از شعارهای ملکوتی و آسمانی تا واقعییتهای تلخ زمینی !

hoshyaresmaeil@yahoo.com

 

خلاصه آخرین موضع گیری مجاهدین از زبان یکی از هواداران و دفاع از رهبری مسعود رجوی در حاشیه اعتصاب غذای اعضای مجاهدین در پادگان عراقی .

1_ هیچکس بهتر از مجاهدین بلد نیست مبارزه کند و طی این 30 سال فقط مجاهدین مبارزه کردند !

2_ مجاهدین پشتوانه عظیمی دارند و به همین خاطر تا به حال سر پا مانده اند ( احتمالا منظورش سیا و پنتاگون بوده ، که رهبری را در غیبت سر پا نگه داشته اند ! )

3_ اعتصاب غذای اعضای مجاهدین در پادگان عراقی ، دستوری نیست و به خاطر خون ندا و جنبش مردم ایران خود آدما به ذهنشون زد تا این کار رو بکنن !

4_ مجاهدین هنوز تنها آلترناتیو موجود و انقلابی هستند و غرب میخواهد با از بین بردن مجاهدین ، در پشت درهای بسته یک آلترناتیو مثل سال 57 بسازد !

5_ چرا مجاهدین رو نقد میکنید ؟ هر نقدی و حرفی هنوز از وزارت اطلاعات می آید ! اگر حرفای وزارت اطلاعات رژیم راست بود تا حالا مجاهدین از بین رفته بودند !

6_ استراتژی ماندن و مردن و اعضای مجاهدین در عراق عالیه و کافیه و باقیه و......!

7_و بالاخره اشاره ایی هم کرده به زندان ارتش امریکا ( تیف ) که با مهندسی خود مجاهدین شکل گرفت و با نظرات و مشورتهای مجاهدین ، چگونگی فرستادن 80 درصد از آن زندانیان محقق شد !

 

بلاهت که جرم نیست ! دروغ هم که حناق نیست و تا به حال کسی رو خفه نکرده ! شعار دادن هم نه جرمه و نه حناق ! منتها وقتی شعارهای آسمانی و ملکوتی را از زرورق حقانییت بیرون میآوری ، بوی گندش آزاردهنده و خفه کننده ست !

حال اینکه تفاوت بین شعارهای آسمانی و بدون خرج ( یعنی حرفایی که این بابا زده ) با واقعییتهای تلخ زمینی چیست ؟ از من به یک اشاره...بقیه اش با خودتون !

راستش چند بار متن این بابا رو خوندم و مرور کردم . نهایتا به این نتیجه رسیدم که طرف یا تو باغ نیست ، یعنی حال نداره یه نگاهی به اطراف خودش بکنه تا واقعییتها رو ببینه ! و یا میدونه چه میکنه . یعنی فقط فرمان نواختن سرنا از سر گشادش رو انجام داده ! که در هر صورت باز هم مطلب خواندنی ست . به قول ادیبی که گفته بود : سخت ترین کار برای هر انسانی فکر کردن است و راحترین کار انجام فرمان !

 شعارهای این بابا در مطلبش همان شعارهای آسمانی و نمدار مجاهدین است که سالهاست از آن استفاده میشود . تنها آلترناتیو بر حق و موجود.....هیچکس به جز مجاهدین مبارزه نمیکند.....بهترین و درسترین استراتژی از آن مجاهدین است......چرا مجاهدین رو نقد میکنید .....هر نقد یا حرفی راجع به مجاهدین از وزارت اطلاعات میاید ...و بقیه شعارهای آسمانی و تخیلی !

در این میان تنها حرفی که قابل تامل است اینه که : اعتصاب غذای اعضای مجاهدین در پادگان عراقی ، و بالطبع با هر نتیجه ایی فرمان رهبری نبوده و اعضای مجاهدین به ابتکار و استقلال خودشان هر کاری رو شروع میکنن !! یعنی پیشاپیش سفید سازی نقش رهبری مجاهدین در هر فاجعه ایی از گذشته تا امروز و تا فردا !!

این کار که رهبری خشی به گونه اش وارد نشود خواص زیادی داره که یکی از خواصش ، حفظ تعادل سیاسیون مجاهد در کشورهای غربی ست . چون سر خود سوزی های 17 ژوئن بد جوری همه چیز به ضد خودشون تبدیل شد . حالا با توجه به آن تجربه قبلی ، پیشاپیش مسئولیییت هر فاجعه ایی را به گردن فربانی میاندازند تا مشکلی برای سیستم سیاسی در غرب پیش نیاید . بقیه هم در عراق اجرشان با رامسلفلد و بوش و........!

