تاریخ انتشار:22.12.2014
شب یلدای من ِمتمدن !
hoshyaresmaeil@live.com
در شب یلدای 1393 باید نشان میدادم که از تمدن عقب نیستم و برای
آیین های ملی وجشنهای تاریخی ایران وسرزمین کورش و اینا....جانم شش
قبضه درمیرود . پس به فکرم زد تا شبی بسازم یلدایی و آریایی..!
تنها مشکلم این بود که الزامات ساختن شب یلدا در اطرافمان نبود !
منظورم خوراکی های مربوطه نیست . مشابهش را داروخانه های خارج
دارند . منظورم یک ننه نقلی سرمایی بود که حرفه ای باشد . بداند چی
تعریف کند و چه وقت....و چی ممنوعه است برای همیشه . سیاست مستهجن جزو ممنوعه ها بود و
خاطراتی دیگرآزاد ! حتی خاطرات شب زفاف که البته باید در لفافه
میگفت که چگونه یک نره خری خفتش کرده بود....و ننه نقلی برای اولین
بار ریخت طرف را در شب زفاف میدید !
در شب یلدا رفتم قبرستان و با مرحوم فلانی در قبرستان گپ میزدیم .
اول که وارد شدم همه جا ساکت بود حتی کلاغها قاروقور نمیکردند ! آخه
برفی نبود تا شب یلدا حس شود ، فقط سرما بود . بعد از خالی شدن اولین
بطری شراب سرما گورش را گم کرد و ارواح با شادی وارد شدند . همزمان
مسئول فرهنگی قبرستان هم پیام ویدئویی رهبر چین خطاب به مردم ایران
را برایمان پخش کرد . با
مرحوم فلانی مشغول گپ زدن شدیم . مرحوم فلانی فقط شکایت میکرد و به
قبرهای بغلی اش هی فحش میداد . از اشکالات و بدی های زمین و زمان
گفت و گفت و گفت....!
گفتم : ننه جان ، اینقدر پشت سر مرده ها حرف نزن . در شب
یلدا خاطره تعریف کن . مثلا ، شما خاطره ای از بچگی معلم به یاد
داريد ؟ ننه سرما آب
دهانش را قورت داد و گفت : کدام معلم ؟ گفتمش همان معلم اخلاق که
در زمین سیاست خیلی سالم است ، وهی جیک جیک زیادی میکند !
ننه قلی گفت : «يادم می آيد آن معلم اخلاق در خرد سالی با
الاغی که داشتيم به مکتب میرفت . يکروز الاغ مريض بود و معلم را
بدون الاغ پای پياده به مکتب فرستاديم . عصر معلم به منزل نيامد ،
همه جا را زير پا گذاشتيم بعد معلوم شد معلم در راه بازگشت گم شده
بود.... »
نتیجه روشن شد : الاغ راه را بهتراز معلم اخلاق می شناخت....
خلاصه که شب یلدای خوبی بود جان همگی....فقط آخر شب الکل مغلوب سرما شد و ما
مجبور شدیم فلنگ را ببندیم . موقع خروج از قبرستان خدای
بزرگ را هی شکر کردم که اطرافمان را با این جانوران خنده دار منتوع
کرده و موجبات خنده شادی مردم را در این سرما فراهم میکنند ، تا جشن یلدا بهمان حسابی خوش بگذرد ! خدایا بازم شکرت....
در تمدن خریتی هست که در شعور نیست ! امام فلانی . مفاتیح جناح
اسماعیل هوشیار
22.12.2014
منابع : مفاتیح الجناح . صفحه کُسخلها
سوره شبب
آیه یلدا
____________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|