی منکوب کرد.

اقتصاد بحران زده و در هم شکسته اکراین، کشوری که جز تولید شکر و کشاورزی درهم شکسته و توریسم تولیدی ندارد، باید با تزریق کمکهای فوری صندوق جهانی پول و اتحادیه اروپا، از ورشکستگی و تباهی بیشتر، جانی تازه یابد.

تهدیدهای آمریکا و اتحادیه اروپا آیا به گفته سفیر روسیه دربلژیک ولادیمیر چیژوف (Vladimir Chizhov) «همه پارس است و نمی گیرند! [زیرا که]تجارت روسیه - اتحادیه اروپا روزانه یک میلیارد ایورو (نزدیک به 820 میلیون پوند) است . قرار دادهای تجاری و اقتصادی همیشه یک خیابان دو طرفه است.»

از این روی رجزها هم چندان رجزخوانی جنگی نیست، بیشتر به دعواهای این سوی و آن سوی جوی ایستادن و دشنام گفتن می ماند- «پارس هایی که نمی گیرند».

نمای اقتصادی زیر نشان دهنده ی طرف ها کلیدی بازرگانی روسیه درسال 2013 نشان دهنده این واقعیت است که ریسک جنگ به سود هیچ یک از طرف ها نیست.

نمای آماری زیر، نشاندهنده تجارت در سال 2013 از روسیه به بیرون و از بیرون به روسیه می باشد: کل این داد و ستد 844 و دو دهم میلیارد دلار در مجموع بوده است که بعد از چین، آلمان و هلند از دیگر سوی های این سوداگری بوده اند و همانگونه که از این نمایه پیداست، صادرات روسیه با رنگ صورتی، نفت و گاز و ذعال سنگ و از کانی های خام بوده و واردات با رنگ آبی کالاهای صنعتی، شیمیایی و مواد غذایی را شامل بوده است.

سفیر پوتین به پشتوانه چنین شرایطی است که با همان زبان دوگین رجز می خواند: «ما هم اکنون آن جاییم، هیچ کس نمی تواند ما را بیرون اندازد.( the status quo) ما می توانیم شرایط را تغییر دهیم."([xxi])

با این همه، پویتن در خطر است. نارضایتی و خطر خیزش بیکاران، و لایه های اجتماعی سرکوب شده، و به تحقیر و خواری نشانیده شده، و شورش علیه الیگارش ها در روسیه و حکومت آنها، در راه است.

ادامه دارد...
 

9 مارس 2014- 18 اسفند 1392


--------------------------------------------------------------------------------

[i] مجله جوان ميزگرد با 3 كارشناس برجسته روس؛16 ارديبهشت 1391 http://javanonline.ir/fa/news/

[ii] آیت الله سید مصطفی محقق داماد و حلقه‌اش، عنصر معنوی اوراسیا و ایدئولوگ و اتاق فکر سید علی خامنه‌ای و حکومت سرمایه در ایران می باشند. محقق داماد، از جمله عضویت در شورای عالی قضایی، و ریاست سازمان بازرسی کل کشوربه ظاهر در حالیکه اکنون، در هیچ یک از ارگانهای حکومتی، مسئولیت آشکاری ندارد، اما از جمله چند عنصرکلیدی حاکمیت به شمار می رود. محقق داماد با همدستی غلامرضا اعوانی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، و خانم دکتر شهین اعوانی، رضا داوری اردکانی، کریم مجتهدی و...، در سیاست گذاری ها، تربیت کادرهای سیاسی، ایدئولوژیست، و اینتلجنسیای حکومتی، هماهنگی با دوگین و کرملین، نقش اساسی در تداوم حاکمیت اسلامی سرمایه و سیه روزی جامعه دارند. او مکمل مصباح یزدی و با ماسک روحانی نظام است. روحی که در روح الله دمیده شده بود و در روحانی هویدا شد، بدون صورتک در آیت الله حجتی و احمد خاتمی پشت تریبونهای نماز جامعه تعزیه می گرداند، در محقق داماد، کفن سهروردی را از گور تاریخ به سر می کشد. او در سهروردی، برای دوگین علوفه می جوید.


[iii] این گلایه شامل همه سایت ها از جمله سایت پیام سایت خبری حزب کمونیست ایران، نمی شود. از دست اندرکاران سایت ها و دوستانی که در بازتاب این نوشتارها همراهی داشته اند، سپاسگزارم.

[iv] The Forth Political Theory

[v] Antropology انسان شناسی [به بیان دوکین بر پایه دین]

[vi]Axion ذره فرضی ابتدایی

[vii] Dugin, The Forth Political Theory. P40, english.

[viii] IBID p.55 ,60.

[ix] IBID p 66

[x] http://www.4pt.su/fa/content

[xi] موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) در گفتگو با دوگین سال 91


[xii] (cordon sanitaire")

[xiii] (Eurasian Youth Union(

[xiv] مجله جوان ميزگرد با 3 كارشناس برجسته روس؛16 ارديبهشت 1391 http://javanonline.ir/fa/news/

[xv] مجله جوان ميزگرد با 3 كارشناس برجسته روس؛16 ارديبهشت 1391 http://javanonline.ir/fa/news/

[xvi] Carl Schmitt (11 July 1888 – 7 April 1985) کارل اشمیت تئورسین سیاسی- مذهبی آلمانی که به فاشیست ها پیوست.

[xvii] http://en.wikipedia.org/wiki/Aleksandr_Dugin

[xviii] http://www.ias.ac.ir/index.php

[xix] http://www.4pt.su/fa

[xx][xx] Philipp Missfelder در گفتگو با وال استریت ژورنال

[xxi] بحران اکراین، روزنامه گاردین 5 مارس 2014 www.theguardian.com/.../ukraine-crimea-crisis-eu-sanctions-impressions- putin
 

_______________________________________________________

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.