نه جانم ، حاج آقا و حاج آقاهای دیگه ،....دنیا خیلی خرتوخره....سگ صاحبش رو نمشناسه....حقوق بشر مفهومی نداره...و.....

ولی قرن 21 است و شعور آدمها رو دست کم گرفتن ، یعنی اینکه قبل از هر چیز ضایع کردن خودت ! من خودم هم زمانی و سالها هوادار مجاهدین بودم و بارها شنیدم از ارشدترین مسئولان مجاهدین که : شما نیازی به فکر کردن ندارید ! مسعود خودش همه چیز را میداند و انجام میدهد ! شما فقط فرامین را اجرا کنید  .

شعار هم که کم ندادیم هنوز هم بلدیم از شما بهترش ! اگر مسابقه ایی در شعار و این حرفا باشد بازنده اید ! تازه زمان هواداری من ارتقاء درجه هم گرفتم و از شعار دادن به شعار ساختن رسیدم ! جدی میگویم . این را یک عضو شورای رهبری مجاهدین به من ابلاغ کرد و گفت : تو و برادر فلانی که سابقه دار و عضو هم بود بروید و تا شب شعارهای فلان برنامه رو بسازید و بیاورید . ما هم رفتیم و مشغول کار شدیم .در حین کار از برادر فلانی پرسیدم : راستی نظرت راجع به فلان موضوع مطرح در سیاست روز چیست ؟ برادر فلانی هم گفت : نمیدانم هر چی رهبری و سازمان بگه !!

بعدها که به قرارگاه اشرف رفتم ، مفهوم این " هر چی سازمان و رهبری بگه " رو بیشتر درک کردم . اولین قانون تشکیلاتی : " تحلیل مرز سرخ و گناه است انجام هر کاری بدون فرمان و خود به خودی توبیخ تشکیلاتی دارد. ذهنها را ببندید و فقط انجام دهید ! " و وای به روز کسی که این کار رو نمیکرد کمترین تبعات این نافرمانی ، مارکهای بریده و مزدور و خائن و ترسو و.....بود !

نمیدانم این بابا عراق و تشکیلات مجاهدین رو دیده و از نزدیک تجربه و لمس کرده یا نه ؟ اگر کرده باشد داستان مهدی افتخاری یا همون فرمانده فتح الله معروف را میداند واگر هم نکرده باشد که از ظاهرش با آن کراوات و لبخند و سبیلهای ز بنا گوش دررفته ، پیداست که این کاره نیست و باز هم به شعار دادن ادامه خواهد داد !

آی رهبری مجاهدین و مسئولان ارشد ، یادتان که نرفته ، در جریان بحثهای طعمه ، در تابستان 1380 امام مسعود با مهدی افتخاری چه کرد ؟ جرم فرمانده فتح الله این بود که بر خلاف نظر امام مسعود ، در جلو همه اعلام کرد : امریکا نهایتا به عراق حمله میکند و صدام سرنگون میشود و در این تابلو شما به عنوان مسئول همه چیز بگویید که کجا خواهیم ایستاد ؟! هر چند فرمانده فتح الله حرف دل عده ایی دیگر را هم زده بود ولی در آن جو خفقان آور تشکیلاتی تنها کسی که شهامت بیان آن را داشت مهدی افتخاری یا همان فرمانده فتح الله بود !

یادتان هست در آن نشست بزرگ امام مسعود چه بلایی به سر مهدی آورد هر چه ناسزا و تحقیر از ذهن بیمارش درآمد نثار مهدی کرد تا به همه ثابت کند بالای حرف امام هیچ حرفی نباید زده شود ! در هیچ مقامی و رده ایی !حتی مهدی افتخاری که عملیات بزرگ خارج کردن مسعود رجوی و بنی صدر را در سال 60 از تهران ، طراحی ، فرماندهی و اجرا کرد !

کمتر از 2 سال بعد تحلیل مهدی درست از آب درآمد و صدام سرنگون شد و تمام تحلیلهای امام مسعود کشک !

اینکه الان امام مسعود کجاست و چه سر نوشتی در انتظار مهدی و دیگرن است چه اهمییت دارد ؟ چون حتی اگر امام مسعود ظهور کند و بچه های ساکن پادگان عراقی سالم درآیند و به جایی هم برسند ! باز هم سوال و جواب کردن از امام چهاردهم جرم است ! مسعود طبق گفته خودش فقط به خدا جواب میدهد !

امام مسعود کجاست ؟ راستش من هم نمیدانم . آمریکایی ها هم هر چند وقت یک بار چراغی میزنند که مثلا آنها هم نمیدانند ! از مسئولان رسمی دولت آمریکا گرفته تا گزارشات موسسات تحقیقاتی امریکایی !

یکی از نزدیکان هیتلر زمانی گفته بود : دروغ هر چه بزرگتر باشد عوام راحتر آن را باور میکنند ! ولی نگفته بود همه باور میکنن !

در جریان امضاء قرارداد خلع سلاح مجاهدین با ارتش آمریکا ، که مجاهدین آن را مثل همیشه به عنوان پیروزی بزرگ در تلویزیون خودشان خواندند ، من هنوز در زندان انفرادی مجاهدین بودم . 2 روز قبل از اعلام رسمی خلع سلاح ، میدیدم که جنگنده ها و هلیکوپترهای ارتش آمریکا مستمرا در حال پرواز بر بالای سر قرارگاه اشرف و انجام مانورهای تهدید آمیز بودند . از یکی از زندانبانها پرسیدم : داستان چیست ؟ زندانبان جواب داد: من خودم هم نمیدانم . احتمالا در حال حفاظت هستند !

بعدها مرا فرستادند به زندان تیف و به مرور خیلی های دیگر هم آمدند و نفراتی شاهد و دست اندر کار به وضوح توضیح دادند : که وقتی ارتش آمریکا برای اولین بار با مجاهدین پشت میز مذاکره نشست قبل از هر حرفی و نظری از طرف ارتش امریکا ، خود مجاهدین کلی پیشنهاد دادند که آمریکاییها باورشان نمیشد از جمله خلع سلاح ! فقط یک چیز را پنهان میکردند و نمیخواستند بدهند و آن هم شخص شخیص شازده مسعود بود . هر چه اصرار از طرف ارتش آمریکا که مسعود کجاست ؟ انکار از مذاکره کنندگان مجاهد که این یعنی چه ؟!! بالاخره بعد از 2 روز مانور جنگنده ها و....امام مسعود سوار شد و رفت !

بعد ازسوار شدن و رفتن مسعود خیلی سریع همه چیز عوض شد . امیدوارم یادتان نرفته باشد که به فاصله کوتاهی بعد از استقرار آمریکا در عراق ، حاکم وقت عراق پل برمر ، صراحتا و چند بار از همه رسانه ها اعلام کرد که 3 کشور مشخص شده که مجاهدین به آنجا منتقل میشوند . اعضای مجاهدین هم خوشحال و سر حال ، همه چیز را فروخته بودند حتی میخهای دیوار را ، و آماده بودند تا از آن قبرستان سرخود جهنمی پر بکشند ! اما مسعود بعد از همه قرارو مدارها با برادر پنتاگون و خواهر سیا ، ناگهان اعلام کرد که ترک اشرف مرز سرخ است و مرگ در اشرف تعهد هر مجاهد ! آخ که دیگه حاج مسعود.....چی بگم ! وقتی کمونیست دو آتیشه و کهنه کار رو شیفته این اخلاقیات سیاسی ، ایدئولوژیک خودت میکنی ، بقیه که دیگه سوسکتن !

به قول این حاجی چکار داری هی نقد و سوال میکنی ؟ بذارید امام مسعود کارش رو بکنه ! آمریکا هم که مثلا خبر نداره مسعود کجاست . آمریکا حتی خبر نداره که مسعود 2 روز قبل از حمله عراقیها به اعضای مجاهدین ، نشست توجیهی گذاشته بود و وعده خاوران را به اعضاء داده بود !

این بابا شاید بداند و احتمالا نمیداند که در طول 30 سال ، خیلی ها با اعتمادی رویایی و احمقانه ، هر آنچه که رهبری یا امام مسعود میگفت با جان و دل انجام میدادند اما عده ایی در همین سر فصل 17 ژوئن ، غزل خداحافظی را خواندند . چون خودشان در صحنه شاهد بودند که مسئولان ارشد مجاهدین ، با لیستهایی مشخص از اسامی نفرات ، نوبت بعدی و نفر بعدی خود سوزی را ابلاغ میکردند و جلوی اسم نفر با خودکار علامت قرمز میزدند !

نتیجه : شعار دادن سخت نیست و خرجی ندارد . خیلی وقتا استفاده هم دارد .

بلاهت جرم نیست .

دروغ حناق نیست .

هر نقدی یا سوالی همچنان از وزارت اطلاعات میآید .

استراتژی مجاهدین حرف نداره .

و خلاصه مطلب : مرگ و میر اعضای مجاهدین در پادگان عراقی ، به هر شکلی دستوری نیست ، رهبری هیچ نقشی ندارد ، سیا و پنتاگون نمیدانند مسعود کجاست ، آدمها به خاطر خون ندا و جنبش مردم ایران اعتصاب کرده اند و خلاصه...کی به کیه !؟

راستی چرا مسعود هنوز فکر میکند که همه باید همون جایی بایستند که امام مسعود خوشش میاد و دلش میخواد !؟

من به این آقایی که با کراوات و سبیل و لبخند از استراتژی و تاکتیک و حقانییت مجاهدین دفاع کرده ، نه خندیدم و نه کار دیگه ایی ! چون میدانم فکر کردن سخت است و شعار دادن راحت و پر از ویتامین ! از جمله ویتامین " ک " . یعنی کم کردن بار عذاب وجدان ! منوی اصلی اما ، همان سفید کردن نقش امام مسعود ، در قجایع اخیر است تا فردا و تا همیشه ! کاری که خیلی های دیگه هم با سکوت دارن میکنن !

خیر حاج آقا و بقیه حاج آقاهای دیگه : نگاهی به خودتان و اطرافتان بکنید . نکند یادتان رفته در سال 1363 چه اتفاقی افتاد ؟ یه مشت بی جیگر و ترسو و بزدل ، دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین را منحل کردند و مسعود رجوی مسئولیت همه چیز و همه کس را به عهده گرفت ! یادتان هست ؟ حداقل از سال 1363 آقای مسعود رجوی ، رهبر عقیدتی یا همان اامام چهاردهم ، مسئول شورای ملی مقاومت ، نخست وزیر دولت موقت ، فرمانده کل ارتش آزادی بخش....و خلاصه همه کاره و همه کاره و....همه کاره و همه جا ایستاده اند ! دیگران حتی ، اعم از رئیس جمهور یا بقیه ها ، بعد از مسعود مسئولند ! چون آنها هم گوش به فرمان کامل امام چهاردهم مسعود رجوی بودند مسولین و رهبران مجاهدین خلق مسئولند تا همیشه !!

سوال : آیا مجاهدین از تاریخ 2003 تا 2008 امکان خروج از عرق را داشتند ؟ نه

آیا اگر اعضای مجاهدین امکانش را میداشتند به اروپا یا امریکا بروند رهبری اجازه میداد ؟ چون به هرحال در نشستهای ایدئولوژیک مسعود رجوی رسما سوگند خورد که : بی ناموسم اگه بذارم پای یکی از اعضاء به خارج برسه !! جواب  قطعا نه .

جواب قطعا نه است به هزار و یک دلیل . از جمله داستان انقلاب ایدئولوژیک که 20 سال تمام به چند هزار آدم خوراند و گفت تنها کلید سرنگونی رژیم ایران همین انقلاب ایدئولوژیک است . و حالا دل شیر میخواهد و مغز خر تا در یک دنیای آزاد و زندگی متعارف ، به این چند هزار نفر پاسخ داد که چی شد ؟ مطمئنم امام مسعود هر دو را دارد . دل شیر دارد که با زندگی چند هزار آدم خیلی راحت بازی میکند به نام سرنگونی و انقلاب ایدئولوژیک ! و این استراتژی و نتیجه اش هم معلومه از کجا در می یاد ! هزار دلیل دیگه ش هم باشه واسه بعد .....!

تاریخ مصرف آن آدمها در پادگان عراقی برای مسعود تمام شده است دیگر به دردش نمیخورند . به جز 200 یا 300 نفر ، بقیه را کجا ببرد به دنبال خودش؟ ولی اگر کشته شوند هم نان داغ مظلوم نمایی را میخورد و هم این روغن ریخته شده را نذر امام زاده میکند و دستی هم در خون و رنج قیام اخیر مردم ببرد و همه فجایع و شیرین کاریهای خودش را بچسباند به قیام مردم !به این میگن نر گدا جنگی !دست هر چی ملاست از پشت در ملا خوری بسته !

تنها زمان عملی و واقعی برای اتخاذ مسیری اصولی تر در امر مبارزه ، سر فصل آتش بس در جنگ ایران و عراق بود . حتی به نظر دوستانی سر فصل جنگ اول خلیج در سال 1990 و عملیات مروارید هم دیگر دیر شده بود ! خیلی وقت است مهر پایانی بر سرنوشت آدمهای مسقر در پادگان عراقی خورده است . برای دیدن واقییتها فقط باید کمی فکر کرد تا درست دید !

میدانم که سخت و آزاردهنده است !

صبحانه حاضر است . نان داغ و چایی شیرین و پنیر لیقوان ! شعار بعد از غذا و آروغ سلطانی به هضم غذا کمک میکند .

 

اسماعیل هوشیار

10.09.2009

ژنو

 این هم لینک اطلاعیه مجاهدین از زبان حسین اخوان توحیدی، کلیک کنید.

 

 

خانه    |    مطالب    |    نظریات    |    تلنگر    |    پیوندها    |    تماس